دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ - 27 May 2024
 
۰

امام خمینی (ره)؛ خورشید بی‏ غروب

سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۵
کد مطلب: 290786
امام خمینی (ره) بیدارگر عصر معاصر است؛ یگانه رهبر الهی جهان؛ دردانه اسلام در دوره یورش نامردمي ‏ها؛ بی‌شک امام خمینی (ره) خورشید بی غروب است.
به گزارش جهان به نقل از فارس، جزیی از مردم بودیم و زندگی می‌کردیم. روزگارمان می‌گذشت. کاری با گرسنگی و تحقیر نداشتیم و گمانمان این بود که حتماً شایسته‌ همین زندگی هستیم.

یک‏سره در دور تسلسل تولد و رشد و مرگ روزگار می‌گذراندیم. غمی هم نداشتیم و اگر گرسنه‌ بودیم، اگر بهداشت و سواد نداشتیم و هزاران اگر دیگر؛ حتما خدا خواسته و باید در ظل «الله» همان «شاه» خودمان، همین که هست را غنیمت شمرده و آن را از صدقه‌سر او بدانیم.

نهایت آرزومان نوسازی ایران باستان بود؛ برای تحقق این رؤیا هم برنامه‌ریزی و تلاش زیادی می‌کردیم، جشن‌های ۲۵۰۰ ساله یکی از بزرگ‏ترین تلاش‌هایمان بود که دنیا را انگشت به دهان کرد، اما صد حیف که نمی‌توانستیم ریش مصنوعی گریم سربازان هخامنشی و باستانی را خودمان آماده کنیم.

و البته اینکه نوشیدنی‌های میهمانان‌مان هم باید از اروپا می‌آمد؛ آخر ما تمدن داشته‌ایم ولی آداب تمدنی یادمان رفته بود.

هر چه به مدرنیته‌ غربی نزدیک‏تر، فرهیخته‌تر

بذر پشیمانی از اسلام، این آیین وحیانی در وجودمان نگاشته شده بود و نخبگان و روشن‏فکرهایمان هم هر چه به مدرنیته‌ غربی نزدیک‏تر می‌شدند، فرهیخته‌تر می‌شدند.

برخی هم از آن طرف به قطب بی‌خدایی و کمونیسم گرایش یافته یودند و اگر در تفکر غربی خدا حضور حداقلی داشت، آن‌ها بی‌خدایی را ترویج کرده و راه پیشرفت را در بی‌خدایی می‌دانستند.

بیچاره اسلام که نامی از آن برایمان باقی مانده بود و اسلام‌ستیزی نشانه‌ تفکر و روشن‏فکریمان بود.

آمریکایی‌ها الگوی انسان کامل‌ بودند؛ هر چند گاهی حرکاتشان آزاردهنده و غیرقابل درک بود اما چون آمریکایی بودند حتماً می‌فهمیدند و بدبخت ما که عقب افتاده‌ایم و باید تمدن آن‌ها را بپذیریم، خودمان هم باورمان شده بود که حق توحش، حق آمریکایی‌ها است.

هنرمندانمان هرچه به هنرپیشه‌های غربی نزدیک‌تر بودند، محبوب‌تر می‌شدند. زنانمان باید خود را به دختر سال دنیا نزدیک‌تر می‌کردند.

راستی جشن هنر شیراز را برای منزلت‌افزایی بانوی ایرانی و معرفی او به دنیا برگزار می‌کردیم و لختی و بی‌پوششی و تحریک غریزی، نماد فرهنگی و ارزشی بانوی ایرانی بود.

آرمان‌ شهر رؤیاییمان که البته واقعیت داشت، جایی در غرب بود و نیویورک، واشنگتن، لندن، پاریس و ... ظهور مدینه فاضله افلاطونی بود.

بی‌بند و باری و کاباره و مشروب نماد رشد متمدنانه‌مان بود و تعداد مشروب‌خانه‌ها در کشور امام زمان (عج) از مساجدش بیشتر بود.

پهلوانان و الگوهای سرزمینمان هم کلاه‌شاپوهای جاهل مسلکی بودند که اخلاق پهلوانی‌شان، چاقوکشی و الواتی و روحانیت هم مظهر ارتجاع و اینان که اصلاً ایرانی نبودند در جغرافیای ایران از همه در عقب‌افتادگیمان مقصرتر بودند.

انقلاب سفید شاه و ملت، الگوی پیوند نزدیک حکمرانان با مردم بود و صد حیف که برخی نمی‌فهمیدند و گمان می‌کردند بناست در انقلاب سفید، کشاورزیمان به تاراج رود.

غرب بی‌نقص بود. عیبی نداشت. همه چیز داشت؛ زیبایی، افتخار، هنر، علم و اگر می‌خواستیم عالم باشیم باید حتماً سری به باختر می‌زدیم.

باورمان بود که صنعت و صنعتگری حد ما نیست، ایرانی را چه به تولید و صنعت؛ نفت داریم فراوان، می‌فروشیم و آمریکایی‌های دلسوز عالم هم برایمان تولیداتشان را گسیل می‌کنند.

ایرانی جماعت، لوله‌هنگ (آفتابه) هم نمی‌تواند بسازد چه برسد به یخچال و تلویزیون و اجاق گاز و ...، خودمان را علاف نکنیم، از زندگی لذت ببریم و سئوال نکنیم، چشم‌ها بسته و گوش‌ها کر و ناشنوا، فقط در چارچوبی که طاغوت بنا کرده، بیا و بگرد و بمیر.

ژاندارمی آمریکا در منطقه


ایران طاغوتی در منطقه و صحنه بین‌الملل، صاحب نقش سیاسی نظامی هم بود، البته نقش پادو و سرباز استعمار؛ ما ژاندارم آمریکا در منطقه و مدافع صهیونیسم خونخوار برابر مسلمانان بودیم؛ اعراب مسلمان عصبانی به ما می‌گفتند: «اخ‌الیهود» و چه بد مدالی بر گردن ایرانی متمدن نهاده شده بود.

به این روزگار عادت کرده بودیم. گاهی هم برایمان سئوال پیش می‌آمد، گاهی هم از رفتارهای زورمدارانه جان به لب می‌شدیم، اما نباید صدایی از کسی بیرون می‌آمد؛ ساواک رعب، ترس و دلهره را در قلب‌های تک‌تک ایرانیان جا انداخته بود که «دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد».

زندگی می‌کردیم! نـه!! زنده بودیم و روزگار می‌گذراندیم. برخی از جوانان هم که به روند موجود اعتراض داشتند و دولت را نوکر بی‌جیره مواجب امپریالیسم می‌دانستند، با الگوی مارکسیسم وارد مبارزه با طاغوت شدند.

اما کمی بعد تسویه‌های خونین داخلی در همین گروه‏ها که خبرش اینجا و آنجا منتشر شد، روند دستگیری آنان توسط دولت طاغوت با شدت انجام شد و این الگوی مبارزاتی هم به بدنه حکومت شاه، آفتی نزد.

عصر روح‌الله، دوران بیداری


در این بین، ناگاه صدایی آشنا از قلب تپنده اسلام، جامعه را درنوردید، فطرت‌های خفته را به خود متوجه کرد، صاحب صدا اگرچه پیرمردی روحانی و تنها بود، اما در ندایش روح شجاعت و ظلم‌ستیزی آشکار بود.

نام آن صدای آشنا، روح‌الله بود. اسم حاج‌آقا روح‌الله به سرعت در کوچه پس کوچه‌های ایران پیچید، ندای اعتراضش گویی خواب‌زده‌ها را بیدار کرد.

حس می‌کردیم که وارد دوران و عصری جدید شده‌ایم؛ «عصر روح‌الله» شروع شده بود، هر چند ماندگاری و مقاومت این حرکت در برابر امپراطوری شیطانی طاغوت، توأم با شک و تردید بود.

ندای حضرت روح‌الله به سرعت ایران را درنوردید و در اندک مدتی، حماسه ۱۵ خرداد را آفرید، حضرت روح‌الله در گام نخست علاوه بر حمله بر نماد طاغوت، به عقبه فکری فرهنگی آن که قدرتمندترین نیروی حاکم بر جهان بود، یورش کرد و عجبا از این شجاعت و تدین.

دیرباوران ظاهربین اعم از طاغوتیان و روشنفکران گرفته تا جماعتی از به ظاهر دینداران مرعوب قدرت طاغوت، هرگز باور نمی‌کردند که این ندای الهی، جامعه را به سرعت متأثر کرده و شیفتگانی جان‌فدا را حول خود فراهم آورد.

و زمانی نگذشت که اسطوره افتخار به باستان و نمود ظلمت شیطان، در برابر سیل بیداری اسلامی ایران، سنگرهای خود را یک به یک از دست داد و شعارهای برخاسته از شعور دینداران متدین و ولایتمدار و امام‌باور، ایران، این نگین غرب آسیا را از سیطره نظام سلطه خارج کرد.

شعارهای حضرت روح‌الله از متن دین به حاشیه رفته، جوشید و ایرانیان انقلابی مسلمان، منبع قدرت خود را بازیافته و به آن رجوع کردند.

محرم و صفر ماه‌های الهام‌بخش و روحانیون خداترس و شجاع در برابر طاغوت، تریبون‌داران انقلاب اسلامی شدند و ایرانیان، غیرت حسینی‌ و امید مهدویشان به ظهور رسید و انقلاب اسلامی را فریاد زدند.

البته کسانی در متن این انقلاب سعی کردند، شعارهایی مادی و با نگاه شرقی را وارد کنند، کسانی‌که فریاد می‌زدند: «نان، مسکن، آزادی»، اما جریان زنده و پویای انقلاب به سرعت شعار محوری خود را همه‌گیر گرد و افق خود را در قالب شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، به ظهور رسانید.

بهمن ۵۷ فرا رسید و آن‌ها که روزی سیدی تنها را به جهت مواضع شجاعانه‌اش، ملامت می‌کردند، ناباورانه به ثمر رسیدن انقلاب خمینی را شاهد بودند، البته برخی باز هم با تحلیل‌های خاص خود، فروکش کردن هیجانات انقلابی را نقطه بازگشت ایران به آمریکا تلقی کرده و این رجعت را به انتظار نشسته بودند.

عصر امامت، دوران شکوفایی

۱۳ آبان ۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی که با تأیید امام خمینی (ره) مواجه شد، نشان داد که نزاع ایران حالا اسلامی با آمریکا تمام‌شدنی نیست.

امام خمینی (ره) با وضع ادبیات سیاسی جدید، آرمان‌های انقلاب را فراتر از جغرافیای محیطی ایران نشان می‌داد، او انقلاب ایران را شروع نهضت بیداری ملت‌های مسلمان و مستضعف دنیا علیه نظام سلطه می‌دانست.

امام خمینی (ره) قرن جدید را قرن «غلبه مستضعفان بر مستکبران» برشمرد، او نقطه آرمانی انقلاب اسلامی را «فتح قلل رفیع جهان و برافراشتن پرچم اسلام بر دنیا» معرفی کرد.

ایرانیان مسلمان در اندک زمانی از تبعیت‌پذیر بی‌قید و شرط آمریکایی‌ها به الگوی مستضعفان جهان تبدیل شدند و افق دیدگاه ایرانیان مسلمان از نوسازی تمدن باستان به ایجاد تمدن اسلامی در جهان تغییر یافت.

در ادبیات امام خمینی (ره) که حالا بر قلب تک تک ایرانیان و مسلمانان و مستضعفان جهان الهام‌بخش شده بود، آمریکایی‌ها از الگوی بی‌بدیل نظام مادی به «شیطان بزرگ» تغییر یافته بودند.

برپایی اسلام با حضور جمهور مردم، مأموریتی دینی و اجتماعی و آرمانی برای ایرانیان بود و حالا زندگی می‌کردیم، اما افق درخشان آینده را می‌دیدیم، امام و راهش را باور داشتیم و برای این باورمان امتحان‌های سختی را باید پس می‌دادیم.

فتنه‌های گوناگون غرب‌زده‌های روشنفکری که پوستی از اسلام را بر تفکرات شیطانی نظام سلطه کشیده بودند، یکی از چالش‌های اساسی انقلاب اسلامی تازه متولد شده‌مان بود.

غرب‌زدگان روشنفکر مسلمان‌نما، همان کسانی که حدود الهی نظیر قصاص را مانع حقوق بشر از نوع غربی دانسته و برای مقابله با قوانین اسلام، از هیچ حرکتی مضایقه نکردند از یادمان نمی‌رود و خدا می‌داند که اینان چه خسارت‌هایی بر انقلابمان وارد کردند.

هنوز این فتنه را جمع نکرده بودیم که مارکسیست‌های نئومسلمان با عنوان پر طمطراق مقابله با امپریالیسم، سلاح خود را به روی جوانان ایران اسلامی گرفته و بیش از ۱۶ هزار هموطن را به جرم اسلام‌خواهی و حتی ظاهر اسلامی به خاک و خون کشیدند.

البته منافقین در پی فعالیت مسلحانه خود، حجت شرعی مقابله را برای انقلابیون فراهم کرده و سیل انقلابیون مسلمان و ولایتمدار، این فتنه را نیز به حاشیه راند و اکنون داعیه‌داران مبارزه با امپریالیسم و آمریکا در دامن شیطان بزرگ نفس‌های آخر را می‌کشند.

هر چند صدمات منافقین کوردل به انقلاب اسلامی قابل جبران نیست، لیکن رویش‌های فراوان، طبیعت انقلاب اسلامی است و امام این پیر و مرشد انقلاب، پدرانه و مدبرانه، کشتی انقلاب را هدایت می‌کردند.

سخت‌ترین درگیری در عصر امام و دهه اول انقلاب، جنگ تحمیلی هشت ساله بود، صدام تکریتی و حزب ملعون بعث با تحریک نظام سلطه و البته با مرض خودبزرگ‌بینی و خودشیفتگی و ناسیونالیسم بیمار پان‌عربیسم به انقلاب اسلامی هجوم آورد.

جوانان انقلاب اسلامی به جبهه‌ها شتافتند و هرچند مقاومتی سرسختانه و طولانی رخ داد و خسارات سختی به جامعه وارد شد، لیکن از دل جنگ و دفاع، کارآمدی، تجربه و شناسایی استعدادها به ثمر رسید و به تعبیر امام خمینی (ره) جنگ، گنجی ماندگار و ذخیره‌ای طلایی برای انقلاب اسلامی شد.

در حین جنگ و در شرایطی که دستیابی به پیروزی نهایی نزدیک بود، انحراف اصحاب انقلاب با فتنه قائم‌‌مقام رهبری کلید خورد و ضربه‌ای بر پیکره‌ انقلاب وارد کرد.

آنقدر این فتنه برای امام امت (ره) سخت بود که آرزوی مرگ، نهایت آزردگی ایشان را نشان می‌داد و خدا می‌داند بر اماممان در هنگام این فتنه چه گذشت.

امام خمینی (ره) در پی همه‌ی فتنه‌ها با اداره مدبرانه انقلاب نوپای اسلامی، جنگ هشت‌ساله را پشت سر نهاد و شرایط تثبیت انقلاب را فراهم کرد.

حضرت روح‌الله، در برابر آحاد ملت خاضع و خاشع بود، لیکن در برابر ابرقدرت‌های خشن و مقتدر، در برابر مردم خود را طلبه‌ای کوچک می‌نامید و بر دستان آنان بوسه می‌زد و در برابر رئیس جمهور آمریکا می‌فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند».

او نامه‌ای الهی به دبیرکل حزب کمونیسم و یکی از دو قدرت برتر جهان می‌فرستد و ضمن دعوت آنان به اسلام این مکتب نورانی و الهی، وعده می‌دهد که «به زودی کمونیسم را باید در موزه‌های دنیا و زباله‌دان تاریخ جست‏وجو کرد» و این عظمت امام و ودیعه اوست برای امت مسلمان.

غروب امام و توصیه‌هایی برای ماندگاری انقلاب

امام عزیز امت، پس از سال‌ها مجاهدت، سرتسلیم بر آستان حق می‌ساید و در ۱۴ خرداد ۶۸ با قلبی مطمئن و روحی شاد به سوی خداوند پر می‌کشد.

هرچند در عین اطمینان به انقلاب اسلامی و مردم مسلمان، یادآور می‌شود که «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد».

آن امام عزیز رمز پیروزی همیشگی انقلاب اسلامی را «وحدت کلمه» و رمز آسیب آن را «تفرقه» برمی‌شمارد و یادآور می‌شود «دفاع از انقلاب اسلامی اوجب واجبات است» و ولایت فقیه را تنها راه حکومت الهی و «مقابله با دیکتاتوری» ذکر می‌کند.

ایشان پشتیبانی از ولایت فقیه را رمز غلبه بر دشمنان و سدی در برابر آسیب‌پذیری به انقلاب دانسته و تهدید حقیقی انقلاب اسلامی را «گندیدن از درون» بیان می‌کند، «نفوذ» را مهم‏ترین راه پیش ‌پای دشمن برای ضربه‌زدن به انقلاب دانسته و همگان را نسبت به تفکر جدایی از روحانیت هشدار می‌دهد.

پس از امام، تداوم راه انقلاب و تبعیت از ولایت فقیه


هر چند ۲۴ سال است که ظاهراً امام خمینی (ره) در بین ما نیست، اما ودیعه‌ او، سیره و روش او، گفتار او و سبک زندگی‌اش و البته خلف صالحش، امام خامنه‌ای در بین ماست.

بسیار کسانند که داعیه تفکر امام (ره) را دارند، اما معیار و شاخص برای ما نه گفتار آن‌ها بلکه تطبیق رفتار و عملکردشان با روش امام(ره) است.

قطعاً هر کس امروز ولایتمدارتر باشد، رفتارش منطبق بر سیره‌ امام (ره) خواهد بود، فرقی هم نمی‌کند متولد عصر امام خمینی‌ (ره) باشد یا عصر امام خامنه‌ای، مهم این است که پیرو اندیشه‌ی امام(ره) و تابع امر ولی فقیه بود.

در معرکه صفین شخصی به امام علی (ع) گفت: برادرم بسیار علاقه داشت که در صفین باشد ولی نتوانست و امیرالمؤمنین (ع) به او فرمود: آیا برادرت طرفدار ماست؟

گفت: به خدا قسم آری و پیرو شماست و امام علی (ع) فرمود: او در صفین همراه ماست و سال‌ها بعد کسانی که در پشت پدرانشان هستند و بعد متولد شده و طرفدار امامت ما باشند، اجرشان به میزان مجاهدان صفین خواهد بود.

و امروز در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، نه تنها حضور در پای صندوق رأی، واجبی است مؤکد و موجد حماسه سیاسی است، تشخیص اصلح و گزینش کسی که موازین و معیارهای تعیین شده از سوی امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای را داراست نیز بسیار لازم است.

باید در مواضع، رفتارها و عملکرد کاندیداهای ریاست جمهوری دقت کرد و در گزینش کسی که به تعبیر امام خامنه‌ای «کلید کشور را به دست خواهد گرفت»، باید مراقب بود.

بی‌تردید رأی من، تو و آحاد جامعه، رئیس جمهور را گزینش خواهد کرد، لیکن تا هنگام انتخابات فرصت داریم که بیندیشیم و با امام امت خلوت کرده و درک کنیم که تک تک آرای ما، بر ستون تلاش خالصانه امام (ره) و مجاهدت بی‌دریغ و غیرقابل جبران شهیدان، استوار است.

مهم نیست که در نهایت چه شخصی را گزینش خواهیم کرد، لیکن اگر معیارهای اصلح را مورد توجه قرار دهیم و دغدغه انتخاب بهترین را داشته باشیم و برای ادای تکلیف الهی به پای صندوق رأی برویم، قطعاً خداوند دل‌هایمان را به سوی انتخاب بهترین هدایت خواهد کرد.

انتخابات ۲۴ خرداد و گزینش اصلح، تجدید پیمانی دوباره است با امام خمینی (ره) و تداومی است بر مسیر نورانی شهدا و بیعتی است مجدد با ولایت فقیه و البته آغازی است پرشتاب، برای آفرینش حماسه اقتصادی.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *