سی.ان.ان در دسامبر ۲۰۱۲ اعلام کرد ناتو پیمانکاران امریکایی را به سوریه فرستاده تا نحوه نگهداری و استفاده از ذخایر شیمیایی را به مخالفان دولت آموزش دهند.
به گزارش جهان به نقل از شبکه خبر، در حالی که دولتمردان امریکا و انگلیس می کوشند پیش از افشای حقیقت درباره حمله شیمیایی، راه مداخله بیشتر در بحران سوریه را باز کنند و رسانه های غربی و عربی برای آماده کردن اذهان عمومی بسیج شده اند، تحلیلگران مستقل، در گوشه و کنار دنیای ارتباطات، نگاه روشن بینانه خود را بیان می کنند.
تونی کارتالوچی، نویسنده و محقق ژئوپلتیک امریکایی در مقاله ای بهانه جویی اخیر امریکا و متحدان غربی و عربی اش درباره سوریه را برنامه ای سطحی و پوشالی برای دخالت بیشتر در بحران سوریه دانست.
وی با اشاره به مقاله سیمور هرش، روزنامه نگار سرشناس امریکایی که با عنوان «تغییر جهت: آیا بهره بردن از دشمنانمان در جنگ با ترور سیاست جدید دولت است؟» در نیویورکر به چاپ رسید، می نویسد: «دولت بوش (رئیسجمهور سابق امریکا) به طور خلاصه تصمیم گرفته است برای تضعیف ایران، که بخش عمدهای از آن را مسلمانان شیعه تشکیل میدهند، بار دیگر الویتهای خود در خاورمیانه را ترتیببندی کند.
در لبنان، دولت امریکا برای انجام عملیات مخفی و تضعیف حزب الله، نهادی شیعه مذهب که از سوی ایران نیز حمایت میشود، با دولتِ عربستان سعودی که سنی میباشد همکاری کرده است. امریکا همچنین در عملیاتی مخفی که ایران و هم پیمانش یعنی سوریه هدف آن بودهاند، شرکت کرده، عملیاتی که نتیجه جانبی آن تقویت گروههای افراطی سنی بوده است که از اسلام دیدگاهی جنگطبانه اقتباس کردهاند، گروهی که با امریکا دشمن و با القاعده دوست است.»
این توطئه نه تنها افشا شده، بلکه اساسا شکست خورده است. ارتش سوریه حتی شرورترین واسطههای تروریست را شکست داده و در برابر دشمنی به وضوح ناتوان، دستاوردهای بسیاری داشته است.
اگرچه امریکا همواره تهدید میکند که «مخالفان را تسلیح خواهد کرد» اما در حقیقت امریکا هرآنچه داشته، از سلاح و پول گرفته، تا حمایت و پشتیبانی در سه سال گذشته ارزانی داشته است. این کمکها میلیونها دلار پول نقد و هزاران تُن تسلیحاتی که امریکا و انگلیس از راه هوایی روانه سوریه کردهاند را نیز در بر میگیرد.
امریکا و همپیمانان منطقهای آن راه را برای تمام شبکههای افراطگرا در جهان (گروههایی که خود طی چند دهه گذشته به وجود آوردند) باز کردند اما کارشان بیفایده بود.
کاری به جز مداخله نظامی مستقیم باقی نمانده است، امری که نمیتواند به منزله کمک به «مخالفانی» که اکنون افشا شده در حقیقت اعضای القاعده هستند، تلقی شود. این بدان معناست که مداخله انسانی «حق محافظت» (R۲P)، باید از دروغها و جرایم ناتو در لیبی پاک شود و برای سوریه آماده گردد. اما سوال اینجاست که غرب برای توجیه مداخله بر ضد دولت سوریه که از آنچه غربیها و واسطههایشان تا کنون بر سر دهها هزار تن از غیرنظامیان آوردهاند بدتر است، دقیقا از چه چیزی میتواند استفاده کند.
با وجود پیروزی دولت سوریه در بیرون راندن تروریستهای ناتو و حضور بازرسان تسلیحات شیمیایی سازمان ملل در دمشق، استفاده از تسلیحات شیمیایی در موقعیت کنونی، به لحاظ تاکتیکی و همچنین به لحاظ راهبردی وسیاسی اصلا عاقلانه نیست.
بر پایه بررسیهای ارتش امریکا درباره استفاده گسترده از این نوع تسلیحات از سوی بغداد در جنگ تحمیلی عراق به ایران، سلاح شیمیایی ماهیت حقیقی جنگافزار شیمیایی را آشکار میکند، حقیقتی که رسانههای غربی به طور کامل از آن آگاه هستند اما در پوشش هدفمند حادثه مذکور در دمشق از اشاره به آن خودداری کردهاند.
در سندی با عنوان «درسهایی که آموختیم: جنگ ایران و عراق» که از سوی سپاه تفنگداران دریایی ارتش امریکا منتشر شد، در قسمت «ضمیمه بی: تسلیحات شیمیایی» درباره جنگ شیمیاییِ تمام عیاری که در جریان ۸ سال درگیری ایران و عراق اتفاق افتاد، توضیح جامعی ذکر شده است. چندین مورد از درگیریها در این جنگ به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و آشکار شده است که مقادیر بسیاری از مواد شیمیایی برای ایجاد یک منطقه ممنوعه مورد استفاده قرار گرفتند و نه برای به جا گذاشتن تلفات. در پایان، اینگونه نتیجه گرفته میشود که تسلیحات معمولی بسیار موثرتر و ارجحتر هستند.
کارآمدی و مهلک بودن تسلیحات شیمیایی در این سند اینگونه خلاصه شده است: «تسلیحات شیمیایی برای به جا گذاشتن اثر مطلوب به شرایط آب و هوایی و جغرافیایی ویژهای نیاز دارند. با توجه به ناپایداری نسبی مواد شیمیایی استفاده شده در این جنگ، از جمله خردل، فرصت محدودی برای استفاده از این گازها چه به صورت روزانه و چه فصلی وجود دارد. اگرچه عراقیها در فصل پر باران و همچنین در مردابها از ماده شیمیایی خردل استفاده کردند، تاثیر آن تحت این شرایط به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت. همانگونه که عراقیها به مرور زمان آموختند، ماده خردل برای استفاده در مناطق کوهستانی مفید نیست، مگر آنکه شما ارتفاعی که دشمنانتان در آن هستند را بدانید. ما درباره کارآمدی نسبی گازهای اعصاب مطمئن نیستیم، زیرا آن گازهایی که مورد استفاده قرار گرفتند در ذات خود نسبت به خردل پایداری کمتری دارند.
برای آگاهی از میزان تلفاتی که این مواد شیمیایی به جای میگذارند، حملات پیش از سپیده دم بهترین موارد هستند؛ این حملات در مناطقی انجام میشود که نسیم صبحگاهی خطر را از مواضعِ دوست دور میکند. تسلیحات شیمیایی نسبت کشتار پایینی دارند. درست مانند جنگ جهانی اول که در آن میزان کشتهها و جراحات ناشی از مواد شیمیایی بین ۲ تا ۳ درصد بود، اگرچه به دست آوردن آماری دقیق و قابل اعتماد از میزان تلفات کار دشواری است، به نظر میرسد چنین آماری درباره این جنگ نیز صادق باشد. لازم به ذکر است که میزان مرگ و میر حتی با معرفی گازهای اعصاب نیز باید در همین سطح پایین باقی بماند. اگر چنین آماری صحیح باشد، که احتمالا این چنین است این امر تاکید میکند که ما نباید تسلیحات شیمیایی را «سلاح هستهای» بنامیم. در حالی که این تسلیحات اثرات روانی بسیاری دارند اما به اندازهی تسلیحات اتمی و یا بیولوژیکی کشنده و مخرب نیستند.»
از این رو، اگر دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده و به نوعی قادر بوده است که شرایط مناسب را برای به جا گذاشتن تلفات گسترده فراهم کند، این کار را صرفا برای به جا گذاشتن تلفات غیرنظامی و فراهم کردن یک بهانه عالی برای مداخله غربیها و با آگاهی کامل از اینکه چنین تسلیحاتی در غیر این صورت در نبرد با تشکّلهای مسلح بیاستفاده خواهد بود، انجام داده است.
