سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 7 May 2024
 
۴
۴
کم و کیف تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد در گفتگو با علیرضا نادعلی

به ‎جاسبی می‎گفتند معظم له!

در برخی مناطق یک اتاق را به خانم و یک اتاق دیگر را به یک پسر می‎دادند!
دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۴۹
کد مطلب: 272512
شما تصور کنید خانمی از شمال شهر تهران با تمکن مالی زیاد، 15 سال پیش برای تحصیل مثلا می‎رفت به دانشگاه آزاد واحد برازجان؛ چه مسائلی را به‎همراه خودش به آنجا می‎برد؟ نحوه لباس پوشیدنش، تعاملاتش، خرید‎کردنش و... چه تأثیری بر هم‎کلاسی‎‎های بومی‎اش می‎گذاشت؟ این‎ها پیوست‎‎های غیرفرهنگی توسعه کمی دانشگاه آزاد بود.
به ‎جاسبی می‎گفتند معظم له!
جهان نيوز: علیرضا نادعلی رئیس فعلی کانون اندیشه‎ی جوان در زمان تحقیق و تفحص مجلس هفتم از مجموعه‎ی آموزش عالی کشور مسئولیت سازمان مرکزی دانشگاه آزاد این کمیته را بر عهده داشت و از نزدیک در جریان مجادلات ریاست سابق دانشگاه آزاد با نمایندگان مجلس هفتم بر سر نظارت بر بزرگترین مجموعه‎ی آموزشی کشور بوده است. او در مصاحبه با "هفته نامه پنجره" اطلاعات دست اولی از جزئیات تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد را بیان کرده و برخی از زوایای این پروژه‎ی بزرگ را تبیین کرده است. فضای حاکم بر این دانشگاه در زمان جاسبی و اتخاذ رویکردهای غیرفرهنگی آن زمان و همچنین نوع رویکرد هاشمی به نظارت از این دانشگاه از جمله موضوعاتی بود که در این گفتوگو به آنها اشاره شد. 

برای شروع بحث، کمی درباره فضای جامعه دانشگاهی و سیاسی در زمان شروع تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد بگویید. چقدر این مسئله متأثر از مسائل سیاسی روز بود. 

 پس از تأکیدات مقام معظم رهبری بر مقوله عدالت‎خواهی در اوایل دهه 80 و به خصوص پس از صدور فرمان معروف 8 ماده‎ای خطاب به رؤسای قوا تحرک گسترده‎ای در مجامع دانشجویی با این محور شکل گرفت و به‎ سبب تعامل جنبش دانشجویی با عموم مردم این مطالبه به میان مردم نیز کشیده شد. رسیدگی به مسائل دانشگاه آزاد نیز یکی از برون‎داد‎‎های همین عدالت‎خواهی دانشجویان بود. زمانی که این پروژه کلید خورد، یک‎سال از فارغ‎التحصیلی بنده از دانشگاه می‎گذشت. به همین دلیل بیشتر کسانی که در آن موضوع با ما همکاری کردند دانشجو یا فارغ‎التحصیل مقاطع مختلف دانشجویی بودند؛ البته غیر دانشجو نیز در میانشان وجود داشت و از استادان دانشگاه و کارشناسان نیز با ما همکاری می‎کردند. همان‎طور که می‎دانید تحقیق و تفحص مجلس محدود به دانشگاه آزاد نبود و همه مجموعه آموزش عالی کشور را در بر می‎گرفت. این پروژه به قدری عظیم و شنیدنی است که سال‎ها پس از این نیز دوباره درباره عظمت و کم‎نظیری آن خواهند گفت؛ البته قصد اغراق در این زمینه را نداریم. همان نامه‎نگاری‎‎هایی که میان کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هفتم و سپس هیئت‎رئیسه آن با مدیریت وقت دانشگاه آزاد صورت گرفت، خودش داستان جداگانه‎ای است. آقای جاسبی پس از چندین ماه مجادلات مکتوب اساسا نمی‎پذیرفت که دانشگاه آزاد زیرمجموعه تحقیق و تفحص مجلس قرار گیرد؛ درحالی که دانشگاه آزاد به عنوان یک نهاد عمومی باید به خانه ملت پاسخگو می‎بود؛ چراکه بسیاری از اموال آن را مردم و نهاد‎های دولتی اهدا کرده بودند نکته مهم در این زمینه این است که هرچند هدف ما مبارزه با فساد مدیریتی بود، اما هرگز این‎طور نبود که دور یکدیگر جمع شویم و بگوییم که حالا برویم یک کانون سراسر فساد را مضمحل کنیم. هدف ما اصلاح دانشگاه آزاد بود و شاید منطقا خود جاسبی مناسب‎ترین فردی بود که می‎توانست این اصلاحات را محقق کند. اما فضایی که در آن دانشگاه شکل گرفته بود اجازه این کار را نمی‎داد. دانشگاه آزاد مجموعه‎ای بود که از حمایت‎‎های خاص سیاسی و اقتصادی و مدیریتی برخوردار بود و زمانی رئیس‎جمهوری مملکت رئیس هیئت‎امنای آنجا بود. به‎ همین سبب قدرت فراوانی در آنجا مجتمع شده بود؛ تا جایی که اگر وزیر دولتی تصمیم می‎گرفت آنجا را اصلاح کند یا از آنجا انتقاد نماید خود رئیس‎جمهوری جلویش را می‎گرفت. این قضیه تا آنجا پیش رفت که قبل از تحقیق و تفحص مجلس هفتم نظارت چندانی بر این مجموعه دیده نمی‎شد و اگر هم نهاد‎هایی مثل دیوان محاسبات یا سازمان بازرسی به آن ورود پیدا می‎کردند، بسیار اندک و سطحی بود. مسئله دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد این است که در تحقیق و تفحص به هیچ وجه نگاه سیاسی وجود نداشت و خود آقای دکتر زاکانی به‎واسطه مسئولیت‎‎هایی که پیش از آن در فضا‎های آکادمیک داشت، از ابتدا نگاه تخصصی را دنبال می‎کرد. رویکرد ما هم در آن زمان رویکردی آرمان‎خواهانه و با هدف بهترشدن فضای آموزشی موجود بود. 

