شکار تانک چیفتن در سلول اسرا !
سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۰۵
کد مطلب: 329322
سر و صدا زیاد و زیادتر می شد! سرباز عراقی در را گشود و با شلاق به بچه ها افتاد و تا نفس داشت همه را کتک زد و به عربی فحش و ناسزا گفت و رفت! پس از او چند سرباز مست عراقی آمدند. زخمی ها را یکی بیرون می کشیدند و با میله آهنی به محل زخم ها و جای تیرها فرو می کردند و می خندیدند!! یکی از بچه ها پایش سوراخ بود پس از چند بار اذیت شد، بیهوش شد و از حال رفت! وقتی از هوش رفت، در اتاق را باز کردند و دو نفر به کمک او رفتند، آن شب با همه سختی هایش به صبح رسید!