احتمالا تسلیحات شیمیایی سوریه تحت محافظت سفت و سخت نیروهای سرآمد قرار دارد، این یعنی استفاده از این مواد از سوی عالیترین مقامات ارتش و دولت سوریه مورد تایید قرار گرفته است و این همان دولت و ارتشی است که در برابر اقدامات تحریکآمیز عمدی و هماهنگ ناتو و کشور عضو آن ترکیه و شریک منطقهای آنان یعنی اسرائیل خویشتن داری بسیاری از خود نشان داد؛ خویشتن داری برای ممانعت از بهانه دادن به غرب برای مداخله نظامی مستقیم در این کشور.
بنابراین، اکنون پس از گذشت این همه مدت، چرا دولت سوریه باید بخواهد دقیقا همان چیزی را به غرب بدهد که به دنبال آن است؟ آن هم درست در زمانی که روزنه غرب برای دستیابی به اهدافش در سوریه بسته شده بود.
پاسخ این است که دولت سوریه نه در دمشق و نه در هیچ جای دیگری از سلاح شیمیایی استفاده نکرده است. در حالی که رسانههای غربی برای خود درباره صحت و یا عدم صحت این حملات مغلطه میکنند، ناتو و واسطههای تروریست آن در آخرین تلاششان انسانهای بیشتری را به کام مرگ میکشانند و تلفات بیشتری به جا میگذارند.
همانگونه که پیش از این گزارش شده است، ناتو و واسطههایش در سوریه ابزار و انگیزهی انجام حملات شیمیایی را دارند. این امر دسترسی به ذخیره سلاحهای شیمیایی لیبی و خط لولهای که برای رساندن پول و تسلیحات از لیبی به سوریه از طریق ترکیه و از سوی ناتو فراهم آمده است را شامل میشود.
همچنین تصدیق شده است که امریکا واحدهای تروریستی خاصی در سوریه را برای کار با تسلیحات شیمیایی آموزش داده است. سی ان ان در دسامبر سال ۲۰۱۲ با انتشار گزارشی اعلام کرد:
«یکی از مقامات ارشد امریکایی و شماری دیگر از دیپلماتهای سرشناس روز یکشنبه به سی ان ان گفتند که واشنگتن و برخی از همپیمانان اروپایی آن برای آموزش شورشیان سوریه به منظور حفظ ذخایر شیمیایی در این کشور از پیمانکاران دفاعی استفاده میکنند.
به گفته منابع آگاه، این آموزش که در اردن و ترکیه انجام میشود، چگونگی نظارت بر ذخایر، حفظ آنها و سر و کار داشتن با مواد و سایت تسلیحات را شامل میشود. به گفته یکی از مقامات شماری از پیمانکاران حاضر در سوریه برای نظارت بر برخی از سایتها با شورشیان همکاری میکنند.»
ناتو نه تنها درباره وجود تسلیحات شیمیایی لیبی در دست یک رژیم واسطه که اکنون آشکارا تروریستهای سوریه را تسلیح میکند اطمینان خاطر داده است بلکه به نظر میرسد درباره اینکه این تروریستها میدانند چگونه از این تسلیحات استفاده کنند نیز یقین دارد.
اگرچه هیچ چیز در شبکه رسانهای غرب معقول به نظر نمیرسد، تنها مطلبی که با عقل جور در میآید اعلام خبر مربوط به کشفِ تونلِ حاوی مواد شیمیایی تروریستها از سوی نیروهای امنیتی بود، چنان چه خبرگزاری رویترز نیز در مطلبی آورده است که «سربازان سوری با ورود به تونلهای شورشیان مواد شیمیایی کشف کردند.»
چیزی که اکنون شاهدش هستیم آن است که تشکیلات شرکتی غرب در تلاش هستند مداخله نظامی در سوریه را زودتر از انتشار حقایق مربوط به مسائل جاری در این کشور رقم بزند.
غرب امیدوار است درست مانند افغانستان، عراق و لیبی مردم را فریب دهد و پس از «اتمام این مرحله» بمبهایش را بر سر مردم سوریه فرود آورد. عدم پیروزی در این امر به معنای شکست مطلق توطئههای فعلی غرب در قبال ایران و سوریه خواهد بود؛ اگرچه این طرح بیاعتبار و بیپشتوانه به نظر میرسد، اما به همان اندازه نیز خطرناک است.
اکنون سوریه و همپیمانان آن باید بیش از همیشه برای مقابله با اقدامات تحریک آمیز چه به لحاظ نظامی و چه دیپلماتیک آماده باشند.