شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 18 May 2024
 
۱
۱

هیس! شما متهمید!

شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۵۵
کد مطلب: 271145
فیلم درخشنده در روند تجزیه و تحلیل ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی جنایات جنسی گوشه‌چشمی هم بر نقش سبک زندگی شهری ایرانی هم داشته. باید گفت درخشنده یکی از عوامل مهم بسترساز جرم و جنایت را سبک زندگی مدرن و وارداتی می‌داند.در این فیلم شعار مظلومیت جنس زن بسیار بلنداست!
جهان نيوز - مهدی ابراهیمی:
فیلم هیس فیلمی با تمی اجتماعی و اخلاقی است. فیلم‌ساز قصد دارد به معضل اجتماعی آزار و اذیت دختران خردسال بپردازد. وی با دستمایه قرار دادن همین موضوع در فیلمش، تلاش کرده است به بررسی علل و عوامل بروز چنین آسیبهایی در بستر خانواده و اجتماع است.

فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند!» پوران درخشنده را باید از زوایای مختلفی مود توجه و بررسی قرارداد. این فیلم تلاشی تازه برای احیاء داستان کهنه و بیمار گونه سوء استفاده جنسی از کودکان است. پوران درخشنده در بیشتر آثارش دغدغه‌های اجتماعی و دردهای پنهان اجتماعی و روابط خانواده‌ها را به تصویر کشده. جوانان و نوجوانان موضوع اصلی فیلم‌های درخشنده است. پوران درخشنده در این فیلم به زبان و ادبیات جدیدی از فیلم‌سازی دست یافته.

درخشنده این‌بار موضوعی را دستمایه ساخت فیلم جدیدش قرار داده که تا به حال کسی جرات و شهامت ورود به این حیطه را به خود نداده. امتیاز درخشنده در این است که سینمای درخشنده سینمای صرف نیست. سینما برای او هدف نیست بلکه وسیله‌ایست برای تجزیه و تحلیل آسیب‌های اجتماعی و لایه‌های پنهان ساختار بیمار اجتماعی است. دوربین برای درخشنده حکم چاقوی جراحی را دارد که با تکنیک و هنر سینما قصد دارد غده‌های چرکین گناه و فساد پنهان در بطن جامعه را بشکافد و آن را در معرض دید مردم قرار دهد. هر چند موضوع فیلم بسیار التهاب آفرین و تکان‌دهنده است، اما امتیاز فیلم در این است که به خاطر بکر بودن موضوع و پرداخت نشدن به آن، می‌تواند شوکی مثبت به افکارجامعه وارد کند و جامعه را از خواب غفلت و بی‌توجهی نسبت به دنیای حساس و شکننده کودکان و حوادث دوربرشان بیدار کند.

گاهی صراحت لهجه و بیان برای تذکر فایده‌مندتر از کنایه است. چرا که گاهی خواب جامعه و غفلتش به قدری سنگین و عمیق است که چاره‌ای جز فریاد کشیدن نیست. امتیاز دیگر درخشنده در طرح بهتر این موضوع زن بودن وی است. وی از نگاه و منظر یک زن به موضوع نگاه کرده و احساسات و عواطف یک زن بهتر و بیشتر می‌تواند عمق جنایت‌هایی از این دست را درک کند و با زبان تصویر بازگو کند. فیلم گویاتر از آن است که بخواهیم مضامین ان را دوباره باز گو کنیم اما بعضی از موارد مهم فیلم را مرور می‌کنیم. در این فیلم عناصر بسیاری می‌توان یافت که فیلم‌ساز به خوبی از آنها برای تحرک بخشیدن به ریتم و روایت فیلم استفاده کرد. ضربآهنگ تند فیلم‌برداری فیلم با چاشنی اسلوموشن واکنش‌های شیرین. فلاش‌بک‌ها و رفت و برگشت‌های زمانی و یادآوری خاطرات درد آور شیرین، فضای نه خاکستری فیلم، گره‌ها و تعلیق‌هایی که به موقع ایجاد شده و در زمان مناسب نیز باز می‌شود همه و همه فیلمی خوش ساخت را به ارمغان آورده. استفاده از لوکیشن‌های واقعی مخصوصاً مثل مجتمع قضایی امام خمینی و …به فیلم حس و حالی مستند گونه داده است. حوادث و مکانها و آدمها واقعی و باور پذیر از آب در آمده‌اند. استفاده از موتیف لباس عروس و عروسک با لباس سفید عروسی لباس سفید دوران کودکی شیرین، پاکی و معصومیت و بی‌گناهی دختران قربانی فیلم را پررنگتر می‌کند و لباس عروس مُهریست بر این مظلومیت و معصومیت از دست رفته.

فیلم‌ساز در ضمن تحلیل و بررسی علل و عوامل بسترساز جرم‌هایی از این نوع که دامنگیر جوامع شهری امروزی شده به دلایل متعددی اشاره می‌کند. از جمله بی‌توجهی پدر و مادرنسبت به احساسات و نیازهای کودکانشان، اعتماد بی‌جا به مردان غریبه، وابستگی شدید به کار و کسب و غفلت از نیازهای واقعی کودکان، شرم و حیاء منفی، ضعف و خلاء در قوانین، مردسالاری جامعه، گناهکار دانستن کودکان قربانی بوسیله والدین، کم‌رنگ شدن نقش تربیتی پدران و مادران، همه و همه می‌توانند نقشی بزرگ در زمینه‌سازی وقوع جرم است. درخشنده سعی وافری کرده تا از فروغلتیدن فیلم در مفاهیم فمینیتستی پرهیز کند اما ناخواسته به این سمت و سو کشیده شده. لحن و طعم فیلم، دیالوگ‌های فیلم این ظن و گمان را تقویت می‌کند. دلیل آن هم این است که درخشنده خود را در دفاع از قربانی زن فیلم بر وجه احساسی فیلم بسیارتاکید کرده است. همین باعث شده فیلم (ولو خود او نخواسته باشد) رویکردی فمینستی پیدا کرده. وکیل مدافع شیرین نماینده چنین طرز تفکریست. دفاعیه‌های وی از شیرین بیشتر به بیانیه سیاسی زنان علیه قوانین مرد سالارانه و فرهنگ سنتی مرد سالار جامعه شباهت دارد، تا یک لایحه دفاعی از مظلوم.

جمله شاخص فیلم این عبارت وکیل مدافع شیرین در دادگاه است که می‌گوید: به ما (زنها و دختران جامعه) یاد داده‌اند که همیشه بگوییم: هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند. اینکه این دعوت به سکوت یا خفه کردن ندای مظلومیت زنان و دختران قربانی جنایت در فیلم بسیار پررنگ است و شعار مظلومیت جنس زن بسیار بلنداست! آنقدر که فیلم را بیشتر باید به دادگاهی برای محاکمه جامعه و قانون و سنت‌های مردمحور جامعه ایران دانست. اما اگر کارگردان قرار بود همین فیلم را درباره قرابانیان کودک پسر چنین فیلمی می‌ساخت (که آمار اینگونه تجاوز به پسر بچه‌ها بیشتر از دختران است) آیا باز هم لحن و رنگ و تند و تیزی و قضاوت فیلم درخشنده اینگونه از آب در می‌آمد؟ کسی منکر وجود چنین خلاءهایی در فرهنگ و سنت جامعه نیست. فیلم‌ساز هم به خوبی توانسته این درد را موشکافانه برملا کند و در این راه موفق بوده اما تسری دادن همه این ضعف‌ها به مردسالاری جامعه جای بحث دارد.

فیلم درخشنده در روند تجزیه و تحلیل ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی جنایات جنسی گوشه‌چشمی هم بر نقش سبک زندگی شهری ایرانی هم داشته. باید گفت درخشنده یکی از عوامل مهم بسترساز جرم و جنایت را سبک زندگی مدرن و وارداتی می‌داند. بسیاری از مشکلات فرهنگی و اخلاقی جامعه امروز ایران باید وارداتی دانست و نباید تمامی مشکلات و گره‌های کور جامعه به پای فرهنگ و سنتهای رایج کشور نوشت (هر چند ضعف‌هایی هم هست) چرا وارداتی؟ زیرا از اقتضائات شهرنشینی سبک غربی شکاف عاطفی و اخلاقی میان اعضای خانواده ایرانی است. شاغل بودن پدر و مادر و نداشتن حس تعهد و مسئولیت نسبت به افراد خانواده سبب شده تا رخنه‌ و شکافی عمیق در بنیان خانواده‌ها بوجود آید. تاکید فیلم‌ساز روی آپارتمان نشینی ساختمان‌ها نمود عینی این سبک زندگی بیگانه است. زندگی که در آن دغدغه افراد بزرگسال خانواده و سرپرست آن بیشتر حول محور پول و مادیات و ظواهر زندگی می‌چرخد. در این سیر با از میان رفتن روابط سالم و انسانی و بوجود آمدن رخنه در کانون خانواده عملا بستر و زمینه برای ظهور و بروز و نشو و نما و گسترش آسیب‌های اجتماعی فراهم می‌آید. اعتماد به مردان غریبه تحت عنوان راننده، نگهبان ساختمان و… یکی از نمودهای بارز و عینی این انحراف فرهنگی و اخلاقی است. اینکه والدین فراموش کنند که در قبال سلامت جسمی و اخلاقی کودکان خود مسئولند. اتفاقاً اشکال ما به خانم درخشنده این است که طبق سنت فرهنگی مردم ایران که در بیشتر موارد متاثر از آموزه‌های اسلام ناب است، عفت و حیایی زنان یکی از ارکان مهم تربیت کودکان، خصوصا زنان دختران مسلمان است.

اسلام برای مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی بهترین روش را تربیت صحیح و پیشگیری می‌داند. پیشگیری از شکسته نشدن این حریم و حصار محکم عفت و حیای زنان است. با تمامی اینها با توجه به فضای باز جامعه جهانی در قرن ۲۱ نقش و جایگاه تربیت کودکان پررنگتر نیز می‌شود و بر مسئولیت والدین صد چندان می‌شود. اما با این‌همه شریعت اسلام که آخرین و کامل‌ترین شرایع آسمانی باید ابزارهای لازم را برای دفع مفاسد و رفع آن نیز در نظر بگیرد. اینکه فردی به مجازات اعدام محکوم می‌شود آخرین مرحله مبارزه اسلام با جرم و جنایت است. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام درباره جایگاه هر کدام از مهر و قهر و تقدم تاخر هر کدام از تربیت و تنبیه در مقام اصلاح مفاسد اجتماعی می‌فرماید: «طبیب دوار بطبه، قد أحکم مراهمه، وأحمی مواسمه، پیامبر (ص) طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است، مرهم‌های شفابخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخم‌ها را گداخته»[۱] و البته مرهم گذاشتن در پایان و ناامید شدن از همه راههای درمان است. هر دین و مکتبی و آئینی برای حفظ سلامت ایمان پیروان خود نیازمند ابزارهای مقابله با جرم است. حال اگر ما با فرد خاطی و جنایتکار با مماشات و مدارا رفتار کنیم همین مسئله موجب سلب اعتماد پیروان آن دین و ائین می‌شود.

اگر جامعه و خانواده در تربیت صحیح اعضای خود کوتاهی کرده و این کوتاهی منجر به جرمی شد هیچ اشکالی متوجه قانون نخواهد بود. عدم اجرای صحیح قانون نشانه ضعف قانون نیست. اجرای قانون یک اصل مهم است برای اداره و تنظیم روابط اجتماعی سالم. تامین امنیت جامعه و خانواده. هر چند در هر جامعه‌ای افراد مجرم و خلافکار جامعه برای فرار از کمند قانون پایبند هیچ چارچوب و معیاری نیستند و به خاطر عدم پایبندی به اخلاق دستشان برای هر عملی باز است. و این ضعف متوجه قانون خواهد بود، بلکه متوجه مخاطبین قانون است که چرا زمینه جرم و جنایت را فراهم آورد. پس چاره‌ای جز التیام این زخم با داغ مجازات نیست. اینکه توقع داشته باشیم با وضع قانون بتوان از مفاسد اجتماعی پیشگیری کرد اندیشه‌ای خام و سطحی است. قاضی در مقام قضاوت باید شخصیتی محکم و با ثبات غیر منعطف داشته باشد (و اتفاقا دلیل تاکید اسلام بر مرد بودن قاضی به این دلیل است) تا بتواند بدون غلبه احساسات عدالت و قانون را به اجرا در آورد. در حالیکه در فیلم می‌بینیم قاضی فردی به شدت احساساتی و عاطفی است و پس از مواجهه با پرونده‌ای این چنینی تصمیم می‌گیرد به سراغ شعبه تدوین قانون برود و سوال خود را در آنجا پیدا کند. کدام سوال است که در قانون بی‌پاسخ گذاشته شده؟ وظیفه مجری قانون پیش‌بینی جرم نیست. پیش گیری است و در مرحله بعد برخورد با عوارض جرم است.

لحن فیلم این انتظار را در مخاطب بوجود می‌آورد که گویا جرمِ مجرم، چون خود معلول جرم دیگریست مجازات چنین مجرمی غیر عادلانه است لذا سررشته انحراف را در جای دیگری جستجو کرد. لذا برخورد با مجرم ناعادلانه و اشتباه است. حال باید پرسید آیا توبیخ قصاص در زبان و ادبیات فیلم‌گویی محکوم کردن قصاص است؛ آن هم به خاطر اینکه در قصاص این قاتل نیست که قصاص می‌شود بلکه مقتول است. یعنی جای مجرم و متهم عوض شد. به نظر می‌رسد پایان‌بندی در نتیجه داستان باید چیز دیگری باشد. هر چند پوران درخشنده خواسته برای نشان دادن استمرار زنجیرۀ علل مفاسد و همچنین عینیت یافتن قتل روحی و عاطفی شیرین به حربه قصاص شدن شیرین متوسل می‌شود.

مشکل دیگر فیلم این است که تنها درد را می‌شکافد و مانند چرکی کهنه به سطح می‌کشد اما راه حلی ارائه نمی‌کند، آگاهی دادن و بیدار کردن وجدان خفته جامعه امری فی نفسه مطلوب است اما ایجاد تردید و رها کردن مخاطب در فضایی پر ابهام و پر التهاب چیزی جز شک و تردید و نگرانی نسبت قانون، جامعه و مردم حاصل دیگری به بار نمی آورد و البته پایان خوش فیلم می‌توانست کمی از بار پر التهاب و متلاتم فیلم بکاهد. چرا که قطعاً همه راههای به بن‌بست ختم نمی‌شود و همه جنایت‌ها به مکارفات ختم نمی‌شود!

[۱] . نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷
منبع: سینمای انقلاب
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
به نظر بنده ایراد شما به جا نیست!