دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
 
۰

فشار بر تهران؛ عشوه‌گری برای تل‌آویو

جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۳
کد مطلب: 237502
بازی‌های انتخاباتی آمریکا اکنون به مرحله جلب حمایت بیشتر لابی‌های صهیونیستی رسیده و لذا اعمال فشار هرچه بیشتر بر ایران، آن‌چیزی است که رامنی و اوباما برای خوش‌رقصی هرچه بیشتر برای اسرائیل از خود نشان می‌دهند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، اکنون دیگر شنیدن اینکه لابی‌های صهیونیستی در آمریکا ذی‌نفوذ‌اند و بر بسیاری از تصمیمات در سطوح بالا و حتی انتصاب مقامات آمریکایی تاثیر دارند، دیگر تعجب‌برانگیز نیست. این مطلب در رسانه‌های دگراندیش آمریکایی طی سال‌های اخیر و به خصوص پس از واقعه یازده سپتامبر، زیاد گفته و نوشته شده است اما همچنان یک واقعیت باقی است: "لابی‌های صهیونیستی در ایالات متحده از نفوذ بالایی برخوردارند."
 
از جمله دلایل مهم این نفوذ چشمگیر، نفوذ لابی‌های مزبور در صنایع و بخش‌های مالی در آمریکاست. این لابی‌ها پول فراوانی در اختیار دارند و تقریبا در تمام صنایع و تجارت‌ها در آمریکا پرقدرت ظاهر شده‌اند. آنچه در آمریکا حرف اول را می‌زند سرمایه است. چگونه ممکن است در هژمون نظام سرمایه‌داری، جز سرمایه عامل دیگری را بتوان تعیین‌کننده دانست؟ بخصوص در وال‌استریت و صنایع نظامی آمریکا حضور یهودیان و مسیحیان صهیونیست پررنگ‌تر است.
 
دو لابی معروف صهیونیستی در ایالات متحده مشغول به فعالیت جدی هستند. یکی لابی معروف محافظه‌کار "ایپک" است که از نفوذ فوق‌العاده‌ای در سرزمین یانکی‌ها برخوردار است تا آنجا که تقریبا هر سال رئیس‌جمهور آمریکا حداقل یک‌بار در اجلاس آن شرکت می‌کند. این لابی در واقع کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل است که هدف آن پیگیری منافع اسرائیل در ایالات متحده و انجام هماهنگی‌های لازم در راستای منافع موجودیت صهیونیست خاورمیانه است.
 
لابی دیگر که از نفوذ کمتری برخوردار است، لابی لیبرال‌مسلک "جی.‌استریت" است که نسبت به ایپک از نفوذ کمتری برخوردار است. جی‌استریت هم از منافع اسرائیل دفاع می‌کند اما با روشی نرم‌تر و تا حدودی معقول‌تر.
 
با این همه هر دوی این لابی‌های صهیونیستی در یک امر مشترک‌اند: "حفظ منافع اسرائیل در قلب هژمون سرمایه‌داری."
 
از مهم‌ترین حوزه‌های نفوذ لابی‌های صهیونیستی در آمریکا، نفوذ آنها در رسانه‌های جریان غالب آمریکایی است یعنی رسانه‌های پربیننده‌ای که خبرسازی و جریان‌سازی در جهان را مدیریت می‌کنند. هر خبر به هر گونه‌ای که باشد، از فیلتر این رسانه‌هاست که به سمع و نظر جهانیان می‌رسد.
 
اما شاید مهم‌ترین جایی که در آن باید رد پای لابی‌های صهیونیستی را جستجو کرد، عرصه انتخابات در ایالات متحده است. انتخابات در آمریکا به مبالغ هنگفتی پول نیاز دارد. پول در اختیار صنایع و تجار بزرگ آمریکایی است و چنین سرمایه هنگفتی را تنها سرمایه‌داران بزرگ می‌توانند تامین کنند. صنایع بزرگ و تمام تجارت‌های مهم در ایالات متحده، سال‌هاست که تحت نفوذ لابی‌های صهیونیستی قرار گرفته‌اند.
 
ظهور آمریکا به عنوان یک قدرت امپریالیستی در جهان نیز، تقریبا هم‌زمان با اوج‌گیری فعالیت لابی‌های صهیونیستی بود. حرکت صهیونیستی از دهه آخر قرن نوزدهم کار خود را به طور جدی آغاز کرد و اوایل قرن بیستم بود که فعالیت خود را به اوج رساند. کم‌کم در همین دوران است که "دکترین مونروئه" از سوی آمریکایی‌ها کنار گذاشته می‌شود، اولین بار در جنگ جهانی اول. بر اساس این دکترین، ایالات متحده حوزه نفوذ خود را تنها قاره آمریکا می‌دانست، نه در دیگر قاره‌ها دخالت می‌کرد و نه اجازه می‌داد دیگر کشورها به قاره آمریکا نفوذ کنند.
 
