دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

سخنی برادرانه با حجت‌الاسلام جلالی

مالک شریعتی
سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۰۵
کد مطلب: 223136
آيا اينكه بولتن 80 صفحه اي جبهه پايداري از زبان علامه مصباح يزدي، آيت ا... مهدوي كني رئيس مجلس خبرگان را ديكتاتور ناميد، بركتي ارزشمند در تقابل دو طیف از علما بود؟ آيا هواداران جبهه پايداري نبودند كه اينچنين كردند و هيچ شخصي از تشكل سياسي شما نيز نه تنها محكومش نكرد بلکه تایید شد و تنها ادبیاتش تند دانسته شد؟
به گزارش جهان، "مالک شریعتی" در وبلاگ محرمانه نوشت:

برادر ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمين جلالي

عضو محترم مركزيت جبهه پايداري انقلاب اسلامي

اين متن تنها به ضرورت و به دليل برخي سخنان عجيب جنابعالي در مصاحبه با يك سايت خبري وابسته به جبهه پايداري نگاشته شده است. اين چند سطر خطاب به شخصيت حقيقي شما و به عنوان عضو یک تشکل سیاسی است؛ نه به عنوان حقوقي رئيس دفتر علامه بزرگوار مصباح يزدي كه نمي دانم چه اصراری است که همواره اينگونه معرفي مي شوید و برخي استدلال ها و رفتارهای خدشه پذيرتان عملا به مطهري زمان نسبت داده شود و در حق ايشان جفا صورت گیرد. اگرچه احتمال مي دهم رسانه هاي جريان سياسي شما بلافاصله و قبل از مطالعه دقيق متن اين نامه و بدون تدبر در محتوا و احيانا پاسخ مستدل به آن سريعا تيتر بزنند: "توهين به علامه مصباح" !!!

 

برادر ارزشی و بزرگوار!

در بخشي از سخنان خود در پاسخ به سوال در مورد تقابل بین دو طیف از علما و بزرگان، صراحتا ضرورت مرزبندي بين دو طيف از علما را تاييد كرده و گفته ايد: "در انتخابات اخیر نیز یکی از برکات ارزشمند، حضور علمای طراز اول در دو سوی رقابت بود. برخی از دوستان به خاطر مصلحت‌اندیشی‌هایی ... دائما می‌گفتند بین علما هیچ اختلافی نیست و طرفداران هستند که علما را در مقابل یکدیگر قرار می دهند." در حاليكه امام راحل عظيم الشان ما كه گويا اين روزها و تئوریزه کردن تقابل علما را مي ديدند چنين فرموده اند: «شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعۀ مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می‏کند؟ جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می‏رود؟ خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است. وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفادۀ دشمنان خواهد بود. جبهه بندی نهایتاً معارضه پیش می‏آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‏کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه‏داری و دیگری متهم به التقاطی می‏شود که من برای حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده‏ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می‏دانم»

شما و دوستانتان تاكيدات صريح رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت وحدت را -  كه آخرين آن در حرم رضوي در ابتداي سال نو بود – به نشنيدن و يا كلي بودن گرفتيد و تاكيد ايشان بر رقابتي بودن انتخابات را  - كه يك اصل عمومي و لازمه هر انتخاباتي است – به رقابت دروني اصولگرايان تفسير كرديد.

 

جناب حجت الاسلام جلالي!

آيا اينكه بولتن 80 صفحه اي جبهه پايداري از زبان علامه مصباح يزدي، آيت ا... مهدوي كني رئيس مجلس خبرگان را ديكتاتور ناميد، بركتي ارزشمند در تقابل دو طیف از علما بود؟ آيا هواداران جبهه پايداري نبودند كه اينچنين كردند و هيچ شخصي از تشكل سياسي شما نيز نه تنها محكومش نكرد بلکه تایید شد و تنها ادبیاتش تند دانسته شد؟ آيا كساني به اسم هواداري از جبهه متحد اصولگرايان به علامه مصباح نامه ننوشتند و جبهه پايداري را متهم نكردند كه به دنبال قائم مقامي ايشانند كه موجب واكنش آيت ا... مهدوي هم شد؟ آيا چند جور نقل قول متضاد و نادرست از جلسه آقايان فدايي و زاكاني با علامه مصباح يزدي آنهم از يك منبع – كه خوب مي شناسيدش – بركت ارزشمندي تلقي مي شود؟

 

عضو محترم جبهه پايداري!