چه عواملی مجموعه عوامل تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد را به پیگیری این موضوع مُصر کرد؟ 

بنده خاطرم هست که در آن سال‎ها مقام معظم رهبری در جلسات و حتی  سخنرانی‎ عمومی و علنی درباره گسترش کمی دانشگاه آزاد اظهارنظر کرده و موضع گرفته بودند. جالب است که در همان ایام آقای جاسبی می‎گفت که ما توسعه کیفی را در دستور کار قرار می‎دهیم. اما آماری که خودشان در آن زمان ارائه می‎دادند و رسانه‎ای هم می‎شد، از توسعه افسارگسیخته کمی دانشگاه آزاد در سراسر کشور خبر می‎داد. این را با افتخار هم اعلام می‎کردند. علاوه‎بر این‎ها روابطی که مدیران وقت دانشگاه آزاد با اجزای نظام شکل داده بودند بسیار تأمل‎برانگیز و قابل‎توجه بود؛ روابطی که افراد مختلف از سازمان‎‎های مختلفی را وامدار کرده و بسیاری از مجموعه‎‎های به ظاهر متضاد را مدافع دانشگاه آزاد کرده بود. به‎هرحال پس از تمامی مکاتبات و مسائل گفته‎شده بالأخره آقای جاسبی پذیرفت که تحقیق و تفحص از زیرمجموعه وی صورت گیرد. دی‎ماه سال 84 بود که آن‎ها اتاق بسیار کوچکی را در سازمان حراست دانشگاه آزاد در خیابان پاسداران به ما دادند؛ به‎گونه‎ای که هر کسی می‎خواست پیش ما بیاید و اطلاعاتی را از آن مجموعه بدهد، باید از تعداد زیادی دوربین و مأموران آن دانشگاه عبور می‎کرد! بنده هیچ‎ وقت از یادم نمی‎رود که یک بار برادر با ایمانی از کارمندان شریف دانشگاه آزاد پیش ما آمد و با یک سوز و گداز خاصی گفت که من خیلی شجاعت کردم که اینجا آمدم و به‎خاطر انقلاب و سلامت نظام حاضرم هزینه بدهم. حرف‎هایی هم زد که اصلا سیاسی نبود و ربطی به مدیریت آنجا نداشت و صرفا به موضوعات فنی و کارشناسی دانشگاه آزاد می‎پرداخت. همین فرد چند روز بعد با اشک و گریه آمد پیش ما و گفت که از کار برکنارش کرده‎اند. ببینید در آن زمان برخورد‎های آن‎ها چقدر شخصی و سخیف بود. به همین دلیل معتقدیم که در زمان آقای جاسبی امپراتوری گسترده‎ای در دانشگاه آزاد شکل گرفته بود که فقط گردش مالی آن به اندازه چندین وزارتخانه بود. علاوه‎براین دستگاه امنیتی بسیار پیچیده‎ای را در آنجا سازمان‎دهی کرده بودند که کوچک‎ترین تحرکات را هم زیر نظر می‎گرفت. البته الان با عوض شدن مدیران و روحیات مدیریتی، فضا به سرعت درحال عوض شدن است. این را شما در خروجی کار خیلی راحت می‎توانید ببیند. در زمان آقای جاسبی روحیه حاکم بر تمامی تعاملات دانشگاه آزاد، از مسائل آموزشی گرفته تا موضوعات اداری و مالی، همان روحیه امپراتوری بود که به آن اشاره کردم. شاید تعجب کنید اما من در سال 72 یعنی دوازده سال قبل از تحقیق و تفحص، در کتابخانه دانشگاه آزاد تهران مرکز، نامه مسئول وقت آن دانشگاه را به طور اتفاقی دیدم که وقتی می‎خواستند درباره جاسبی سخن بگویند از عبارت معظم‎له برای او استفاده می‎کردند! یکی از مواردی که باعث تعجب مسئولان کنونی آنجا در روز‎های اول می‎شد، نوع برخورد زیرمجموعه با آن‎ها بود اینکه الان می‎بینید فضای دانشگاه آزاد کمی آکادمیک‎تر شده است به این دلیل است که مدیران جدید درگیر این فضا‎های سخیف نشده‎اند. کسانی که با آن مجموعه سر و کار داشتند، اعم از دانشجو و کارمند و استاد می‎توانند به این گفته‎ها شهادت دهند. 

برخورد مدیران سابق دانشگاه آزاد با شما و همکارانتان چطور بود؟ چقدر در مسیر تحقیق و تفحص همکاری می‎کردند؟ 

خیلی بد برخورد می‎کردند. هیچ امکاناتی در اختیار ما نمی‎گذاشتند و اگر ما مثلا کاغذ و قلم می‎خواستیم، باید روی سربرگ تحقیق و تفحص، آن‎ها را از دکتر جاسبی طلب می‎کردیم. همچنین مواقعی که باید حضور تیم تحقیق و تفحص را به دانشجویان و کارمندان اعلام می‎کردیم، آن‎ها اعلامیه‎‎های ما را پاره می‎کردند و مانع اطلاع‎رسانی دوستان ما می‎شدند. این خودش داستان‎‎های بسیار بامزه‎ای دارد! یک مورد خیلی خنده‎دار دیگر این بود که برای ارزیابی عملکرد مدیران، طبیعی بود که با کارمندان آن مجموعه صحبت کنیم و اطلاعات بگیریم. یک‎بار یکی از سرتیم‎های ما رفته بود با یکی از کارمندان خانم یکی از معاونت‎‎های دانشگاه آزاد صحبت کند؛ همین را عَلَم کردند که این‎ها دارند به اسم تحقیق و تفحص کار‎های غیرقانونی می‎کنند! می‎خواهم بگویم که چقدر سطح برخورد آن‎ها غیرحرفه‎ای و سطحی بود. همه این‎ها هم در شرایطی صورت می‎گرفت که ما اصرار داشتیم در جریان کار‎های ما محیط اداری آن‎ها به هم نریزد. 

علاوه‎بر مسائل مالی یا مفاسد مدیریتی و اداری چقدر در موضوع تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد رویکرد‎‎های فرهنگی این مجموعه و نواقص را مدنظر قرار دادید؟ 

