جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۱۱
۲۵
تجربه درس آموز از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ برای دولتمردان

درس مصدق به دین‌گریزان عرصه سیاست/ تجارب شکست خورده امیرکبیر و انقلاب مشروطه

چگونه کنارگذاشتن دین و دین‌داران سبب سقوط حکومت‌ها در ایران شده است؟
دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۷
کد مطلب: 371302
سی تیر ۱۳۳۱ زمانی بود که مصدق پس از معزول‌شدن غیرمترقبه توسط محمدرضا شاه پهلوی به قدرت بازگشت.
درس مصدق به دین‌گریزان عرصه سیاست/ تجارب شکست خورده امیرکبیر و انقلاب مشروطه
سرویس سیاسی جهان نيوز- محسن سلگی: مورخان و منتقدان از چپ تا راست متفق القولند که اگر حمایت بی‌دریغ آیت‌الله کاشانی از مصدق و تهدیدات صریح وی علیه شاه نبود، مصدق دیگر هرگز به قدرت باز نمی‌گشت. این فرمان آیت الله کاشانی بود که در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ خیابان ها را مالامال از جمعیت عصبانی و پرشور ساخت و شاه را ناگزیر از تسلیم کرد و مصدق مجددا به پست نخست وزیری بازگشت.

روابط خوب مصدق و کاشانی به عنوان نمادی از روابط خوب دین و سیاست و به عبارت دقیق‌تر سیاسیون و روحانیت، زیربنای پیش‌برد ملی‌شدن صنعت نفت بود. ملی‌شدنی که حتی به مذاق حزب توده به عنوان مهم‌ترین حامی مصدق در کودتای ۲۸ مرداد ماه خوش نمی‌آمد. چون در اثر همین ملی‌شدن، کلیه امتیازات نفت شمال به زیان شوروی ملغی می‌شد. حال این مصدق بود که پس از سی تیر ۱۳۳۱ توده‌ای‌ها را به کابینه آورد، تا جایی که نگرانی از خطر کمونیستی‌شدن دولت آینده ایران را به می‌توان یکی از عوامل محرک آمریکا و انگلیس برای طراحی کودتا علیه مصدق و نیز بی‌اعتنایی انبوهی از مردم نسبت به سقوط وی عنوان کرد.

مردم به روشنی حمایت حزب توده - که تنها میان روشنفکران از جایگاه خوبی برخوردار بود و مردم عامه به آن بدبین بودند- و نفوذ توده‌ای‌ها در دولت مصدق را می‌دیدند و این، آن‌ها را در حمایت از مصدق مردد می‌ساخت. البته مصدق پس از هشدار توطئه‌آلود هندرسون - سفیر وقت آمریکا در ایران- متأسفانه فریب خورد و دستور حکومت نظامی داد و نیز ۶۰۰ نفر از اعضای حزب توده را دستگیر کرد تا همه اقدامات او خیابان‌هایی خالی از عابر را برای کودتای ننگین ۲۸ مرداد مهیا سازد.

ماجرا از این قرار بود که پس از شکست اولیه کودتا در ۲۵ مرداد، مردم دمادم خیابان‌ها را به اشغال خود در آورده بودند. در این زمان بود که هندرسون با نقشه‌ای از قبل طراحی شده توسط کرمیت روزولت - جاسوس و چهره امنیتی آمریکا در خاورمیانه و فرزند تئودور روزولت معروف- مصدق را تهدید کرد که اگر شرایط را آرام نکند، تمامی اتباع آمریکا را از ایران خارج خواهد کرد. مصدق که در این زمان مشاور خردمند، دلسوز و زیرکی چون کاشانی را از دست داده بود و علاوه بر این او را در برابر خود می‌دید، تسلیم نقشه شوم هندرسون و دوستان او گشت و فرمان حکومت نظامی را اعلام داشت.