در مصاحبه خود گفته ايد: "نیروهای انقلاب باید از این رقابت ها... استقبال کرده و در عین حال مراقب باشند مرزهای اخلاقی در نوردیده نشود، تا رقابت آنان منجر به کدورت و تنازع نشود." آيا خود شما و برخي دوستان شما به اين سخن عمل كردند؟ آيا حملات تند و متعدد شما به آقايان زاكاني و فدايي در مرزهاي اخلاقي صورت گرفت؟ آيا در سايت خبري منسوب به شخص شما - كه از قم بارگذاري مي شود - فدايي و زاكاني با عمرسعد مقايسه نشدند؟ بگذارید دو سه مصداق از انبوه رعایت مرزهای اخلاق را توسط اعضا و رسانه های تشکل شما مرور کنیم:

1)      اتهام دروغ به دکتر زاکانی در صحن مجلس در مورد دنبال مدرک دکتری بودن او در حالیکه دکترایش را سالها قبل از مجلس هشتم گرفته بود.

2)      استناد به اخبار تحریف شده برای تخریب رقیب نظیر آنچه در ماجرای خبرگزاری دانشجو اتفاق افتاد. (سایتی که امروز با آن گفتگو کرده اید دو روز از اصلاح خبر اصلی امتناع ورزید و تحلیل نادرست مبتنی بر آن را هنوز هم روی خروجی خود دارد)

3)      نسبت دادن نقل قول خصوصی از رهبری به دکتر زاکانی که در واقع بیان مواضع علنی ایشان در چگونگی خالص سازی نیروهای انقلاب بود در جلسه انصار حزب ا... و نشریه لثارات بود.

4)      و ...

 

برادر انقلابی و گرامي!

راستي چرا اين همه هزينه از اعتبار و وجود گهربار علامه مصباح یزدی و استفاده لااقل معنوي از موسسه اي كه مسوول دفترش هستيد جواب نداد؟ آيا از نشريه موسسه اي كه متصل به بودجه بيت المال است براي تبيلغ تشكل سياسي تان استفاه نشد؟ اينكه مسوولان نشريه گفتند از لحاظ مالي خودكفا بوده و هزينه تبليغات را خود جبهه پايداري داده است عذر بدتر از گناه است؛ چراكه اولا از اعتبار نشريه و موسسه استفاده شده و ثانيا اذعان به هزينه زياد ولي در پوشش براي پنهان ماندن هزينه هاست؟ آيا چند ماه قبل از انتخابات به بهانه راه اندازي شعبه موسسه امام خمینی (ره) در كرمان همايش جبهه پايداري برگزار نگرديد و طلاب جواني كه چندين سال با علامه مصباح يزدي براي تبليغ دینی مرتبط بودند به سیاسی کاری فراخوانده نشدند؟ (مشابه این اتفاق در بسیاری از شهرها رخ داد و عملا از اعتبار معنوی موسسه هزینه شد). چرا در شهر كرمان كه برخلاف تهران آراء مردم ليستي نبوده و بر اساس شناخت قبلی است، موفق نبودید؟ احتمال نمي دهيد كه مردم دیارتان ادبيات تند و بعضا تخریبی شما و هزينه كردن نابجا از جايگاه حقوقي تان را رد كرده اند؟ چرا رای مردم کرمان را تحلیل نمی کنید و در سایت خبری تان نمی زنید؟

 

جناب آقاي جلالي عزيز!