اما با جنگ اول جهانی تقریبا می‌توان گفت که دکترین مونروئه رو به ضعف نهاد و سرانجام با جنگ دوم جهانی، کلا کنار گذاشته شد. جنگ جهانی دوم و آنچه کشتار یهودیان در آن خوانده شد، مهم‌ترین علت تاسیس رژیمی به نام اسرائیل در یکی از مقدس‌ترین سرزمین‌ها برای مسلمانان بود. از آن زمان به بعد، آمریکا و اسرائیل همواره دوستانی خوب برای هم بوده‌اند که البته نقش لابی‌های صهیونیستی در ادامه این دوستی و تقویت آن، قابل انکار نیست.
 
* رامنی و اوباما، رقابت برای جلب توجه لابی‌های صهیونیست
 
انتخابات ماه نوامبر در آمریکا نزدیک است و باز هم داستان تکراری انتخابات به سبک آمریکایی در شرف وقوع است. میت رامنی به عنوان کاندیدای جمهوری‌خواهان و باراک اوباما، رئیس‌جمهور کنونی و فردی که حزب دموکرات را نمایندگی می‌کند، اکنون برای اسرائیل عشوه‌گری می‌کنند تا ببینند سرانجام کدام‌یک منظور نظر تل‌آویو می‌افتد؟



روزهای اخیر، جهان شاهد صحنه‌هایی از اوج این رقابت بود. در شرایطی که مهم‌ترین نگرانی اسرائیلی‌ها در حال حاضر در خصوص برنامه هسته‌ای ایران است و اعمال فشار بر ایران بزرگ‌ترین دغدغه آنهاست، رامنی و اوباما نوع خاصی از خوش‌رقصی را برای خود متصور شده‌اند: "موضع‌گیری تند در برابر ایران."
 
* سفر رامنی به فلسطین اشغالی
 
نمایش جدید با ورود میت رامنی، فرماندار سابق ماساچوست به فلسطین اشغالی شروع شد. وی که از دهه 1970 میلادی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دوستی قدیمی دارد در این سفر، در ابراز ارادت به رژیم صهیونیستی سنگ تمام گذاشت.
 
وی در دیدار با شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی ادعا کرد که بیت‌المقدس باید پایتخت رژیم صهیونیستی باشد و اظهار داشت، وی از انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به این شهر حمایت می‌کند؛ موضوعی که دولت اوباما طی سال‌های اخیر بر سر آن سخت احتیاط ورزیده است.
 
وی همچنین از فرهنگ و شایستگی‌های اسرائیلی‌ها نسبت به ملت فلسطین سخن گفت و برتری اسرائیل بر فلسطین را ناشی از این فرهنگ خواند. وی تفاوت اقتصادی فلسطینیان با صهیونیست‌ها را ریشه‌دار در فرهنگ دانست. مشخص نیست که یک "نورئالیست تمام‌عیار"، چگونه به یاد نظریات "الکساندر ونت" افتاده و "سازه‌انگارانه"، شروع به دم زدن از فرهنگ کرده است؟ نورئالیست‌ها عموما در عرصه بین‌المللی ارزش چندانی برای مقوله‌ای به‌نام فرهنگ قائل نیستند.


وی از دیگر سو، سخنان تندی را علیه ایران بر زبان آورد تا عشوه‌گری را برای دوست قدیمی‌اش تمام کرده باشد. رامنی مدعی شد که ایالات متحده در دوران ریاست‌جمهوری او، از آنچه حق اسرائیل برای حمله به ایران خوانده است، دفاع می‌کند! رامنی که به خوبی می‌داند نه اسرائیل به‌تنهایی دارای چنین توانی است و نه ایالات متحده فعلا در شرایطی است که بتواند در کنار اسرائیل قرار گیرد، جز با یک منظور انتخاباتی نمی‌تواند این سخن را گفته باشد. وی در نظرسنجی‌ها از اوباما عقب‌تر است پس باید چیزی بگوید که ارزش آن بیشتر از سخنان عادی برای لابی‌های صهیونیستی باشد: "یک دروغ گوبلزی که تنها شاید از فرط بزرگی بتوان باورش کرد."
 
این موضع‌گیری رامنی حتی در آمریکا هم با انتقاداتی مواجه شد. "رابرت دابلیو. مری"، در مقاله‌ای در "نشنال اینترست"، رامنی را متهم کرد که با به‌کارگیری ادبیات اسرائیلی، آمریکا را به جنگ با ایران نزدیک کرده است.
 
به نوشته مری، رامنی صراحتا به اسرائیل پیغام می‌دهد که موضعی بینابین اتخاذ نکرده و در صورت انتخاب شدن، دقیقا در موضع نتانیاهو قرار می‌گیرد. وی همچنین این انتقاد را مطرح کرده که موضع‌گیری این‌چنین از سوی کاندیدای یکی از دو حزب اصلی در آمریکا می‌تواند به این تصور دامن بزند که ایالات متحده، حمله پیش‌دستانه علیه ایران را مشروع می‌داند.
 
به این ترتیب می‌بینیم که رامنی در فلسطین اشغالی به‌حدی بدمستی و زیاده‌روی کرده است که به نظر می‌رسد عده‌ای در خود آمریکا هم از سخنانش منزجر شده باشند.
 
* اوباما، تحریم‌های ضدایرانی بیشتر، تغییر موضع هسته‌ای
 
اوباما اکنون در قدرت است و همچون رامنی، برای عشوه‌گری در مقابل تل‌آویو، نیازمند دروغ‌های گوبلزی نیست. وی عملا اقداماتی را صورت داده است که البته مقامات رژیم صهیونیستی خودشان پیش‌تر به بی‌اثر بودن یا دست‌کم کم‌اثر بودن چنین اقداماتی اذعان کرده‌اند.
 
دولت اوباما دو روز پس از بازگشت رامنی از فلسطین اشغالی، به زعم خود باز هم تحریم‌های بیشتری را علیه ایران وضع کرد تا تحریم‌هایی را که جمهوری‌خواهان کنگره بی‌رمق می‌خوانند، رمق ببخشد.


اوباما در تحریم‌های جدید تلاش کرده دست بر روی یک منبع درآمدی دیگر ایران یعنی محصولات پتروشیمی بگذارد. وی همچنین تلاش کرده خریداران فلزات گرانبها برای ایران را تحریم کند و یک بانک چینی و یک بانک عراقی را هم در فهرست تحریم قرار داده تا با بازار رکودزده آمریکا خداحافظی کنند. اقدامی که با واکنش چین مواجه شد تا پکن بگوید که چنین کارهایی می‌تواند روابط دوجانبه واشنگتن – پکن را خدشه‌دار کند.
 
دولت اوباما موضع هسته‌ای اخیر خود را نیز تغییر داده است. در حالی که گروه 1+5 متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان، در مذاکرات بغداد و مسکو به ایران پیشنهاد کرده بودند که تنها غنی‌سازی 20 درصدی را قطع کند، دولت اوباما باز بر موضع سابق برگشته و سخن از قطع تمام فعالیت‌های غنی‌سازی بر ضد ایران می‌گوید.
 
لئون پانتا، وزیر دفاع اوباما هم راهی خاورمیانه شد و توقفی در فلسطین اشغالی داشت. وی در سخنانی مدعی شد که ایران یا باید محدودیت‌هایی را بر برنامه هسته‌ای خود بپذیرد یا با احتمال حمله آمریکا مواجه شود. البته کلمه "احتمال" در اینجا هوشمندانه استفاده شده تا همه بدانند این هم یک بازی انتخاباتی است. وقتی سخن از احتمال گفته می‌شود، پس چنین حمله‌ای منطقا می‌تواند هرگز اتفاق نیفتد و اتفاق نیفتادن آن نیز در تناقض با سخنان پانتا نخواهد بود.
 
خلاصه و به زبان خودمانی اینکه، اوباما در عشوه‌گری برای صهیونیست‌های جاخوش کرده در سرزمین مقدس مسلمانان، از رامنی کم نیاورده است.
 
* رامنی و اوباما در عمل فرقی ندارند
 
مقامات تل‌آویو به خوبی می‌دانند که رامنی و اوباما در عمل برای آنها تفاوتی نخواهند داشت. نه اوباما در شرایط اقتصادی فعلی آمریکا چیزی بیش از تحریم از دستش برمی‌آید و نه رامنی می‌تواند در یک جنگ نظامی تمام‌عیار با ایران، در کنار اسرائیل بایستد.
 
در چنین شرایطی، موضع‌گیری لابی‌های صهیونیستی بین رامنی و اوباما، احتمالا نه یک‌دست بلکه متشتت خواهد بود و ممکن است برخی صهیونیست‌های سرشناس از یکی و برخی از دیگری حمایت کنند. شاید نتانیاهو با توجه به دوستی قدیمی و ادبیات قلدرانه، رامنی را بر اوباما ترجیح دهد اما به نظر می‌رسد بهتر بداند که بگذارد نظرسنجی‌ها راه خود را بروند، نظرسنجی‌هایی که فعلا اوباما علی‌رغم عملکرد اقتصادی نه‌چندان موفقیت‌آمیزش در آنها پیش است.
 
مقاله‌ای که اخیرا یک تحلیلگر صهیونیست در یویعوت آحارونوت منتشر کرده نیز نشان می‌دهد نتانیاهو خود نیز در عمل چندان توانی برای عمل بر ضد ایران ندارد: "نتانیاهو چون چرچیل سخن می‌گوید، چون چمبرلن عمل می‌کند."
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *