دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۱

فرمانده‌ای که همسرش را به حضرت زهرا(س) سپرد

شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۱۹
کد مطلب: 845088
ما را با وضعيت به كي مي سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي برد. گفتم كه: به خدا مي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.
فرمانده‌ای که همسرش را به حضرت زهرا(س) سپرد
 گروه فرهنگ جهان نيوز: خود شهيد برونسي مي گفت: اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. مي گفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد.

مادر زنمان هم بود. مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم.

چون وقت داشت تند تند مي گذشت و بايد خودم سريع به كارهايم مي رساندم. بالاخره جريان را به خانمم گفتم: تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت:

ما را با وضعيت به كي مي سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي برد. گفتم كه: به خدا مي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.

قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند. مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است.

تعجب كردم پرسيدم جريان چيست؟ خانمم جريان را اينگونه تعريف مي كردند، مي گفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست.

من حركت كردم و به هوش آمدم، ديدم كه اين كبوتر است و نهايتاً پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست.

بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و نهايتاً داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال مي گذرد و من در جبهه ها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است.

برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی

بیشتر بخوانید:
ماجرای کمک حضرت زینب(س) به شهید برونسی در جبهه
ماجرای عکس شهید برونسی و دو بچه چوپان کُرد
ماجرای فرار شهید برونسی از خانه سرهنگ
اتفاق عجیب در تولد فرزند اول شهید برونسی
زرنگی فرمانده مشهدی جلوی تیزبازی یک رزمنده
ماجرای حساسیت زیاد شهید برونسی نسبت به بیت المال
ماجرای عجیب در تولد فرزند اول شهید برونسی
فرمانده برجسته‌ای که از کولر بیت‌المال هم استفاده نکرد
ماجرای لطف امام هشتم(ع) به شهید عبدالحسین برونسی
ماجرای عنایت حضرت زهرا(س) در لحظه سخت عملیات
خانواده‌ای که با توصیه شهید برونسی به آرامش رسید
پدر شهیدی که جهیزیه دخترش را کامل کرد
https://jahannews.com/vdcaamnaa49nyw1.k5k4.html
jahannews.com/vdcaamnaa49nyw1.k5k4.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *