اصل توجهم به ترویج «گفتمان پیشرفت اسلامی» است، بیش از 80 سخنرانی پیرامون این موضوع کردهام، اقتضائاتش را گفتم، ورود و خروجش را گفتم، لذا ضروری می بینم که بیاییم دست به دست هم بدهیم و با همه کسانی که دلداده این مسیر هستند بتوانیم خط حاکمیت تفکر انقلابی را در کشور آنگونه داشته باشیم که در قبال رهبری معظم انقلاب، و مردم درست عمل کنیم
خب بنده وقتی ملاکهای ایشان را که سه ویژگی برای حزب به معنی اسلامی برشمردند شنیدم، دغدغهام شد که کجای کشور است که میتواند این ویژگیها را داشته باشد، به ذهنم رسید که بسیج این ویژگیها را دارد، چون ویژگی سازمان دهی اجتماعی داشت، رأس فکور داشت، ارتباطات فعال داشت، اما همین فرمایشات جرقه ای در ذهن من بود تا چند سال بعد که جمعیت رهپویان را با همین مدل تاسیس کردیم. در انتخابات مجلس هفتم ما آمدیم سازمان اقشاری شورای هماهنگی انقلاب را راه اندازی کردیم با همان مدل حزبی که مقام معظم رهبری فرموده بودند، یعنی 17 گروه تخصصی سازمان دهی شده در کنار 17 حزبی که گروه احزاب شورای هماهنگی بودند. این را که ما راه اندازی کردیم عملا مجلس هفتم برگزار شد که در مجلس هفتم یک کار دیگری هم انجام دادیم و آن، این بود که سازمان دهی خاص هم در مناطق تهران راه اندازی کردیم که این هم خیلی مهم و موثر واقع شد و توانستیم عملیات خاموش اما موثری داشته باشیم. بعد از این موضوع مصادف شدیم با انتخابات سال84 یعنی انتخابات ریاست جمهوری نهم. در انتخابات ریاست جمهوری مدلی را شورای هماهنگی نیروهای انقلاب طراحی کردند که پنج نفر نامزد یعنی آقایان ولایتی، لاریجانی، احمدی نژاد،توکلی و رضایی اینها بیایند باهم رقابت درونی کنند هر کدام که مردم به او اقبال داشتند دیگران به نفعش کنار بروند، قرار بود تا اسفند ماه صبر کنیم. آقای ولایتی بعد از مدتی به دلیل حضور آقای هاشمی از جمع جدا شد، آقای احمدی نژاد در آن جلسه معروف 27 آذر سازمان ارتباطات نیامد ولی پیام فرستاد، آقای ولایتی که جدا شد مسوولین شورای هماهنگی اصرار کردند و آقای لاریجانی را 21 بهمن معرفی کردند، هر چقدر ما اصرار کردیم که باید عقب تر اعلام شود آنها اصرار کردند و معرفی کردند، ماحصل معرفی شان این شد که آقایان احمدی نژاد، توکلی و رضایی هم جدا شدند و عملا بخش احزاب از اقشار کاملا منفک شد. بعد آقای قالیباف به اینها اضافه شد و شدند چهار نفر. قبلا ستاد انتخاباتی آبادگران شکل گرفته بود؛ آقای چمران به عنوان سخنگو و بنده به دلیل لطفی که دوستان داشتند و می گفتند توان سازمان دهی و اجرایی دارم به عنوان رئیس ستاد آبادگران انتخاب شدیم. آقای قالیباف همان ایام و قبل از عید با من آمد صحبت کرد که مسئولیت ستادش را قبول کنم. من قبلاً هیچ رابطه ای غیر از کارم با ایشان نداشتم، آنهم دو سه نوبت در زمانیکه در بسیج دانشجویی بودیم و ایشان آن موقع در نیروی هوایی سپاه بود که آن هم بیشتر صحبتهای دیگری بود و راجع به بسیج صحبت میشد. به هر حال ایشان شاید دو نوبت با من صحبت کردند و من گفتم در هیچ ستادی فعالیت نمیکنم بهجز در همان ستاد آبادگران که هستم. بعد از عید آقای احمدی نژاد هم به ما همین پیشنهاد را داد که من گفتم مسئول ستاد شما هم نمیشوم و ستاد جریان آبادگران را که قرار شده کار می کنیم. روزهای یکشنبه چهار ستاد این چهار بزرگوار میآمدند، جلسه میگذشتیم و در واقع کار چهار ستاد را دنبال میکردیم. هر 4 نامزد به اضافه 4 نفر نماینده آنها و پنج نفر مرضی الاطراف که بنده هم بودم و هر چهار نفر نامزد ما پنج نفر را انتخاب کردند به عنوان حَکَم که جمعا 13 نفر می شدیم و شورای آبادگران بودیم. در این مسیر میثاق نامه ای امضا شد و توافق شد که تا 5 خردادماه صبر کنیم و بعد چند نظرسنجی انجام شود و همه جمع از نفر جلوتر حمایت کنند، آقای احمدی نژاد هم دو بار میثاق نامه را امضا کرده بود و آقایان توکلی، قالیباف و رضایی هم امضا کردند؛ اسنادش موجود و در صورت لزوم قابل انتشار است.
به من میگویند که کابینهات را الان معرفی میکنی میگویم نه، علتش این است که ما قائل به شایسته سالاری هستیم، در واقع این شایسته سالاری که به آن دقت داریم، ممکن است یک شایسته تری وجود داشته باشد کنار بنده نباشد اما بعد از پیروزی حاضر باشد بیاید به من کمک کند.
با آن نگاه اندیشه ای کار کردند و وضع موجود و وضع ایده آل را استخراج کردند و طی هفت پروژه راهبرد تعیین کردند. بعد آمدیم دادیم به یک حلقه سومی آن حلقه سوم آمد برنامه مطابق با این راهبرد را طراحی کرد، یعنی الان اگر در صحنه انتخابات برنامه مان را ارائه دهیم برنامه ای است با نگاه «پیشرفت اسلامی» و در 18 حوزه تخصصی رسیده به هدفی که میگوید راهبردمان چیست و هدفگذاریهایمان چیست و چه برنامههایی را دارم و با چه اولویتی به سمت برنامهها میخواهیم حرکت کنیم و چه انتظاری داریم از این برنامه ای که میخواهیم در حوزه های مختلف اجرا کنیم. خود شما که در برخی از این حوزهها تخصص دارید شهادت خواهید داد که کار دقیقی شده است.
چندروز پیش یکی از معاونین وزرا به من گفت شما که این قدر دارید مبانی را با حرارت بیان میکنید اینها رأی نمی آورد، من به او گفتم که من برای رأی آوری این حرف ها را نمی زنم، اگر برای رأی آوری این حرف ها را بزنم حرف را خراب کردم، من وظیفهام است که در این برهه از انقلاب این حرفهای خوب را به خوبی به مردم منتقل کنم، تبیین کنم، این با فطرت مردم عجین است و گفتم که البته اعتقاد دارم که بیشترین رأی آوری هم با این تفکر است اگر بنده و امثال بنده اخلاص داشته باشیم.
اصلش را نخواستیم چون فسادستیزی با فطرتشان عجین است. همین چندروز پیش یکی از معاونین وزرا به من گفت شما که این قدر دارید مبانی را با حرارت بیان میکنید اینها رأی نمی آورد، من به او گفتم که من برای رأی آوری این حرف ها را نمی زنم، اگر برای رأی آوری این حرف ها را بزنم حرف را خراب کردم، من وظیفهام است که در این برهه از انقلاب این حرفهای خوب را به خوبی به مردم منتقل کنم، تبیین کنم، این با فطرت مردم عجین است و گفتم که البته اعتقاد دارم که بیشترین رأی آوری هم با این تفکر است اگر بنده و امثال بنده اخلاص داشته باشیم. در این مسیر من معتقدم که تضمین اش سه چیز است؛ یکی خود شخص گوینده است، شخص گوینده 34 سال از انقلاب گذشته است دیگر، اگر صحنه ای از انقلاب بوده که می توانسته باشد و بعد غایب بوده باید شک کرد که در آینده پایش بلغزد، سوابق ملاک است، الان یکی از نکاتی که از من سوال می کنند این است که کجا چه کردهاید و حاضرم برای هر 34 سال گذشته ام برای تک تک آن استدلال بیاورم که کجا بودم و چه کار کردم و چه نسبتی با انقلاب اسلامی داشتم؛ چون آنقدر که در ذهنم یادم می آید هیچ کاری بنده که به عنوان کار تعریف شود انجام ندادم که نسبتی با انقلاب اسلامی نداشته باشد.
اگر فتنه را در حد این افراد کوچک کنیم این ظلم به انقلاب اسلامی است، فتنه ابعادش جهانی بوده بر علیه انقلاب، لذا سر فتنه آمریکاست، سر فتنه نظام سلطه است، این افرادی که در داخل به نام سران فتنه مشهورند اینها جنایت و خیانت کردند، مستحق مواجهه قانونی با اینها هستند و همان جا من توضیح دادم که این تخفیف به اینها نیست اینها جرم شان بسیار بزرگ است اما بنده ظلم به انقلاب نمی کنم بگویم همه فتنه اینها هستند، فتنه عقبه ای دارد که آقا فرمود 10 سال عقبه فتنه است
رای مردم جلو آمده ام و بدون اینکه مورد بذل و بخشش پست و مقام از ناحیه کسی بوده باشم، پایه گذار یک جهتگیری جدید بودم. شما به همین نشریه پنجره به عنوان یک مولفه کوچک و یک کار در کنار سایر فعالیتها ـ خصوصا وظیفه نمایندگی که تحت الشعاع قرار نگرفته ـ نگاه کنید. بارها افرادی حتی از جریان دوم خرداد به ما می گفتند نمی توانید یکسال آن را ادامه دهید! اما الان خودش سری در سرها دارد و جریان ساز شده است، دارد رخ نمایی میکند، من میخواهم بگویم این لطف خداست به بنده، ما مسیری که آمدیم مسیری است که هر کجایی بودیم یک جریان سازی را ساماندهی کردیم و تغییر دادیم یک جهت گیری را تغییر دادیم به سمت جهت های انقلاب اسلامی؛ لذا اگر کسی بخواهد بگوید رجل سیاسی، بگوید کدام یک از نامزدهای کنونی هستند که خودشان پایه گذار یک جریان جدید در دانشگاهها هستند؟ یا این سطح از فعالیت سیاسی و فرهنگی را در کشور سازماندهی کرده اند؟
بنده نظریه رقیب برای گفتمان پیشرفت اسلامی را نظریه توسعه با مدل غربی می دانم و تکنوکراسی را یکی از مظاهر غربی آن میشمارم، لذا هم در مقام نظر و هم در مقام عمل تکنوکراسی را قبول ندارم و عوارضش را هم بالا می دانم، لذا اگر این را ملاک قرار بدهیم باید ببینید چه کسی در چه مقامی استفاده میکند.
چند ماه است اینکه دستگاه قضایی چه نیازهایی را دارد مبتنی بر نیازهای دستگاه قضایی راهبردهای جدی برای کمک دولت به دستگاه قضایی و برای توانمندسازی دستگاه قضایی. بنده آمدهام راجع به مجلس و با این 9 سال تجربه ای که دارم با دوستان تعمق کردیم چه راهکارهایی است که مجلس را کارآمدتر میکند؟ من احساسم این است که مجلس و دستگاه قضایی و اجرایی یک تیم هستند، من این نگاه را دارم.