در واقع اشتباه بنیادین مصدق نه در فریب‌خوردن از هندرسون، که در جدا انگاری دین و سیاست و کنار‌ نهادن نقش آیت‌الله کاشانی بود. ایشان به خوبی می‌دیدند که دولتی که خود بر سر کار نگاه داشته بود و به عبارت صحیح‌تر به سر کار بازگردانیده بود، داشت دین را مطرود و متروک می‌ساخت. مصدق، علاوه بر به کار‌نگرفتن نیروهای مذهبی در دولت خود، حتی از آن‌سو اقدام به جذب نیروهایی دل‌سپرده به شرق و غرب نمود و قافیه را این‌چنین باخت.

تجارب شکست خورده امیرکبیر و انقلاب مشروطه در جدایی دین از سیاست

اشتباه جدایی دین از سیاست، تا حدی گریبانگیر امیرکبیر نیز بوده است. مورخان اجماع دارند که یکی از خطاهای ناگوار امیرکبیر، برچیدن رسم بست‌نشینی بود، امری که موجب شد به جای زیارتگاه‌ها و اماکن متبرکه، سفارت‌خانه‌ها محل بست‌نشینی شوند و این‌چنین راه برای دخالت بیشتر بیگانگان و سرسپردگی مضاعف روشنفکران بازتر شود.

مضار و آسیب‌های جدا انگاری دین و دین‌داران از سیاست، خود را در شکست انقلاب مشروطه نیز نشان داد. روشنفکران مشروطه پس از پیروزی انقلاب که جز با یاری بزرگانی چون نائینی، طباطبایی، بهبهانی و شیخ فضل‌الله نوری میسر و مقدور نبود، انقلاب را مصادره و مشروعه را در برابر مشروطه به تصویر کشاندند. روحانیت در اثر این انحراف، از مشروطه مأیوس شدند. محض نمونه، میرزامحمدحسین نائینی سعی کرد تا نسخه‌های رساله‌اش (تنبیه الامه و تنزیه المله) را از بازار جمع کند.

از این اشاره که درگذریم، در این‌که مصدق توانسته بود مملکت را در شرایط تحریم توسط غرب و نیز شرایطی که حتی شوروی حاضر نمی‌شد ده تن طلای ایران را پس دهد، حفظ کند، تردیدی نیست و به راستی مصدق مدیر و حقوقدان و اقتصاددان بود، اما سیاستمدار و دینمدار نه. او که ارزش سیاسی دین را نادیده گرفت، در واقع سیاستمدار هم نبود. خود پهلوی و بالاخص پهلوی اول در نادیده گرفتن ابرقدرتی به نام دین در ایران راه خطا رفت و به دره سقوط درغلتید.

درس ۳۰ تیر، درسی کتمان‌ناپذیر برای ذهن روشن‌بین است؛ طُرفه آن که تمام تاریخ این مرز و بوم بدون دین نه وجود داشته است و نه قابل تحلیل است. اندیشه یکی‌بودن دین و سیاست یا «آیین شاهی» و «آیین بهی» نزد زرتشت و ایرانیان باستان، اندیشه ای بارز و مسلط بوده است. مانی تنها اندیشمندی است که تحت تأثیر مسیحیت تحریف شده، به جدایی دین و سیاست اعتقاد داشت. البته اندیشه های مانی هرگز جنبه عملی نیافت و مورد اقبال وسیع قرار نگرفت.

درس ملموس تری که از سقوط مصدق در ارتباط با دین زدایی وی می توان گرفت این که وی دین داران ـ که ولی نعمت روی کارآمدن و ابقای او بودند ـ را در دولت خویش به کار نگرفت و به جای آن روشنفکران غیر متعهد را به کار گماشت؛ روشنفکرانی که برخلاف ملی گرا بودن برخی از آنان در نام، سر بر آستان دول غربی خصوصا شوروی و آمریکا داشتند. مصدق می پنداشت که دین فقط برای روی کارآمدن و ابقای وی اثرگذار بوده است و در روند عادی امور نباید آن را دخالت داد.

امروز نیز هشدار برای دولت اعتدال آن است که برخی در دولت، دین داران و دلسوزان انقلاب را به بهانه هایی مانند میانه روی و اتهام افراط، کناری نهاده و در عوض نیروهایی مرموز، مسأله دار و مذبذب که در فتنه ۸۸ از خاطیان یا ساکتان بوده اند را به عرصه آورده اند. این هشدار در وزارت علوم بیش از همه جا نگرانی‌ها را برانگیخته است.

بزرگان و دلسوزان داخل دولت، بی تردید درس های بزرگ تاریخی به خصوص از مصدق پیش رو دارند که بی توجهی به آن نتایج معلوم و ناگواری را به همراه دارد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


shams
اینها که مرقوم فرموده اید فقط تحلیلی است که زیر کولر گازی نوشته اید در میدان مبارزه بعضی موقع اسلحه خودش منفجر و اطرافیان از آن آسیب می بینند. حالا آنها خودشان رفته اند و اشخاصی مثل جنابعالی میتواند از دور بنشیند و بگوید لنگش کن ....
Iran, Islamic Republic of
اگر جایی برای مبارزه و قتال میشناسید به ما هم بگید. مگر همه باید مثلا فوتبالیست باشند و کسی کارشناس فوتبال نباشد؟ضمنا این یادداشت کسی یا گروهی را ترغیب به مبارزه ای نکرده است. معلوم نیست ارتباط منطقی انتقاد شما و یادداشت کجاست؟
Iran, Islamic Republic of
نویسنده انصاف را رعایت کرده ک گفته مصدق مدیر و حقوق دان بوده و در ششرایط تحریم خوب عمل کرده مرسی
Iran, Islamic Republic of
بست نشینی تنها درباره جرایم سیاسی رخ نمی داده است. سوءاستفاده هایی از این قانون صورت می گرفته است اما بهتر بود امیرنظام یا همان امیرکبیر به جای برچیدن بساط بست نشینی، راه اصلاح آن را برود. از آن بست نشینی در سفارتخانه به مراتب بیشتر مورد مخالفت امیرکبیر قرار گرفت. مانند حادثه ای که در تبریز رخ داد اما دیگران توان تخدید آن را نداشت و از قدرت دولت ایران خارج بود.
امیرکبیر فردی به غایت دین دار و بادی آداب بود. اهل عزاداری و تقوا اما به هر روی رباطه چندان خوبی با روحانیت و حضور آنها در سیاست نداشت
محسن
نویسنده ناآگاه!
اگر امیرکبیر نبود بابیت و بهاییت مملکت را گرفته بود چطور می شود امیرکبیر را باعث جدایی دین از سیاست دانست.....
Iran, Islamic Republic of
اقدام علیه بابیت و بهایئیت برای جلوگیری از بی نظمی و شورش در مملکت و ساکت کردن روحانیت معترض بود نه بیشتر
Iran, Islamic Republic of
نویسنده گفته "اشتباه جدایی دین از سیاست، تا حدی گریبانگیر امیرکبیر نیز بوده است" تاکید روی تاحدی نشون از این داره ک مصدق و امیر رو مثه هم نمی دونه. ضمنا اطلاعات تاریخی نویسنده و اشاراتی که حتی به ایران باستان داشته ستودنیه
دانش آموخته تاریخ
Iran, Islamic Republic of
امیر کبیر که کاملا به خطرات نفوذ استعمار از طریق این فرقه در شهرهای کشور آگاه بود تصمیم گرفت تا این قائله را ختم کند. با فتواهایی که حمزه میرزا حاکم تبریز از علمای آن دیار گرفت باب و دو تن از یارانش به اعدام محکوم شدند و در سال1266 هجری قمری در تبریز تیرباران شد. اول اینکه در پس ماجرا بیشتر وطن پرستی امیبرکبیر و نکرانی او از نفوذ استعمار خفته بود تا گرایشات دینی(همچنان که مصدق اینگونه بود) و دوم اینکه مبارزان اصلی علما بودند که بارها و بارها باب را در مجادلات شکست داده بودند. سوم اینکه خود دربار نیز(یعنی شاه و شاهزادگان قاجار) به سرکوب بابیت تمایل داشتند.
