پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2 May 2024
 
۰
۲

ماجرای رضایت یک مادر برای مدافع حرم شدن پسرش

سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۱۵
کد مطلب: 871494
طولی نکشید که توفیق دفاع از حرم نصیب ابراهیم شد. می دانست که من و پدرش تحمل دوری اش را نداریم، برای همین سر سفره گفت: «می خوام برم سفر، مامان جان!
رضایت یک مادر برای مدافع حرم شدن پسرش
گروه فرهنگی جهان نيوز: یک روز با من تماس گرفت و گفت: «مامان جان می خوام یه تصمیم مهم بگیرم. برام دعا کن اگه خیر و صلاحم توشه پذیرفته بشم.»

«ابراهیم، کار خطرناکی نکنی! پسرم برات دعا میکنم اگه خیرت توشه حل بشه.»

هنگامی که به خانه آمد خیلی خوشحال به نظر می رسید. به او گفتم: «ابراهیم، کارت انجام شد؟»

«آره، مامان جان! الحمد لله پذیرفته شدم.»

«حالا کارت چی بود؟»

«درخواست انتقال به سپاه قدس رو دادم.»

اسم سپاه قدس را که آورد دلم آشوب شد. می دانستم که نیروهای سپاه قدس در خارج از کشور فعالیت می کنند و کارشان پرخطر است اما چیزی نگفتم و فقط برایش زیرلب دعا کردم و صدقه دادم.

طولی نکشید که توفیق دفاع از حرم نصیب ابراهیم شد. می دانست که من و پدرش تحمل دوری اش را نداریم، برای همین سر سفره گفت: «میخوام برم سفر، مامان جان!»

«کجا به سلامتی؟ می خوای بری زیارت؟»

«آره: ولی خارج از کشوره.»

«اگه کربلا میری نایب الزیاره ما هم باش.»

مامان جان، اگه بی بی زینب(س) بطلبه، میخوام مدافع حرمش بشم.»

«ابراهیم، شوخی میکنی یا جدی میگی؟ اونجا جنگه، خطرناکه پسرم! ما دوریت رو چطور تحمل کنیم؟»

«مامان جان! مردم اون کشورهایی که الان داری می بینی توی تلویزیون، فلسطين، يمن، سوريه، حتى عراق، همه شون یه روزی مثل ما خونه زندگی خوبی داشتن، ولی دشمن امانشون نداد و به همه چیزشون هجوم برد.

ما اگه نریم کی از مردم مظلوم و بی گناه دفاع کنه؟ کی از حرم بی بی زینب(س) دفاع کنه؟ این کفتارها منتظرن مدافع حرمی نباشه تا اول حرم رو به خاک و خون بکشن، بعد هم بیان سراغ ما تو مملکتمون جنایت هاشون رو تکرار کنن. من پاسدارم، وظیفه شرعی دارم که جلوی این جنایتکارها رو بگیرم.»

حرفهایش جواب نداشت. با اینکه دلم آشوب بود ولی گفتم: ان شاء الله خود حضرت زینب(س) ازت محافظت کنه.» من که راضی شدم، سراغ پدرش رفت و او را هم راضی کرد.
 
خاطره‌ای از مرضیه سلیمانی، مادر شهید
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی
 
بیشتر بخوانید:
ماجرای شهیدی که بانی مخفیانه یک هیئت بود
مدافع حرمی که از آبدارخانه هیئت به بهشت رسید
شرط شهید مدافع حرم برای همراهی کاری با پدرش ماجرای هدیه مادر شهید به همسر بهشتی پسرش
فرمانده‌ای که دوست داشت مسئول آبدارخانه شود
شهید مدافع حرمی که نماز جماعت نمی‌خواند!
شیوه‌ای که یک شهید در امر به معروف داشت
ماجرای معرفت شهید مدافع حرم در دوره آموزشی
رفتم برگه تو رو درست کردم!
ماجرای شنیده نشده از زلزله شش سال پیش کرمانشاه
صورت این شهید مثل ماه شب چهارده می‌درخشید
شهید مدافع حرمی که در سوریه عکس نمی‌گرفت
https://jahannews.com/vdcao6nay49n0y1.k5k4.html
jahannews.com/vdcao6nay49n0y1.k5k4.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
انشاءالله خداوند مهربان به خانوداه معظم ایشان صبر جمیل عطا فرماید.
هادی سواری
Iran, Islamic Republic of
نیت خیراست میخاهم مدافع حرم بشم