شاه از اسب پياده شد، سجده شكر انجام داد و گفت: خدا را شاكرم كه علما عصر ما تا اين اندازه از خباثت و دنائت به دورند و اينگونه يكديگر را تجليل و تكريم ميكنند.
گروه تاریخ جهان نیوز: تاریخ دوران حکومت شاه عباس صفوی درباره خصوصیات رفتاری و شخصیت او و عالمان بزرگ عصرش نکات جالبی دارد که بیان آن می تواند عبرت آموز و پند آموز همگان در همه اعصار باشد.
در کتاب کلید گنج سعادت نوشته سید ابوالقاسم هاشمی ارسنجانی در همین رابطه آورده است:
سيد بزرگوار، ميرداماد و شيخ انديشمند، شيخ بهايي، در يك بهار، با شاه عباس در تفرجگاه، حركت ميكردند. شيخ اندكي جلوتر، همراه با اسب خود به تفريح مشغول بود، اما سيد آرام آرام حركت ميكرد.
شاه عباس نزد ميرداماد آمد و گفت: ببينيد! شيخ ما را رها كرده و چگونه اسبش را به جست و خيز وا داشته؟ آيا بهتر نبود مثل شما باوقار حركت ميكرد؟ ميرداماد گفت: اين گناه شيخ نيست، اين از شوقي است كه اسب شيخ دارد. در بين اسبها، خداوند او را به چنين مقامي نائل كرده است.
لحظاتي بعد شاه، اسب خود را تندتر راند و به شيخ رسيد و گفت: اي شيخ! ما آمدهايم بيرون، جهت تفريح، اما سيد با آن بدن سنگين، اسب را به رنج انداخته، عالم بايد مثل شما سبكبال باشد، نه مثل مير، فربه. شيخ گفت: كندي از مير نيست، اين اسب اوست كه وجودي را حمل ميكند كه كوهها تاب و تحمل چنين بار علمي و تقوايي را ندارند، [پس] چگونه يك چهارپا توان كشيدن اين همه علم و تقوا را داشته باشد.
شاه از اسب پياده شد، سجده شكر انجام داد و گفت: خدا را شاكرم كه علما عصر ما تا اين اندازه از خباثت و دنائت به دورند و اينگونه يكديگر را تجليل و تكريم ميكنند.