اهمیت این موضوع از آنجایی است که حتی در همان انتخابات 88 هم مردم تهران، داماد خود یعنی محمود احمدینژاد را رها کردند و رای اول خود را به داماد لرستان اختصاص دادند.
به گزارش جهان، مهدی خانعلی زاده در رجانیوز نوشت: جای دکتر زهرا رهنورد در این ایام واقعا خالیست؛ چرا که نظریهی جهانی و تاریخی وی این روزها مجددا بر سر زبانها افتاده و با رایی که مردم مشهد در انتخابات ریاست جمهوری به صندوق ریختند، مجددا نام دکتر رهنورد را بر زبانها انداختند.
«نظریه داماد لرستان» و «فرزند آذربایجان» که از سوی دکتر رهنورد در سال 88 و در مصاحبه با تلویزیون دولتی بریتانیا بیان شد، عرصه علم سیاست را دچار یک تحول جدی و بنیادین کرد؛ چرا که وی به تحلیل رای مردم در انتخابات پرداخت و عدم رای مردم برخی استانها و شهرها به همسر خود را نشانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم عنوان کرد.
دکتر رهنورد که از سوی همسرش به عنوان روشنفکرترین زن ایران معرفی شد، در مصاحبه با شبکه بیبیسی، نظریه خود را اینگونه مطرح کرد: «اصلا یک سری نقاطی هست که خودش ملاک ماست برای اینکه در انتخابات تقلب شده. مثلا آذربایجان و ترک زبانها، فرزند خودشون رو نمیگذارند به آقای احمدینژاد رای بدهند یا لرستان که خود من لر هستم و موسوی هم بارها اعلام کرده که داماد لرستان است، داماد خودشون رو نمیگذارند به کس دیگه ای رای بدهند. این دو تا برای ما ملاک است که باقی موارد هم شبیه همین است.»
اهمیت نظریه دکتر رهنورد در آنجاست که امسال و در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، دو نفر از کاندیداهای اصلی انتخابات، متولد مشهد بودند و با توجه به استقبال مردم از آنان در این شهر مقدس، همگان انتظار داشتند که رای اول و دوم مشهد متعلق به این دو نفر باشد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه حسن روحانی که متولد استان سمنان است، توانست اکثریت آرای مشهدیها را به خود اختصاص دهد.
این مساله سبب شد تا افرادی که به سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف رای داده بودند، با یادآوری نظریه دکتر رهنورد، این سوال را مطرح کنند که مگر میشود مردم مشهد، فرزندان خود را رها کنند و به کسی رای بدهند که از استان دیگری است؟ این مساله از سوی طرفداران علی اکبر ولایتی هم مطرح شده که چگونه ممکن است مردم تهران، فرزند و داماد خود را رها کنند و به حسن روحانی رای بدهند؛ تا جایی که او بالاترین رای را در استان تهران کسب کند؟
لازم است در این زمینه اساتید علوم سیاسی و روابط بینالملل به همکاری با بزرگان علم جامعهشناسی بپردازند و ضمن بررسی مجدد نظریه داماد لرستان که توسط دکتر رهنورد ارائه شد، راهکاری برای تحلیل این پدیده عجیب پیدا کنند. اهمیت این موضوع از آنجایی است که حتی در همان انتخابات 88 هم مردم تهران، داماد خود یعنی محمود احمدینژاد را رها کردند و رای اول خود را به داماد لرستان اختصاص دادند.
بايد عليه بي منطقي شورش كرد. اينگونه جامعه به آرامش و انتظام امور مي رسد. بايد افراد بابت بي منطقي هايشان در دادگاه افكار عمومي محاكمه شوند. يادتان بيفتد رهبري مناظره ها را ادامه دار خواستند ولي فرمان ايشان تمكين نشد كرسي هاي آزاد انديشي برپا نشدو ... اگر همان روزها اين متفكر ها! را به تلويزيون مي آوردند مضحكه مي شدند و اين همه تلفات روحي اقتصادي و ... نصيب مملكت نمي شد اكنون هم دير نيست اگر به تفكر اصولي مان معتقديم بايد آن را به صحنه و محك افكار عمومي بياوريم تا با دو تا شايعه ترديد در دل ها نيفتد و راي ها معترض نشوند. اگر حرف من درست است از گفت و گو نبايد بترسيم اينقدر افكار عمومي در اين تضارب آرا صيقل مي خورد تا آينه گردد و همه چيز روشن شود . ان شاء الله...
آقای خانعلی زاده این انتخابات خیلی حرفها داشت این که بعضی حضرات فکر میکردند ملت به خاطر حمایت آنها به محمود رای دادند والان هم به نامزدی که هرچند رو زمین و زیر آسمون اصلح نبود ولی به واسطه عدم مقبولیت اون اصلحه باهاش اجماع کرده بودند رای میدهند ولی نشد اینکه درست کردن خط سازش وخط مقاومت اونم تو کشوری که کشور امام زمانه (عج) درست نیست اگه درسته پس خط سازش 18 میلیون رای داره خط مفاومت 4 ملیون اینکه انرژی هسته ای یه کار ملیه نه مال بعضیا که ادعا میکردن و برای رای حتی بقیه رو خائن مینامیدند حالا چی شد یعنی ملت یه خائن رو رئیس جمهور کردن اینکه باید به حرف مردم گوش داد این که باید به درد مردم گوش داد اینکه باید اونایی که ادعای ولایی بودن دارند حرف رهبر رو گوش بدن و از آقا جلو نزنن و شادی مردم رو تلخ نکنن مثل بعضی ها که اینکارو 4 سال قبل کردن