درود بر امیرکبیر و مصدق
Iran, Islamic Republic of
البته هرگز نمی توان امیرکبیر بزرگ را با مصدق کوچک مقایسه کرد. واقعا آن یکی کبیر بود و مستقل از همه قدرتها اما مصدق قند تو دلش برای امریکا آب می شد
مهرداد مرتضایی
Iran, Islamic Republic of
مصدق و امیرکبیر نیتشان خالص بود اما شکست خوردند و نتوانستند از همراهی روحانیت بهره ببرن.حواسشون به ارزش دین نبود
Iran, Islamic Republic of
تاکی درود و سرود؟علمی حرف بزنید.در مقابل منطق کم میارید
19
Iran, Islamic Republic of
....
عزل و شهادت امیرکبیر با کودتای 28 مرداد و سه سال زندانی شدن و اقامت دکتر مصدق در ملک شخصی خود قابل مقایسه است؟
یاعلی
Iran, Islamic Republic of
هم امیرکبیر و هم مصدق راه دیکتاتوری رفتن. مصدق که مجلس را تعطیل کرد و امیرکبیر هم که همه اتفاق دارند که در اواخر داشت شاهی می کرد آن هم شاهی یکه تازانه و تک سالار و همین از عوامل شکستش شد. باید از این شخصیت ها اسوره زدایی کرد.ضمنا یادداشت از امیرکبیر فقط به خاطر برچیدن بسط نشینی انتقاد کرده
رضا
خداوکیلی واقعا که جناح راستین- تو را خدا دست بکشین از این رفتارها -بزارین مصدق و امیر کبیر راحت بخوابند !!
Iran, Islamic Republic of
مگر كاشاني مساوي با... بوده ؟
آرمان
یکی از بهترین اقدامات امیر کبیر مقابله با بست نشینی بود
کجای دین گفته برو هر غلطی میخواهی انجام بده بعد بست نشینی کن؟
این عمل کجای دین ماست که شما این را دین و امیر کبیر را انگاره ی جدایی دین از سیاست زده اید؟
Iran, Islamic Republic of
بست نشینی علیه حکومت بود که حکومت هم حکوت سارسر فساد قاجاریه بوده و وقتی بسط نشینی رو تو حرم جمع کرد بسط نشینی رفت تو سفارتخونه ها و باعث تقویت سفارتخونه ها و اثر منفی رو مبارزه شد
Iran, Islamic Republic of
امیرکبیر مثه کریم خان زند خیلی بی اعتنا بود به روحانیت
Iran, Islamic Republic of
امیرکبیر فردی دین داربود اما به شدت به روحانیت بی اعتنا. دست کم به جدایی روحانیت از سیاست اعتقاد داشت
Iran, Islamic Republic of
صادق زیبا کلام در مطلبی امیکبیر و رضاخان را در منش و روش یکی می داند که این البته شاید اجهاف در حق امیرکبیر باشد
Iran, Islamic Republic of
برخلاف بعضی انتقادا مطلب خیلی علمی و منطقی نوشته شده و انصاف رو رعایت کرده. نه مصدق رو خائن نشون داده نه امیرکبیر رو. اما اینکه نویسنده گذشته رو بخیه زده به امروز و دولت اعتدال جای انتقاد داره. با احترام برای آقای سلگی که از خوانندگان همیشگی اشان هستم
وقتی به شما می گویند بی سواد ناراحت می شوید.
این کلمه بسط نشینی وجدانا درست است؟!!
Iran, Islamic Republic of
هم بست نشینی درسته هم بسط نشینی. میتونید سرچ کنید. مثه طوفان و توفان
Iran, Islamic Republic of
آقای هاشمی خود را امیبرکبیر زمان می داند.