هنگامی که داخل اتاق شد، خیلی آرام در گوشه اتاق سجاده اش را پهن کرد و نشسته نماز شبش را خواند. قبل از اینکه اذان صبح شروع شود، به روی تختش بازگشت، گویی که اصلاً از خواب بیدار نشده.
گروه فرهنگی جهان نیوز: یک ساعت به اذان صبح مانده بود. مثل مورچه از تخت پایین آمد و در اتاق را به گونه ای باز کرد که انگار اصلا دری باز و بسته نشده. به گونه ای راه میرفت انگار قصد دزدی دارد!
هنگامی که داخل اتاق شد، خیلی آرام در گوشه اتاق سجاده اش را پهن کرد و نشسته نماز شبش را خواند. قبل از اینکه اذان صبح شروع شود، به روی تختش بازگشت، گویی که اصلاً از خواب بیدار نشده.
ندای الله اکبر نماز صبح را که شنید مثل بقیه بچه های گروهان، از تختش پایین آمد ولی به مسجد نرفت. برایم عجیب بود که ابراهیمی که از روز اول دوره پای ثابت نمازهای جماعت بوده، چطور در نماز شرکت نمیکند؟
بعدها از میان صحبت های بچه های گروهان و حرفهای خودش دلیل کارش را فهمیدم.
مدتها بود که نمازهای عاشقانه و با اخلاص ابراهیم زبانزد بچه های دانشگاه امام حسین (ع) شده بود ابراهیم میخواست با نماز فرادایش نگاه ها را از روی خودش بردارد.
بعد از آن روز دوباره پای ثابت نمازهای جماعت شد، ولی محل نمازش را به گونه ای انتخاب میکرد که به چشم نیاید.
خاطرهای از برادر شهید
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی