يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 5 May 2024
 
۱۲
۲۸
پاسخی به حجت‌الاسلام مصطفی محقّق داماد؛

آیا «اقتصاد اسلامي» مثل جيغ بنفش است؟!

جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب: 360513
در مقاله‌ی «آقای حیدر رحیم پور» که سخنان «حجت الاسلام مصطفی محقّق داماد» در یک ویژه نامه نوروزی «گفتمان الگو» را شفاف سازی و نقد کرده بود، رویکرد «حجت الاسلام محقق داماد»، غربگرایانه و سست و سیاسی خوانده شده بود.
آیا «اقتصاد اسلامي» مثل جيغ بنفش است؟!
گروه اندیشه جهان نيوز: «آقای مصطفی محقّق داماد» که اخیرا" در مقاله ای از سوی «آقای حیدر رحیم پور ازغدی (پدر)» آیا "اقتصاد اسلامی"، مثل جیغ بنفش است ؟!، با صراحت نقد شده است عصبانیت خود را متوجه آقای حسن رحیم پور (پسر) کرده و با تعابیری تند واکنش نشان داده است.

در مقاله‌ی «آقای حیدر رحیم پور» که سخنان «حجت الاسلام مصطفی محقّق داماد» در یک ویژه نامه نوروزی «گفتمان الگو» را شفاف سازی و نقد کرده بود، رویکرد «حجت الاسلام محقق داماد»، غربگرایانه و سست و سیاسی خوانده شده بود.

«محقّق داماد» در سخنرانی اخیر خود نیز در یکی دیگر از اظهار نظر های شاذّ و بی سابقه گفته است بنظر شخصی من، بیمار حق دارد مانع تلاش پزشکان برای حفظ حیات خود شود و بگوید "میخواهم بمیرم "! و پزشکان باید با او همکاری کنند.

ابتداء به مضمون برخي از اظهارات جناب آقاي مصطفي محقّق داماد در مصاحبه با دو ماه نامه ی نوروزی " گفتمان الگو" را كه در شناخت بيشتر نوع فقاهت ايشان بكار مي‌آيد ، نظری بیفکنیم:

۱- در نظر محقّق داماد، اقتصاد اسلامي همچون فيزيك و شيمي اسلامي، تركيبي بي‌معناست.

۲- از نظر ايشان، اسلام، يك طرح منظم براي مديريت اجتماعي ارائه نكرده است.

۳- ايشان كتاب «حكمت و حكومت» اثر مهدي حائري يزدي را كه در لندن، عليه "ولایت فقیه"و در مخالفت با نظر امام خميني منتشر شد، كتاب جامع مباحث فلسفي و فقهي دانسته و آن را، اثر مكتب فقهي قم! خوانده و اظهار تأسف مي‌كند كه چرا در ايران، اجازه‌ي انتشار نيافته است.

۴- ایشان نه جمله ی "سياست ما عين ديانت ماست" مدرّس را، و نه نظر امام خميني را كه "احکام حکومتی از احکام اوليه است"، قبول ندارد و هر دو را صريحاً زير سؤال مي‌برد.

۵- ايشان مي‌گويد مالزي را معيار توسعه اسلامي مي‌داند با اين استدلال كه در اداره‌هايشان چند خانم در كنار هم كار مي‌كنند كه يكي مسلمان و با حجاب است و يكي بي‌حجاب و اين توسعه، توسعه اسلامي است.

۶- معتقد است كه ما غرب را نمي‌شناسيم و بدين علّت است كه عليه غرب، سخن مي‌گوييم.

و اما نکته ایی که بر آن متمرکز می شویم چند پرسش و پاسخ دیگر است که ضمن آنها نکات قابل توجهی رد و بدل شده است.

پرسش‌گر "گفتمان الگو" مي‌پرسد: آيا اسلام داراي مكتب‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي است(!) يا اين كه تنها يكسري بايدها و نبايدها را بيان كرده است؟ نخستين اشكال به اصل سؤال وارد است. چگونه توانسته است تصور كند اسلامي كه با يك دنيا دشمن، هزاروچهارصد سال است ميدان‌داري مي‌كند، ساختاري محكم و مكتبي گويا نداشته باشد؟

مشكل از اين‌جاست كه نظام‌هاي اجتماعي در مكتب اسلامي به اندازه‌اي گسترده و پررونق است كه هركس هوس شنا در آن درياي بي‌كران را داشته باشد، اگر شناگري چون صاحب جواهر نباشد، در آن غرق مي‌شود. و جز ناآشنايان با قرآن، هر محقّقي مي‌داند كه بازگشاي مكتب منسجمي مي‌باشد. اصولاً چگونه مي‌توان تصور كرد كه آئيني، مكتب نداشته باشد مگر با تعريفي كاملاً شخصي از مكتب يا نگرش از چشم غربي به اسلام و آنگاه اسلام را هم‌چون مسيحيت دست‌مالي شده‌ي صهيونيزم تاريخي، تنها مشتي نصيحت پيرامون بايدها و نبايدها پنداشتن حال آن كه قرآن حتي با كلّي‌ترين ضوابط هم هر عرصه، مكتب‌سازي مي‌كند.

نمونه را وقتي قرآن كريم، پيرامون سياست پرهيز اكيد مي‌دهد كه فريب سياست‌بازي دشمنان را نخورده و آنان را دوست نگيريد زيرا آنان تا شما را به آئين خود درنياورند از شما راضي نگردند، مجموعه مغتنم و سرنوشت‌سازي از دشمن‌شناسي و قواعد مهمّي در روابط بين‌الملل و سياست خارجي و نيز گفتگوي اديان و مكاتب بدست مي‌دهد و وقتي در آيه‌اي ديگر به وضوح خط‌مشي پيامبر اسلام(ص) را اين چنين بيان مي‌فرمايد كه «محَُّمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنهَُمْ» (فتح(۴۸)/ ۲۹) خطوط سبز و قرمز در نوع جبهه‌بندي‌هاي اجتماعي و جهاني را نشانه‌گذاري مي‌كند. اين‌ها همه و همه، سياستگزاري‌هاي صريح و واضح در امور سياسي و بيان اجزاء پيكرة مكتب سياسي اسلام است و هزاران آيه و حديث سياسي ديگر.

در اقتصاد نيز صدها معيار پيرامون شرح و بسط مكتب اقتصادي اسلام را چگونه نديده‌ايد؟! مثال را وقتي قرآن، بيع را حلال و ربا را حرام مي‌فرمايد و يا جزاي آنان را كه غش مي‌زنند و كم‌فروشي مي‌كنند جهنّم دانسته و... ، دقیقا"راز انحطاط و رشد اقتصادها را تبيين مي‌كند و اگر غرب به همين دو، سه آيه عمل كرده بود امروز يك‌دهم مردمش كنار وال‌استريت، كارتن‌خواب و گرسنه نبودند و مرتب در خيابان‌ها تظاهرات عليه برنامه‌هاي دولت سركوب نمي‌شد. و مهم‌تر اينكه هنوز رجال سياسي‌شان نمي‌دانند فردا چه بسا حركتي بلشويكي مجدّداً غرب را به آتش كشند. و چرا دور برويم؟ مگر ديوان‌سالاري و سياستگزاري مديريت اقتصادي خود ما به ضوابط اقتصادي و مديريتي قرآني، جز در سخنراني و شعار، كاري دارند؟!

پيرامون فرهنگ توانا و منسجم اسلامي كه پيامبر(ص) در غديرخم شيوه‌ي رهبري آن را مشخص كرد اساساً چگونه مي‌توان چنين سخني گفت؟ اگر اسلام محمّدي(ص)، مكتب فرهنگي ندارد، چگونه تنها امّتي كه در غديرخم تعريف رهبر اسلام را پذيرفت و به كار بست، توانستند با يك سخنراني رهبر روز، قيامي بپاي دارند كه سلطنت ۲۵۰۰ساله را با همه‌ي پشتيباني جهاني از رژيم ايران، جزيره‌ي امن آمريكا، ريشه‌كن كرده و فراري دهد و پيرمردي كه همه سلاحش عمامه‌ي پيامبر(ص) و عباي مسيح(ع) و عصاي موسي(ع) بود، حكومت اسلام محمّدي(ص) را در عصر جديد تشكيل داده و مقابل همه‌ي جهان كفر بايستد و تنها ظرف سه دهه، ايراني را كه ديروز پزشك عمومي از هند و بنگلادش استخدام مي‌كرد و براي تعمير درب هليكوپتر از آمريكا، كارشناس مي‌آورد، اينك به جايي مي‌رسد كه پزشكي متخصّص، بستگان خود را از آمريكا براي جراحي قلب به بيمارستاني در مشهد بياورد و يا ابزار و تكنولوژي نظامي‌اش جهان كفر را به لرزه درآورد؟!

آري، اين قدرت اسلام بود؛ ايراني كه ديروز براي درست كردن درب هليكوپتر از آمريكا متخصص گدايي مي‌كرد، اينك مدرن‌ترين پهباد آمريكايي را سالم فرود آورده و شبيه‌سازي كرده و به بزرگ‌ترين كشورهاي جهان هديه مي‌دهد.

عزيزم! "مدينه" يعني شهر، با اين كه من از توسعه شهرسازي و ركود كشاورزي متنفرم ولي از شما مي‌پرسم آيا رشد كمّي و كيفي ساختمان‌سازي ايران بيش از شش هزارسال گذشته نبوده است؟ پيشرفت ايران به تقريب، تماماً پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اتّفاق افتاده است؛ آن هم عليرغم ساختار اداراتي كه از قجرها و پهلوي‌ها به ما ارث رسيده است.

اين چگونه اسلام‌شناسي است كه بپذيريم اسلام، مكتب تمدّن‌ساز نيست؟ اگر هر تمدّني عبارت است از بايدها و نبايدها بر پايه‌ي ساختار مكتبي و باورهاي مكتبي، آيا آن چيزها به جز احكام موضوعه‌ي يك منسجم پيرامون هستي‌ها و نيستي‌هاست؟!

بايدها و نبايدها هنگامي خود را بروز مي‌دهند كه اهل مكتب، آن هستي‌ها و نيستي‌ها را تصور و تصديق كنند. بنابراين گرچه پرسش‌هاي پرسش‌گر، بي‌محتوا و برخي نادرست است، پاسخ دهنده نيز پاسخ روشني به هيچ يك از پرسش‌هاي او نداده است و اين با فقاهت راستين نمي‌سازد.

پرسش‌گر مي‌پرسد آيا اسلام، داراي مكتب اقتصادي مي‌باشد و آقاي محقّق چنين پاسخ مي‌دهد: «اقتصاد بخشي از علم است. گزاره‌هاي علمي از مقوله هستي مي‌باشند در صورتي كه گزاره‌هاي بخش شريعت در دين از مقوله بايستي هستند.»

بنابراين ايشان صريحاً تصوّر مي‌كنند كه اين دو مقوله ربطي به يكديگر ندارند!

با اين كه آفريدگار بر پايه‌ي آثار طبيعي، هستي‌ها را آن‌چنان آفريده است كه هرگاه علّت يا سبب پيدا شود، معلول و مسبّب پديد آيد و اين شيوه تا آن‌جا بر جهان طبيعت، حاكم و نافذ است كه اگر شمشير نيز در كف علي(ع) باشد، مي‌تواند پاي تجاوز عمربن‌عبدود را قطع كند و اگر به دست ابن‌ملجم افتد فرق علي، امام عدل را مي‌شكافد و به همين اساس است كه خداوند پس از "آفريدگاري" به "پروردگاري" مي‌پردازد و كتاب‌هاي آسماني و سنّت‌هاي ديني به بايدها و نبايدها پرداخته است. بنابراين مقوله "شرعي"، چشم و چراغ مقوله‌ي "هستي" مي‌باشد و اگر "بايدها و نبايدهاي شرعي" نباشد، كفر، "هستي" را به تباهي كشيده و در همه جا شمشير تيز در كف ابن‌ملجم خواهد بود.

حال ببينيم پاسخگوي محقّق چه جوابي مي‌دهد: «آب در ۱۰۰ درجه حرارت جوش مي‌آيد، يك گزاره علمي است؛ نه مؤمن است و نه كافر، نه مسلمان و نه يهودي(!) كوه دماوند بلندترين كوه‌هاي ايران است، يك گزاره علمي است. به عبارت فني، اين گونه گزاره‌ها به عنوان اولي در پرتوي جعل تشريعي قرار نمي‌گيرند.»

بزرگوارا، پرسش‌گر كه از كفر و ايمان، پيش از جوش و پس از جوشيدن آب از شما نپرسيده است كه از كفر و ايمان، سخن مي‌گوييد زيرا هر پيرزن دهاتي، چه كافر و چه مسلمان مي‌داند كه آب جوش، همان آب سردي است كه به جوش آمده است و اين كه كوه دماوند، بزرگترين كوه ايران است چه ربطي به اين پرسش دارد كه "آيا اسلام داراي مكتبي هم مي‌باشد يا فقط حرّافي مي‌كند و با چنين ديدي در پايان بحثي در اقتصاد در عبارتي مفصّل مي‌گويد:«البته مي‌توان گفت در مجامع اسلامي انجام يا ترك بايدها و نبايدهاي شرعي تأثير آشكاري در اقتصادي اسلامي دارد ولي بايد دانست كه «اين گزاره‌ حقوق و فقه اقتصادي است، نه علم اقتصاد»!

از نظر ايشان، علم اقتصاد فقط همان است كه وال‌استريت و ميليون‌ها كارتن‌خواب و بيش از ۱۶تريليون دلار بدهي مي‌آفريند.

پيرامون سياست، از اين هم خام‌تر مي‌فرمايند: «سياست، امر ديگري است. بسياري از گزاره‌هايش اولاً و بالذّات با عمال مكلّفين، سر و كار دارد و لذا گزاره‌هاي ديني مي‌باشد.»

محقّق محترم! پرسش، اين بود كه آيا اسلام، مكتب سياسي دارد يا نه؟ آنگاه شما براي نفي مكتب سياسي اسلام، مي‌فرماييد بسياري از گزاره‌هاي سياسي با اعمال مكلّفين سروكار دارد! مگر در مكاتب ديگر، گزاره‌هاي فلسفي و حقوقي و اديان منسوخه با اعمال مردم سروكار ندارد؟

سپس مي‌فرمايند: «اگر سؤال اين است كه آيا از سوي دين اسلام، يك طرح دقيق، منظم و سازمان‌يافته براي مديريت اجتماعي ارائه شده است يا خير؟ پاسخ اين جانب، مفني است.»

سرور عزيز! آئيني كه جنگ‌ها را به سه نام و براي سه هدف، تفكيك و امر مي‌كند كه در جنگ‌ها هرگز به زنان و كودكان و حيوانات آسيبي نزنيد و كشتزارها را لگدكوب نكرده و با اسيران مدارا كنيد و با كدام جبهه چه كنيد و چه نكنيد و با جبهه‌ي ديگر چه رفتاري پيش گيريد و دقيق‌ترين معيارهاي حقوقي و اخلاقي و تجربه را تبيين و توصيه مي‌كند چگونه مكتب مطلوب و گويايي ندارد؟ پيامبري كه به اسيران باسواد مي‌گويد هريك از شما ده مسلمان را باسواد كند، آزاد مي‌شود از ديد حضرتتان چگونه مكتب گوياي سياسي و معرفتي ندارد؟ ظاهراً سياست علمي، همان مكتب وال‌استريت است كه به غرب‌زدگان آموخته كه سياست، همان است كه صهيونيزم جهاني دارد يعني هركجا مسلط شديد صاحبان آن سرزمين را برده خود سازيد و يا بكشيد.

بي‌انصافي بيشتر اين كه مي‌فرمايند: « فقهاي شيعه درباره‌ي سياست اسلامي، كتاب منظمي ندارند!! » حال آن كه از فرداي رحلت پيامبر اسلام(ص)، شيعيان به خاطر خط‌مشي واضح سياسي، همواره مغلوب و منفور سلطه‌ها بودند و يازده پيشواي معصوم‌شان، شهيد نشر مكتب اسلام ناب محمّدي(ص) شدند باز هم شيعيان از همه ملّت‌ها و امّت‌ها با سياست ديني خود آشناترند. چنين آشنايي و معرفتي سبب شد كه شيعه در قرن چهاردهم هجري در كمترين فرصتي، مذهب جعفري را مذهب رسمي قرار دهد و اساس سلطنت ۲۵۰۰ساله را برچيند و اساس امامت را بر ايران حاكم سازد.

به ديگر سخن، رويكرد فقهي و سياسي حضرتشان، يكسره از خودباختگي در برابر غرب، حكايت مي‌كند و شگفتم كه چگونه "با فقه اسلام، آشنايي"، مي‌تواند اين همه منكوب غرب باشد !؟
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


بد نيست اقاى محقق داماد از خودشون دفاع کنن
امان از طاغوت
Italy
به این میگند نمونه ی یک پاسخ...
United Kingdom
آخه من نمیدونم چه کسی و در چه جایگاهی باید فردی رو که 40 سال در حوزه استخوان ترکونده رو نقد علمی بزنه
.... اشتباهی استخوان ترکانده است.
برای خودتان از قول یک نفر مطلب می نویسید ، نه اینکه عین گفته فرد را بیاورید ، بعد هم با شانتاژ می خواهید جواب دهید .
خود گویی و خود خندی
عجب مرد هنرمندی
"به ديگر سخن، رويكرد فقهي و سياسي حضرتشان، يكسره از خودباختگي در برابر غرب، حكايت مي‌كند و شگفتم كه چگونه "با فقه اسلام، آشنايي"، مي‌تواند اين همه منكوب غرب باشد !؟ "
احسنت استاد...ایشان سرکلاس حقوق اسلامی دانشگاه شهید بهشتی با استناد به "فقه یهود" با مستندات قطعی فقه شیعه مخالفت می ورزند!
France
من هم کلاس ایشان را در دانشگاه دیده ام. متاسفانه کاملا مغایر با مکتب فقهی امام خمینی تدریس می کنند.سئوال این است اگر اسلام هیچکدام از این ابعاد را ندارد پس تحصیل و تدریس علوم دینی که ایشان تا سطوح عالیه آن را طی کرده اند به چه درد می خورد؟ آیا صدها ساعت فایل درس فقه استاد فقط برای قبولی در آزمون خوب است و کاربرد حقیقی ندارد؟ واقعیت این است که عده ای از روحانیون محترم، کم کاری خود در استخراج و تبیین مبانی نظام اجتماعی اسلام را به بهانه فقدان این مبانی، نادیده می گیرند.
احسنت بر رحیم پور ازغدی
هادي
چرا ميخوايد انديشه و انديشمند رو هم سياسي و جناحي کنيد؟؟؟
اينکه همه چيز اين مملکت با سياست بازي به بازيچه گرفته شده کافي نيست که ميخوايد علم و نظريات علمي رو هم از دريچه سياست در باتلاق فرو ببريد ؟؟
کجای اين اظهار نظرها انديشمندانه است؟ پاسخ گرايش های مبتنی بر مصالح سياسی و هوس های اين آقای فقيه، بايد هم سياسی باشد.
Iran, Islamic Republic of
35 سال از انقلا ب شکوهمند گذشته طعم اقتصاد اسلامی رو خوب چشیدم
اشتباه نشود بزرگوار
اقتصادی که تا کنون در کشور جاری بوده ....
چی بوده؟؟؟
متاسفانه آقای داماد با این تفکر نابی که دارند به عنوان مغز متفکر و مرجع علمی از سوی جریان اصلاح طلب به جامعه معرفی شده اند البته دریای بی ساحل علم که جناب موسوی بجنوردی است.
جعفر
حجت الاسلام مصطفی محقّق داماد
من البته از منتقدین آقای روحانی و از شنوندگان استاد ازغدی هستم اما اینکه شما در خبرگزاری خود از آقای احمد خاتمی با لفظ آیت الله یاد میکنید اما آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد که استاد فرزانه ای هستند رو به خاطر سیاست حجتالاسلام خطاب میکنید بسیار جای تاسف داره .مردم فهم و دقت دارن
محسن
آقای یک طلبه
آقای سید احمد خاتمی مجتهد مسلمی هستند که بیش از ده سال است درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم دارند اما آقای محقق داماد فقط تحصیلات عالی دانشگاهی دارند و از نظر تحصیلات حوزوی در حد خود حضرتعالی هستند پس قیاس شما مع الفارق هست.
نه آقای داماد هم تحصيلات ..حوزوی را داشته و شايد سابق بر آقای استاد سيد احمد خاتمی باشد ولی وقتی کسی از آنچه خوانده پشيمان است و همه آن را زير سؤال می برد ديگر دليلی وجود ندارد که همچنان ويژه خوار عنوان آخوندی باشد...
آدمیزاد
Colombia
این بحث شما درباره تحصیلات اشخاص چه ربطی به بهبود اقتصاد دارد؟
برای همینه که اقتصاد هیچوقت درست نمیشه.
محسن
آقای سید احمد خاتمی استاد برجسته دروس خارج حوزه هستند و مجتهدی مسلم می باشند ولی آقای داماد تحصیلات تخصصی حوزوی ندارند و دکترای دانشگاهی دارند
همانطور که به آقای خاتمی دکتر نمی گویند( چون دکترا ندارند )به آقای داماد هم آیت الله نمی گویند چون مجتهد نیستند
خدا عاقبتمونو ختم به خیر کنه
علی(یک طلبه)
چه خوب بود آقای رحیم پور سخنانشان را نسبت به محقق داماد با احترام بیشتر می آوردند هرچه باشد ایشان هر دو اهل علم هستند من متوجه می شوم آقای رحیم پور چه میگویند وسخن ایشان این است که با کسی که بدیهی ترین مسائل را نمیپذیرد نمیشود بحث کرد وباید مشکل او را در جای دیگر یافت اما مشهدی عزیز ما، معمولا بدیهی ترین مسائل است که در بین فحول اهل علم محل مناقشه است درست است که شاید مراودات محقق داماد و جایگاه اداری ایشان و... باعث ایجاد دیدگاه خاص شود ولی اهل علم در مقام نقد یکدیگر به نقد گزاره ها میپردازند ونه نقد شخص و نقد شخص را در جلسه های خصوصی تر بیان میدارند
این سخن را حمل بر بی ادبی پسری کوچک نسبت به پدربزرگ دلسوز ودغدغه مند نفرمایید بلکه از باب تذکری به آن نگاه کنید.
جواد
United Kingdom
اسم ندارین شما ؟

به قول آقای ریس جمهور با شناسنامه انتقاد کنید
United States
شناسنامه داره بسه
کپی هم قبوله!!!
Iran, Islamic Republic of
قابل توجه جناب محقق داماد
اقتصاد علمی رفتاری است و رفتارهای افراد یک جامعه را مورد بررسی قرار می دهد، رفتارهای واقعی و عینی را! جامعه ای که این علم اقتصاد شکل گرفته جامعه غربی بوده و نظریه پردازان و پدران آن سرمایه دار یا سرمایه مدار بوده اند با پشتوانه فکری جامعه شناسانی و فیلسوفانی مثل هیوم و ... حال جامعه ای را در نظر بگیرید که افراد ان بر اساس شریعت رفتار می کنند، به نظرتان قواعد و نظریات علمی چنین اقتصادی چگونه شکل خواهد گرفت. علم اقتصاد متعارف در واقع ابزاری است برای حاکم کردن اصول حاکم بر اقتصاد سرمایه داری که انسان از نظر آنها انسان فردگرایی است که با وجود محدودیت منابع دنبال بیشینه کردن لذت های نامحدود مادی خود است. هر کسی باید مظوبیت خود را بیشینه کند تا در مجموع مطلوبیت جامعه حد اکثر شود و توزیع این مطوبیت ها مهم نیست و هرکس قویتر است مطلوبیتش بیشتر است! آقای محقق داماد کاش اندکی علم اقتصاد و اقتصاد سرمایه داری و نقدهایی که بر آن وارد است را مطالعه بفرمایید....
United States
چشم بسته غیب گفتید غربی تر از هر غرب گرائیه
علی اکبر
اینکه اسلام تا روز قیامت می تواند تمام شئون فردی واجتماعی اهل ایمان را اداره کند شکی نیست
واینکه تمام علوم غربی با زیربنای اصالت ماده شکل گرفته وتناسبی با اسلام ندارد شکی نیست
واینکه کشور ما درعلوم انسانی وتجربه با مدل علوم غربی اداره می شود شکی نیست
واینکه برای تحول علوم انسانی وسپس علوم تجربی براساس اسلام کار جدی انجام نشده شکی نیست
واینکه عده ای فرق بین علم اقتصاد ومکتب اقتصاد را تشخیص نمی دهند شکی نیست
واینکه عده ای مثل محقق داماد بجای تولید علم براساس اسلام درکنار سفره ...علوم غربی نشسته ورضایت به آن داده اند شکی نیست
واینکه با اهانت بحایی نمی رسیم شکی نیست
واینکه برای نهضت نرم افزاری ، تولید علو بویژه تحول علوم انسانی باید قیام کنیم شکی نیست
واینکه باید ادامه ندم فعلا شکی نیست