در بخشي از فرمايشات خود با بيان اينكه: "جریان منحرفی بود که تمام سعی خود را به کار بست تا این سرمایه را ملک طلق خود معرفی کرده و آن را مصادره کند." به تاسي از مطهري زمان، مانند ما به وجود جريان انحرافي صحه گذاشته ايد و آن را فتنه خطرناك آينده دانسته ايد. اما اين سوال باقي مي ماند كه وقتی جنابعالي با نادرست دانستن كوچكترين سخن و رفتار یک فرد، از انتقاد تند و علني علیه او هیچ پروايي نداريد، چرا دوستان هم حزبي خود را به دليل انکار جريان انحرافي، منحصر كردن آن در يك نفر، رجايي ناميدن رئیس جمهور خانه نشين شده و نهايتا قانع شدن از انكار 11 روز خانه نشيني احمدی نژاد در مجلس، مورد كوچكترين انتقادي قرار نداديد؟ چرا نسبت به نظريه رياست زنان بر مجلس كه در تقابل جدي با ديدگاه علامه مصباح يزدي است اعتراضي نكرديد؟ و ...؟

 

عضو محترم مركزيت جبهه پايداري!

در بخش ديگري با اشاره به بحث انتخاب رئيس مجلس و نفي رياست آقاي لاريجاني توسط اصولگرايان تحولخواه اظهار داشته ايد: "از موضع گیری دوگانه این دوستان گلایه مندیم و متأسفیم که چرا اینقدر دیر به استدلال های جبهه پایداری رسیدند. خطاب من به آقایان توکلی، زاکانی، فدایی، نادران و.... است. صد افسوس که دوستان در زمانی که امکان جلوگیری از این تبعات وجود داشت، با انواع فلسفه بافی ها، عملکرد خود را توجیه کردند و تصمیماتی گرفتند که امروز هزینه آن متوجه نظام و انقلاب است... اینها همه درس عبرتی برای جریانات وفادار به انقلاب است که منافع نظام را بر منافع شخصی و گروهی خود ترجیح بدهند و در لحظات حساس، تصمیم درست بگیرند. "

درباره اين بخش از بيانات شما ذكر چند نكته ضروري است:

1.       موضع اصولگرايان تحولخواه و كسانيكه نام برده ايد عوض نشده است. اعتقاد ما از روز اول مبتني بر فرمايشات علني و صريح رهبري انقلاب، استراتژيك بودن مقوله وحدت بوده و هنوز هم هست. اگر در ابتداي راه تشكيل جبهه متحد، شما و دوستانتان وحدت را تاكتيكي قابل عبور دانسته و به بهانه خالص سازي بر خلاف بيان علني رهبري در شيوه آن از مسير اتحاد جدا شديد، امروز هم گروهي ديگر كه وحدت اصولگرايان در مجلس را مانع رياست نامزد مورد نظر خود مي دانند، بر طبل جدايي مي كوبند و سوداي  تشكيل فراكسيون ديگري در سر دارند. ما این هر دو نوع وحدت شکنی را مذموم می دانیم.

ما رياست دكتر حدادعادل بر مجلس نهم را ترجيح مي دهيم و ادله كافي نيز داريم و برای تحقق آن هم تلاش مي كنيم، اما تشكيل فراكسيون يكپارچه اصولگرايان را ارجح دانسته و معتقديم طرفداران رياست دكتر لاريجاني نيز نبايد براي نيل به مقصود خود وحدت را قرباني كنند. ما اگر در انتخابات مجلس نهم براساس فرمايش علني رهبري براي حفظ وحدت اصولگرايان، برخي اغماض ها را انجام داديم، اكنون هم چنانچه فراكسيون واحد اصولگرايان تشكيل شود و تصميم جمعي اصولگرايان چيز ديگري باشد، اغماض مي كنيم؛ همانطور كه در ابتداي مجلس هشتم نیز تصميم فراكسيون اصولگرايان ولو با اعمال نفوذ بيروني را به جان خريديم. پس روشن است كه در زمينه ضرورت وحدت موضع دوگانه اي متوجه ما نيست و اگر صحبت از موضع دوگانه باشد، كساني متهمند كه قبلا وحدت اصولگرايان را ضروري نمي دانستند، ولي امروز در نشريه خود تيتر يك مي زنند: "ضرورتهاي وحدت اصولگرايان در مجلس نهم" كه اتفاقا اين چرخش موضع نه تنها نادرست نيست كه بازگشت به مسير درست و البته ديرهنگام است.

2.       تشكيل "جبهه متحد اصولگرايان" به عنوان يك ائتلاف تنها براي سازماندهي اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم بوده است كه با توفيق الهي در سراسر كشور نيز بسيار موفق بوده است. موضوع تشكيل اين سامانه وحدت هيچگاه تعيين رياست مجلس نهم نبوده و نيست. چراكه معتقديم رئيس مجلس را تمام نمايندگان مجلس تعيين مي كنند و اصولگرايان به عنوان اكثريت مجلس مي توانند براي بهتر بودن آن تدبير واحد داشته باشند. لذا بازهم موضع دوگانه اي متوجه اصولگرايان تحولخواه نيست؛ چه اينكه آنها از ابتداي مجلس هشتم موافق رياست دكتر حدادعادل بودند. اعضای امروز "جبهه پايداري" و آنروز "رایحه خوش خدمت" بودند كه رياست دكتر لاريجاني بر مجلس هشتم را با اشاره دولت رقم زدند و اين مساله بر كسي پوشيده نيست. پس بازهم اگر صحبت از مواضع دوگانه و چه بسا چندگانه باشد، كساني مخاطبند كه در ابتداي مجلس هشتم مخالف حدادعادل بودند، بعد پشيمان شدند، دوباره حدادعادل را محافظه كار و غيرانقلابي ناميدند، بعد براي افزايش وزن گروه خود، او را - كه دائما بر جبهه متحدي بودن خود تاكيد مي كرد - در صدر فهرست انتخاباتي شان نشاندند، بعد زنان را شايسته رياست مجلس دانستند، بعد اين موضع را مزاح ناميدند و اكنون هم به دليل قلت عددي در مجلس، نامزد اختصاصي خود را رها كرده و از او حمايت آنهم به شرط طرد اطرافیانش مي كنند! به راستي چه كساني دائما تغيير موضع مي دهند؟ و چه کسانی در وقت خود تصميم درستی نگرفتند؟ آيا تشخيص و تصميم ديرهنگام دوستان شما نبود كه رياست مجلس هشتم را به دكتر لاريجاني سپرد؟ آیا ما نیز نمی توانیم بگوییم: «کاش همه نیروهای انقلاب، این بیانات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب را آویزه گوش می ساختند که: توابین در تاریخ، عده شان چند برابر شهدای کربلاست، همه هم در یک روز کشته شدند، اما تأثیرشان یک هزارم شهدای کربلا نیست، زیرا اینها در وقت خود نیامدند، کار را در لحظه خود انجام ندادند، دیر تشخیص و دیر تصمیم گرفتند».

 

برادر روحاني و ارزشمند!

حال خودتان قضاوت كنيد كه با اين تفاسير، آيا صحيح است خود و گروهتان را در زمره 72 يار صديق سيدالشهداء قرار دهيد و ديگران را نهايتا توابين بخوانيد؟ هرچند اين اولين مرتبه اي نيست كه شما و دوستانتان حوادث تاريخي صدر اسلام را اينگونه شبيه سازي نادرست كرده ايد. قبلا هم جبهه متحد اصولرگايان را سقيفه ناميديد و قبلا هم ... .

كمي بيشتر بينديشيم شايد قضايا جور ديگري باشد.

عیب کسان منگر و احسان خویش               دیده فرو بر به گریبـــــــــــان خویش

آینه چــــون عیب تو بنمود راســـت               خود شکن آیینه شکستن خطاست

نهایتا اینکه درباره آنچه در انتخابات رفت حرف بسیار است ولی ضرورت حفظ وحدت ایجاب می کند چنین سخنانی بر زبان رانده نشود که ناگزیر از روشنگری گردد و احیانا خاطری را مکدر سازد.

 

برادر کوچک شما

مالک شریعتی

عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی

26 اردیبهشت
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *