دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - 3 Jun 2024
 
۷
۱

برای انجام وظیفه انقلابی آمده‌ام/ ابعاد فتنه، جهانی بود

شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب: 284749
چندروز پیش یکی از معاونین وزرا به من گفت شما که این قدر دارید مبانی را با حرارت بیان می‌کنید این‌ها رأی نمی آورد، من به او گفتم که من برای رأی آوری این حرف ها را نمی زنم، اگر برای رأی آوری این حرف ها را بزنم حرف را خراب کردم،‌ من وظیفه‌ام است که در این برهه از انقلاب این حرفهای خوب را به خوبی به مردم منتقل کنم، تبیین کنم،‌ این با فطرت مردم عجین است و گفتم که البته اعتقاد دارم که بیشترین رأی آوری هم با این تفکر است اگر بنده و امثال بنده اخلاص داشته باشیم.
برای انجام وظیفه انقلابی آمده‌ام/ ابعاد فتنه، جهانی بود
سرویس سیاسی جهان نيوز - علیرضا زاکانی در اسفند سال ۱۳۴۴ در جنوب شهر تهران، بین میدان خراسان و میدان شوش و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدربزرگ مادری اش آذری و اهل تبریز است، مادربزرگ مادری اش اهل کاشان است و پدربزرگ و مادربزرگ پدری اش اهل روستاهای بالای تهران هستند؛ حوالی اوشان و فشم، دو روستای زایگان (زاغون) و لالان (لالون). اما پدرش و پدرشان اهل شهر ری بودند. همسرش نیز اصالتا تبریزی است و معاون حوزه های علمیه استان تهران است.

پدرش از ورزشکاران با سابقه شهر ری و تهران، داور کشتی بین المللی کشتی و از دوستان صمیمی مرحوم تختی و در ورزش های باستانی کشتی پهلوانی هم از سرآمدان ایران و به تعبیری «صاحب زنگ» بود و تا زمانی که مرحوم شد مسوول برگزاری مراسم سالگرد تختی هم بود. علیرضا زاکانی خود نیز کشتی گیر بود تا اینکه به مناطق عملیاتی رفت، ماندگار شد و دست راستش مجروح گردید.

زاکانی سه فرزند دختر دارد که دو نفرشان ازدواج کرده اند. اولی دانشجوی دانشگاه تهران است و داماد اولش نیز دانشجوی دانشگاه تهران بوده و همزمان در حوزه علمیه هم درس حوزوی می خواند، برادر شهید است و پدر و پدربزرگ و برادرش هرسه روحانی اند، یعنی از یک خانواده بسیار معتقد و انقلابی هستند. فرزند دومش هم دانشجوی مهندسی کامپیوتر در دانشگاه صنعتی شریف است، داماد دومش نیز دانشجوی مهندسی رایانه در همان دانشگاه و فرزند یک جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس می باشد. مشروح مصاحبه 9 دی با دکتر زاکانی را در ادامه بخوانید:

