کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ماجرای ذکرهای پنهانی یک شهید مدافع حرم

28 بهمن 1402 ساعت 8:13

مدت کوتاهی از ذکر شمار استفاده کرد، ولی آن را هم کنار گذاشت. گاهی زیر چشمی زیر نظر می گرفتمش. دائم الذکر بود.


گروه فرهنگی جهان نیوز: ابراهیم، یه مقدار به خودت استراحت بده. چطور از ذکر گفتن خسته نمی شی؟

این جمله را که گفتم، جا خورد. خودش را جمع کرد، گویی که متوجه چیزی شده باشد. دیگر تسبیح را دست نگرفت.

بعد از چند وقت، احمد، برادر بزرگ ترم برایش ذکر شماری خرید تا لااقل به جای تسبیحش از ذکرشمار استفاده کند.

مدت کوتاهی از ذکر شمار استفاده کرد، ولی آن را هم کنار گذاشت. گاهی زیر چشمی زیر نظر می گرفتمش. دائم الذکر بود، حتی هنگام تماشای تلویزیون؛ اما مراقب بود که جلب توجه نکند.

دوازده ساله که بود، عبادت ها و ذکر گفتن هایش علنی و آشکار بود، ولی هر چقدر سنش بالاتر رفت به مانند غواصی که هر لحظه در عمق  آب پایین تر می رود و مخفی تر می شود، عبادت ها و اعمال دینی اش مخفی تر می شد.

خاطره‌ای از مجید اسمی، برادر شهید

برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی
 


بیشتر بخوانید:
ماجرای شهیدی که بانی مخفیانه یک هیئت بود
مدافع حرمی که از آبدارخانه هیئت به بهشت رسید
شرط شهید مدافع حرم برای همراهی کاری با پدرش
روش جالب شهید مدافع حرم برای کسب سود در بورس
ماجرای هدیه مادر شهید به همسر بهشتی پسرش
فرمانده‌ای که دوست داشت مسئول آبدارخانه شود
شهید مدافع حرمی که نماز جماعت نمی‌خواند!
شیوه‌ای که یک شهید در امر به معروف داشت
ماجرای معرفت شهید مدافع حرم در دوره آموزشی
رفتم برگه تو رو درست کردم!
ماجرای شنیده نشده از زلزله شش سال پیش کرمانشاه
صورت این شهید مثل ماه شب چهارده می‌درخشید


کد مطلب: 869008

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/869008/ماجرای-ذکرهای-پنهانی-یک-شهید-مدافع-حرم

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com