این انقلاب عنصر اصلی اش اسلامی بودنش بود. اگر این عنصر حذف شود، ماهیتش تغییر خواهد کرد
با سادگی، چه غافلانه و چه متعمدانه گفتند اسلامی کردن دانشگاه به معنای ایجاد مسجد و نماز جماعت و دعا در دانشگاه است و گروهی هم مشغول چنین کاری شدند. اما کسانی که به مسائل جامعه آگاه بودند، می دانستند این ها جنبه صوری دارد و هدف اصلی این است که آموزه های دانشگاه بر اساس آرمان ها و روش های اسلامی باشد. نهایتا بر اساس سیاست گذاری شورای انقلاب فرهنگی بنا شد تغییراتی در دانشگاه ها ایجاد شود که متاسفانه سرعت خوبی نداشت و بعضا شتاب منفی داشت.
انقلاب فرهنگی از انقلاب سیاسی به مراتب سخت تر است
رهبری که ده ها سال در این زمینه صحبت کرده اند، لبیک گفته اند و یک حرکت پربرکت خدا پسند سعادت آفرین را شروع کردند.
اگر با خدا آشتی کنیم و دست از ربا خواری برداریم، خداوندی که ما را در جبهه با دست خالی پیروز کرد، ما را در این عرصه هم پیروز می کند
مشخص می شود و معلوم می شود همه چیز در تجربه خلاصه نمی شود. وقتی وارد مسیر اثبات مبانی علوم شویم، نهایتا خواه ناخواه اسلامی خواهند بود. ما راه استدلال را رفته ایم و به این نتیجه رسیده ایم. اگر کسی هم شک دارد حاضریم اثبات کنیم. یعنی روحی که بعد از مرگ باقی خواهد ماند اثبات می شود. این که به سادگی بگوییم روح وجود ندارد یعنی معاد، وحی، عالم برزخ و جبرئیل همه اش دروغ است. تقصیر اول از بنده است و بعد هم از امثال بنده.