تشکر می‌کنم از وقتی که در اختیار 9 دی قرار دادید. آقای زاکانی، مردم از شما چند تصویر متفاوت و البته مرتبط دارند. شما هم مسئول بسیج دانشجویی کشور بوده اید و هم با سیستم فسادآلود جاسبی و دانشگاه آزاد به‌شدت درگیر شدید از طرفی سال 84 از موثرترین در ستاد آقای قالیباف بودید، الان جمعیت رهپویان را راه انداخته‌اید و نشریه معتبر و سایت دارید، با کدام یک از این صبغه و سابقه‌ها می خواهید در انتخابات حاضر شوید؟ ما با کدام زاکانی به عنوان کاندیدا مواجهیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم، توفیقی بود که در خدمت شما هستیم. به نظر من همه این‌ها یک نفر است و قبل از آن من به عنوان یک بچه رزمنده دفاع مقدس فعال بودم. به نظرم پایان مصاحبه‌تان جمع بندی خودتان این باشد که دوره‌های مختلف زندگیم هیچ فرقی باهم ندارند، و در واقع معتقدم به اقتضای هر روز و در مسیر تکامل انقلاب یک تکالیفی هست و یک وظایفی گردن انسان است،‌ اگر آدم به وظایفش عمل کند و با منطق انقلابی گری در صحنه حاضر باشد و بتواند تکلیف را خوب درک کند و برای انجام تکلیف هم با همه وجود حاضر شود بعدا خجالت زده امام و شهدا نخواهد بود. ما به هر حال نوجوانی مان به انقلاب خورده، من شاید 12 سالم بود انقلاب شده و در حد در تظاهرات شرکت کردن و کارهایی که یک دانش آموز می‌کند توفیق داشتیم دنبال کردیم، دیری نپایید که بعد از انقلاب یک وظایفی گردن ما افتاد، وظایفی که حراست از محله و این‌ها هست تا یادم هست آن ایام فرهنگ و تفکر انقلابی آنقدر در دل‌ها رسوخ داشت که اعلام می‌کردند که یک روز، روز تمیزی محلات است، ما همه آستین ‌ها را بالا می‌زدیم می‌رفتیم جوب پارو می کردیم و محله را می‌شستیم،‌ یا اتوبوس می‌آوردند در مسجد سوار می‌کردند برای جهاد سازندگی شروع می‌کردیم‌ گندم درو می‌کردیم،‌ اصلا یک روح دیگری در کشور حاکم بود، این را دارم به عمد می‌گویم که بگویم آن زمان یک روح دیگری در کشور حاکم بود که نیاز امروز کشور ماست. در دوره دفاع مقدس از سال 60 تا انتهای جنگ لطف خدا شامل حال ما شد که در منطقه بودیم و واقعا فکر می‌کردیم که به جز حضور در دفاع مقدس هیچ وظیفه ای نداریم، فقط دنبال این بودم که چطور می‌توانم وظیفه‌ام را انجام بدهم، هسته اصلی کار من در این سالها هیچ تفاوتی نکرده؛ بعد از دفاع مقدس هم امام فرمود جهاد علمی، من رفتم از سردار کوثری اجازه گرفتم درس بخوانم،‌ درس خواندیم و در دانشگاه قبول شدیم و احساس می‌کردیم که انتقال آن تفکر در عرصه دانشگاه یک ضرورت است، در آن مسئولیت‌های دانشگاهی هم یک تغییر جدی با قبل از حضور من داشت که ظهور و بروزی در بسیج دانشجویی پیدا ‌کرد. در آن دوره در ایام دوم خرداد بود که بحث کثرت رسانه‌ها و مسائل مطبوعات اتفاق افتاد، ما باز توفیق داشتیم در هیئت منصفه مطبوعات باشیم، یعنی یک پایمان در دانشگاه بود و یک پایمان در هیئت منصفه مطبوعات بود، ‌وظیفه مان بود و به نظرم این هم یک لطف خدا بود. بعد از آن هم که آمدیم مجلس، من احساس کردم حوزه قانون‌گذاری مجلس فعالین زیادی دارد ولی حوزه نظارتی مجلس تقریبا فراموش شده است، لذا بیشتر انرژی و سرمایه گذاری در بخش نظارت کردیم که یک مورد همان بحث تحقیق و تفحص از آزمون دستیاری سال 82 بود که به نتیجه رسید، و دیگری تحقیق و تفحص از کل نظام آموزش عالی کشور بود که دانشگاه آزاد بخشی از آن بود، یا بخش مربوط به پیگیری از وزارت اطلاعات دولت آقای خاتمی که باز به نتیجه رسید، چون من معتقدم بودم که اگر در این مملکت بخواهد با فساد درست برخورد شود باید با قوی‌ترین افراد برخورد کرد. در این اصل در حقیقت ما باز احساس وظیفه می‌کردیم،‌ آن زمانی که کار تحقیق و تفحص آموزش عالی کشور را دنبال می‌کردیم احساس می‌کردیم که بزرگ‌ترین وظیفه زندگی این است که این کار بزرگ و ملی را انجام بدهیم، من یادم است در فتنه 78 اتفاقی که افتاده بود خیلی سنگین بود بعضی مواقع در بسیج دانشجویی برخی عزیزان گریه می‌کردند و می‌گفتند ما بریدیم،‌ اینقدر فضا سنگین بود. یک عده آمده بودند در دانشگاه به خیال خام خودشان جلوی انقلاب را بگیرند این بچه‌ها آنجا مقاومت می‌کردند،‌ خدا لطف کرد این مقاومت شکل گرفت و این مقاومت منطقی بود و ما با منطق مواجه می‌شدیم. بخشی از این فتنه 78 تا 88 که مقام معظم رهبری فرمود در دوره نمایندگی ما بود، که آنجا وظیفه خودمان را می‌دانستیم که طبق وظیفه مان عمل کنیم توجه کنیم ببینیم اقتضای انقلاب چیست و در راستای این اقتضا وظیفه مان را انجام بدهیم،‌ تا فتنه 88 که باز واقعا اینجا لطف خدا شامل حال ما شد و در حوزه های مختلفی که می‌شد کار کرد،‌ چه موضع گیری صریح علیه فتنه گران، چه رایزنی برای مشکلات پیش آمده در فتنه مانند کوی دانشگاه و کهریزک،‌ چه روشنگری در دانشگاه‌های مختلف در آن فضای سنگین که برای مواجهه درست و تحلیل درست فتنه فعال شدیم. در همین اثنا بحث جریان انحرافی و بحث مبارزه با فساد چیزهایی بود که به واسطه ای که هر لحظه فکر می‌کردیم که امروز چه وظیفه ای گردن ما هست آن را دنبال می‌کردیم و یک خط ثابت بود؛ این بخشی بود که به نظر من خدا لطف کرد ما دچار افراط و تفریط نشدیم.

این مسیری که اشاره کردید نشان از ثبات دارد اما در یک مقطعی این سوال جدی برای دانشجویان و آشنایان به شما به‌وجود آمد که چطور شما به جمع‌بندی حمایت از آقای قالیباف در انتخابات 84 رسیدید؟ در حالیکه آقای قالیباف با ادبیات و فضای مدرن و متفاوت به صحنه انتخابات آمده بود و کاندیداهای دیگری بودند که حرف انقلابی و قاطع اسلامی می‌زدند؟ و در ادامه این بحث باز این نکته سوال است که چرا الان از وی حمایت نمی‌کنید و با وجود حضور تمام قد او در صحنه خودتان هم کاندیدا شده‌اید؟
از سال 82 به بعد ما یک فصل دیگری در زندگی‌مان بود و آن هم پیوستگی با جریان اصولگرا،‌ که هر دوره ای به یک اسم بود. در اردیبهشت سال 80 ـ که مسوول بسیج دانشجویی کشور بودم ـ توفیق داشتم به همراه گروه‌های 27 گانه وفاق رفتیم خدمت مقام معظم رهبری، آنجا آقای پرورش گزارش دادند و آقای عسگراولادی گزارش ایشان را تکمیل کردند،‌ مقام معظم رهبری فرمایشاتی راجع به ضرورت حزب در کشور و شیوه تحزّب مطلوب فرمودند. بعد از این جلسه بود که شورای هماهنگی نیروی انقلاب شکل گرفت و متصدی کار بود، شورای هماهنگی یک بخش احزاب داشت و یک بخش اقشار که در بخش اقشار در خدمت دوستان بودیم. شورای هماهنگی در انتخابات شورای شهر دوم به نام آبادگران وارد عرصه شد و در مجلس هفتم هم که آبادگران بود دوستان اجازه ما را گرفتند و وارد مجلس شدم.‌