همان‎طور که اشاره شد افتخار مدیریت سابق دانشگاه آزاد توسعه کمی بود. توسعه‎ای که بر مبانی غیربومی استوار بوده و صرفا یک گرته‎برداری صرف از مؤسسات آموزشی غربی بود که حالا چون این موضوع محور بحث نیست از آن می‎گذریم. زمانی که موج راه‎اندازی دانشگاه آزاد شهر به شهر و استان به استان شکل گرفت، در همان اوایل کار، خیلی از مؤمنین خیّر و حتی ائمه جمعه از این حرکت مثبت حمایت می‎کردند؛ چراکه هم دوست داشتند که در شهرشان دانشگاه داشته باشند و بچه‎هایشان در کنار آن‎ها درس بخوانند، هم اینکه راه‎اندازی دانشگاه یک سری مزایای اقتصادی نیز برای آن شهر‎ها به‎دنبال داشت چون وقتی دانشگاه راه می‎افتاد به تبع آن استادان و کارمندان و دانشجویان هم باید می‎آمدند و درنتیجه یک سری شغل‎‎هایی برای مردم آن منطقه به‎وجود می‎آمد. آسیب فرهنگی قضیه هم از اینجا ناشی می‎شود؛ چراکه حضور دانشجویان، برخلاف آنچه که امروزه در دانشگاه پیام نور می‎بینیم یک حضور غیر بومی بود؛ یعنی واحد‎های استانی، دانشجویانی از همه مناطق کشور از جمله تهران و شهر‎های بزرگ جذب می‎کردند. از اینجا مشکلات بزرگی ایجاد شد و متأسفانه برای سایر واحد‎هایی که قرار بود تأسیس شوند، هم عبرتی حاصل نشد. آسیب‎‎های وحشت‎آور به این صورت بود که مثلا شهری که به دینداری و حیا معروف بود و بانوان آنجا از قبل انقلاب باحجاب بودند، متأسفانه کاملا عوض شد و حالا دیگر بسیاری از بومی‎‎های خود آنجا هم رعایت نمی‎کنند. این دیگر چیزی نیست که بگوییم از ماهواره‎ها شروع شده است؛ بلکه حاصل بی‎فکری کسانی بود که دانشگاه آزاد را به آن صورت غیربومی به شهرستان‎ها برده و از اقشار مرفه تهران به آن مناطق دانشجو بردند. شما تصور کنید خانمی از شمال شهر تهران با تمکن مالی زیاد، 15 سال پیش برای تحصیل مثلا می‎رفت به دانشگاه آزاد واحد برازجان؛ چه مسائلی را به‎همراه خودش به آنجا می‎برد؟ نحوه لباس پوشیدنش، تعاملاتش، خرید‎کردنش و... چه تأثیری بر هم‎کلاسی‎‎های بومی‎اش می‎گذاشت؟ این‎ها پیوست‎‎های غیرفرهنگی توسعه کمی دانشگاه آزاد بود. حالا شاید خیلی‎ها ندانند که به‎خاطر خوابگاه‎نداشتن برخی واحد‎ها دانشجویان خانه‎‎های معمولی می‎گرفتند و در برخی مناطق یک اتاق را به خانم و یک اتاق دیگر را به یک پسر می‎دادند! همین اختلاط‎ها چه ضربه‎‎هایی که به فرهنگ مناطق مختلف نزد! همین‎ها موجب شد که وضعیتی به‎وجود بیاید که اگر تا چند وقت پیش یک‎سری مسائل را فقط در تهران داشتیم، الان خیلی از مناطق با این قبیل بحران‎ها درگیر شده‎اند. 

جالب است بدانید که رئیس یکی از واحد‎های دانشگاه آزاد استان تهران که در آن زمان مشهور به فضای غیرفرهنگی و  بی‎بند و باری بود، وقتی که نماینده ما برای تحقیق و تفحص پیش او رفت، این‎گونه از خدمات دانشگاه آزاد با افتخار یاد می‎کرد؛ او می‎گفت که چقدر خوب شد که انقلاب شد و چقدر خوب‎تر که دانشگاه آزاد تأسیس شد؛ چراکه در زمان شاه هر وقتی که می‎خواستند منطقه‎ای را از لحاظ فرهنگی خراب کنند در آنجا سربازخانه درست می‎کردند، اما الان برعکس است و ما هر کجا را که بخواهیم «آباد» کنیم واحد‎های دانشگاه آزاد را در آنجا تأسیس می‎کنیم! اتفاقا واحد همین آقا دقیقا کارکردی شبیه همان پادگان قبل از انقلاب را داشت.

در پیگیری‎هایتان در جریان تحقیق و تفحص از استفاده انتخاباتی مسئولان دانشگاه آزاد، از اموال این مجموعه نیز به چیزی رسیدید؟

یک‎بار برخی از مأموران یکی از نهاد‎های نظارتی به دفتر ما در دانشگاه آزاد آمدند و تعریف می‎کردند که زمانی که در سال ۸۴ به ستاد‎های انتخاباتی مختلف سر می‎زدیم تا مبادا سوءاستفاده از بیت‎المال صورت گیرد، به‎صورت اتفاقی از همین ساختمانی که شما الان در آن مستقرید عکس‎های انتخاباتی آقای هاشمی درحال توزیع دیدیم، با پول مردمی که خیلی‎هایشان معلم و کارمند بودند و بعضا دانشجویانی که کار می‎کردند تا پول شهریه‎شان را جور کنند. البته به این موضوع در اعترافات متهمان پس از فتنه هم اشاره شد.

تلخ‎ترین مسئله در جریان چند سالی که درگیر دانشگاه آزاد بودید چه بود؟

مسئله‎ای که در پایان ماجرا خیلی ما را اذیت کرد خوانده‎نشدن متن تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد در صحن مجلس بود که البته به واسطه اعمال فشار آقای عباسپور و برخی از نمایندگان و امدار به دانشگاه آزاد صورت گرفت. اجازه ندادند کاری که در تاریخ مجالس کشور سابقه نداشت و با علمی‎ترین رویکرد به یک موضوع پرداخته شده و از کارشناسان مطلع نیز بهره گرفته شده بود به سرانجام برسد. شما اگر این پروژه را با سایر تحقیق و تفحص‎‎های ادوار مجالس مقایسه کنید متوجه منحصر به فرد بودن آن خواهید شد. بد نیست بدانید که همین موضوع نیز با حداقل بودجه صورت گرفت و مبلغی که دکتر زاکانی از مجلس برای این موضوع گرفت، یکدهم آن چیزی نبود که عملا خرج شد. دکتر زاکانی در خیلی از موارد هزینه‎ها را از جیب خود می‎داد تا کارشناسان بتوانند به مناطق دوردست رفته و کار‎ها را پیش ببرند. اما این همه هزینه‎ها و تلاش‎ها به‎خاطر نزدیکی آقای عباسپور به‎ جاسبی ناتمام ماند.    

در پایان اگر خاطره‎ای از جلسات با مسئولان دانشگاه آزاد درباره تحقیق و تفحص از این مجموعه دارید بفرمایید.    

البته این خاطره به قبل از شروع تحقیق و تفحص برمی‎گردد. چند ماه قبل از انتخابات ریاست‎جمهوری و در برهه‎ای که هنوز آمدن آقای هاشمی‎ در انتخابات نهم ریاست‎جمهوری قطعی نشده بود، تصور ما و جمعی از دوستانمان این بود که آمدن وی قطعی است و او عمدا همه را در یک حالت خوف و رجا، معلق نگه می‎دارد. بنده به‎همراه مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه‎‎های تهران آن زمان به دیدار آقای هاشمی رفتیم. دغدغه ما هم این بود که وی به‎عنوان یک چهره خدوم و کسی که از ابتدای نهضت حضرت امام(ره) با انقلاب همراه بوده است بهتر است در این دوره انتخابات کاندیدا نشود، چراکه اطرافیان و تیم همراه او و از همه مهم‎تر خط فکری‎ای که هاشمی در زمینه‎‎های اقتصادی و فرهنگی دنبال می‎کرد با خط اصیل انقلاب و رهبری زاویه داشت. در همان جلسه بدون اینکه قبلش هماهنگی خاصی صورت بگیرد، سه نفر از دوستان دانشجو شروع کردند به انتقاد از مدیریت دانشگاه آزاد و مشکلات این دانشگاه، نفر اول و دوم که صحبت کردند آقای هاشمی هیچ واکنشی نشان نداد اما نفر سوم که درباره مشکلات دانشگاه آزاد صحبت کرد آقای هاشمی با یک حالتی که انگار با یک موضوع بسیار ساده و بی‎ارزشی روبرو شده باشد گفت که فکر نمی‎کنم مشکل به اندازه‎ای که شما می‎گویید باشد. اما من به‎خاطر حرف شما یک نفر را می‎فرستم تا مشکلات آنجا را بررسی کند!
منبع:پنجره
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مدرک ک معظم له را ضمیمه میکردی بد نبود ...........
Iran, Islamic Republic of
من یک سوال منطقی دارم. دانشگاه آزاد که به گفته مسوولانش سرمایه ای بالغ بر حدود چهارصد هزار میلیارد تومان دارد (تقریبا 5 برابر بانک ملی ایران) چطور این سرمایه را جمع کرده؟ شهریه دانشجویان که صرف مخارج جاری دانشگاه می شود و باقیمانده آن هم چنین عددی نمیشود.
جوابش را همه میدانیم. زمینهایی که نهادهای دولتی (به خصوص در زمان هاشمی) به این دانشگاه اعطا کردند این ثروت عظیم را به وجود آورده. پس چطور این دانشگاه در رده دانشگاه های غیردولتی قرار می گیرد؟
Iran, Islamic Republic of
معما چو حل شود
سوادکوهی
ماکه ذره ای نمیگذریم امیدوارم بتوننددرصحرای محشرجوابگو باشند.