ایشان از کلمه حزب استفاده کردند؟ حزب اسلامی؟
بله آقا فرمودند حزب ضرورت جامعه است ولی البته فرمودند که حزب اسلامی شرایطی دارد، نیم ساعتی راجع به حزب اسلامی توضیح دادند و فرمودند که این نیاز جامعه است بروید این را راه اندازی کنید.
اصل توجهم به ترویج «گفتمان پیشرفت اسلامی» است، بیش از 80 سخنرانی پیرامون این موضوع کرده‌ام، اقتضائاتش را گفتم، ورود و خروجش را گفتم، لذا ضروری می بینم که بیاییم دست به دست هم بدهیم و با همه کسانی که دلداده این مسیر هستند بتوانیم خط حاکمیت تفکر انقلابی را در کشور آنگونه داشته باشیم که در قبال رهبری معظم انقلاب، و مردم درست عمل کنیم
خب بنده وقتی ملاک‌های ایشان را که سه ویژگی برای حزب به معنی اسلامی برشمردند شنیدم،‌ دغدغه‌ام شد که کجای کشور است که می‌تواند این ویژگی‌ها را داشته باشد، به ذهنم رسید که بسیج این ویژگی‌ها را دارد، چون ویژگی سازمان دهی اجتماعی داشت، رأس فکور داشت، ارتباطات فعال داشت، اما همین فرمایشات جرقه ای در ذهن من بود تا چند سال بعد که جمعیت رهپویان را با همین مدل تاسیس کردیم. در انتخابات مجلس هفتم ما آمدیم سازمان اقشاری شورای هماهنگی انقلاب را راه اندازی کردیم با همان مدل حزبی که مقام معظم رهبری فرموده بودند، یعنی 17 گروه تخصصی سازمان دهی شده در کنار 17 حزبی که گروه احزاب شورای هماهنگی بودند. این را که ما راه اندازی کردیم عملا مجلس هفتم برگزار شد که در مجلس هفتم یک کار دیگری هم انجام دادیم و آن، این بود که سازمان دهی خاص هم در مناطق تهران راه اندازی کردیم که این هم خیلی مهم و موثر واقع شد و توانستیم عملیات خاموش اما موثری داشته باشیم. بعد از این موضوع مصادف شدیم با انتخابات سال84 یعنی انتخابات ریاست جمهوری نهم. در انتخابات ریاست جمهوری مدلی را شورای هماهنگی نیروهای انقلاب طراحی کردند که پنج نفر نامزد یعنی آقایان ولایتی، لاریجانی، احمدی نژاد،توکلی و رضایی این‌ها بیایند باهم رقابت درونی کنند هر کدام که مردم به او اقبال داشتند دیگران به نفعش کنار بروند،‌ قرار بود تا اسفند ماه صبر کنیم. آقای ولایتی بعد از مدتی به دلیل حضور آقای هاشمی از جمع جدا شد، آقای احمدی نژاد در آن جلسه معروف 27 آذر سازمان ارتباطات نیامد ولی پیام فرستاد،‌ آقای ولایتی که جدا شد مسوولین شورای هماهنگی اصرار کردند و آقای لاریجانی را 21 بهمن معرفی کردند،‌ هر چقدر ما اصرار کردیم که باید عقب تر اعلام شود آنها اصرار کردند و معرفی کردند، ماحصل معرفی شان این شد که آقایان احمدی نژاد، توکلی و رضایی هم جدا شدند و عملا بخش احزاب از اقشار کاملا منفک شد. بعد آقای قالیباف به این‌ها اضافه شد و شدند چهار نفر. قبلا ستاد انتخاباتی آبادگران شکل گرفته بود؛ آقای چمران به عنوان سخنگو و بنده به دلیل لطفی که دوستان داشتند و می گفتند توان سازمان دهی و اجرایی دارم به عنوان رئیس ستاد آبادگران انتخاب شدیم. آقای قالیباف همان ایام و قبل از عید با من آمد صحبت کرد که مسئولیت ستادش را قبول کنم. من قبلاً هیچ رابطه ای غیر از کارم با ایشان نداشتم، آنهم دو سه نوبت در زمانیکه در بسیج دانشجویی بودیم و ایشان آن موقع در نیروی هوایی سپاه بود که آن هم بیشتر صحبت‌های دیگری بود و راجع به بسیج صحبت می‌شد. به هر حال ایشان شاید دو نوبت با من صحبت کردند و من گفتم در هیچ ستادی فعالیت نمی‌کنم به‌جز در همان ستاد آبادگران که هستم. بعد از عید آقای احمدی نژاد هم به ما همین پیشنهاد را داد که من گفتم مسئول ستاد شما هم نمی‌شوم و ستاد جریان آبادگران را که قرار شده کار می کنیم. روزهای یکشنبه چهار ستاد این‌ چهار بزرگوار می‌آمدند، جلسه می‌گذشتیم و در واقع کار چهار ستاد را دنبال می‌کردیم. هر 4 نامزد به اضافه 4 نفر نماینده آنها و‌ پنج نفر مرضی الاطراف که بنده هم بودم و هر چهار نفر نامزد ما پنج نفر را انتخاب کردند به عنوان حَکَم که جمعا 13 نفر می شدیم و شورای آبادگران بودیم. در این مسیر میثاق نامه ای امضا شد و توافق شد که تا 5 خردادماه صبر کنیم و بعد چند نظرسنجی انجام شود و همه جمع از نفر جلوتر حمایت کنند، آقای احمدی نژاد هم دو بار میثاق نامه را امضا کرده بود و آقایان توکلی، قالیباف و رضایی هم امضا کردند؛ اسنادش موجود و در صورت لزوم قابل انتشار است.

شما آن ایام می‌گفتید احمدی نژاد امضا کرده ولی او می‌گفت امضا نکرده‌ام، چرا ایشان از میثاق خارج شد؟
حالا دیگر از خودش بپرسید ولی تعهد را رعایت نکردند قرار بود تا 5 خرداد باشد. اینکه ملاک نظرسنجی خوب است یا بد یک حرف است و اینکه کسی تعهد بکند و به تعهدش عمل کند یا نکند یک حرف دیگری است، این همه آیات قرآنی و روایات داریم. پس «اوفوا بالعقود» چه می شود؟ پیامبر اکرم (ص) حتی بعد از بعثت به پیمان «حلف الفضول» خود با چند نفر جوان پایبند بود. ما پنج نفر هم حَکَم بودیم و ما طبق وفای به عهد عمل کردیم، چون دیگران عهد شکستند ما مجاز به نقض عهد خود نبودیم. فقط ‌23 روز آمدیم ستادهایی که مرتبط با این انتخابات بودند را دست گرفتیم یعنی ستادهای آقای توکلی بود، ستاد تحول خواه‌ها بود، 17 گروه سازمانی تخصصی بود،‌ ستادهای آقای قالیباف هم بود و ظرفیت‌های مردمی و لذا اینجا ستاد فرد نبود، ستاد یک جریانی بود که به واسطه ای که آنجا هویت پیدا می‌کرد به نام فرد ختم می‌شد و به نام فرد هم به هر حال امضا می‌شد، بنده هرکجا وفای به عهد باشد وفای به عهد را رعایت می‌کنم. پس آن موقع بحث فرد نبود بلکه آقای قالیباف خروجی آن جریان و ستادها بود.

ما حصل توضیح شما این است که پیوند فکری با وی نبوده و طبعاً حالا که ایشان هم کاندیدا است خودتان هم به میدان آمده‌اید،‌ در جایی گفته بودید 24 دلیل و انگیزه برای حضور در صحنه دارم. الان هم صحنه انتخابات خیلی شلوغ است، صحنه ای که بسیار متکثر است و بسیار شلوغ است؛ بعضی‌ها هم روی آن مرام و مشربی که از قبل داشتند آمده‌اند و قائلند به اینکه می‌توانند کشور را بهتر اداره کنند‌، بعضی‌ها هم که آمده‌اند کنار بروند و اصلا آمده‌اند سهمی بگیرند و یا زمینه سازی برای فرد دیگری بکنند یا آمدند که نهضت کناره گیری به نفع دیگری را سامان بدهند و همه این‌ها هم تحلیل است و خدا می‌داند که نیات افراد و انگیزه‌هایی که خودشان می‌دانند و خدا. انگیزه حضور شما چیست؟ خب بالاخره شما خودتان را اصلح می‌دانید‌، ‌اگر اصلح ندانید به میدان نمی‌آیید؛ آن مسیری که رسیدید که خودتان باید شخصا در انتخابات شرکت کنید چیست؟
این انگیزه‌ها فراتر از انگیزه های حزبی و جریانی است،‌ یعنی ما رهپویان را راه اندازی کردیم و من تا قبل از رهپویان در هیچ حزبی نبودم، ولی ایثارگران نزدیکترین مجموعه به رهپویان است ولی رهپویان مدلش مدلی است که سال 80 آقا روی آن تأکید فرمودند یعنی مدل سازماندهی اجتماعی است، شبکه درست می‌کند و در بیش از 270 شهرستان فعال هستیم. و برای آن هم مدل‌سازی کردیم، نظام آموزشی دارد، مدل جذب دارد، نظام هویت بخشی دارد، به شکل سیستمی داریم کار می‌کنیم یعنی فرد نیست چون نگاه من نگاه سیستمی است، رهپویان نشریه فکری ـ فرهنگی دارد، سایت دارد، جلسات گفتمان انقلاب دارد، یعنی وقتی می‌گویید یک حزب،‌ یک جمعیتی است که در حوزه های مختلف ظهور و بروز دارد و سعی می‌کند در هر حوزه ای که می‌رود بهترین کار را انجام دهد و احساس کند متعلق به جبهه انقلاب است و از جبهه انقلاب دفاع کند، نگاه جبهه ای داشته باشد، طیف نیروهای انقلاب را حمایت کند نه اینکه بخشی یا گروه را؛‌ اینکه فرمودید الان به چه دلیل بنده در صحنه هستم به این دلیل که من گفتم 24 ضرورت را در خودم حس کردم که جمع بین این‌ها دلایل حضور شد که یکی این بود که ما برای رسیدن به اهداف انقلاب نیاز به نقشه راهی مبتنی بر اندیشه ناب اسلامی و اقتضائات انقلاب اسلامی داریم، چیزی که فقدانش همه کسانی که درگیر حوزه های مختلف هستند و دغدغه دارند را آزار می‌دهد و ما بدون اینکه اصلا بحث بنده هم موضوعیت داشته باشد از یک سال پیش شروع کردیم به کار کردن تا در انتخابات ریاست جمهوری فرصت شود و گفتمانش را در کشور راه اندازی کنیم، ضرورت اش را بیان کنیم. بعد از آن که مقام معظم رهبری در 14 خرداد سال قبل طرح گفتمان پیشرفت اسلامی را کردند یک حس بسیار خوبی به ما دست داد و فهمیدیم که درست حرکت کرده‌ایم، چون قبل از آن جمع‌بندی کرده بودیم. بنده اولین نکته ای که دارم این است که کمتر دیدم یا ندیدم کسی که بخواهد بیاید این جنس صحبت‌ها را داشته باشد یعنی بیاید بگوید که اهداف انقلاب اسلامی چیست و ما چه نسبتی با این اهداف داریم و چه طریقی را باید دنبال کنیم و وقتی که ما شروع کردیم کلی شروع کردیم اما آمدیم آن را تبدیل کردیم به یک سری سلسله برنامه‌ها، لذا مثلا برای کاری که انجام می‌دهیم از سال‌ها قبل گروه‌هایی تشکیل شدند در حوزه اندیشه امام و مقام معظم رهبری کار تحقیقی کردند و در کتاب‌هایی که دسته بندی شده آراء و نظرات امام و مقام معظم رهبری منظومه فکری این دو بزرگوار استخراج شد الان درختواره هایش هست و دوستان رسیدند به یک منظومه فکری و این منظومه فکری را در حوزه های مختلف متجلی کردند، در حوزه های اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... علاوه بر آن، کسانی که ذیل این اندیشه و نگاه اجتهادی تولید داشتند از نگاه و اندیشه آنها هم استفاده کردند.

یعنی هیچ کدام از کاندیداها، این ادبیات و این گفتمان را ندارند؟ وجه ممیزه کار شما با این شعارها و گفتمان‌هایی که تا الان در فضای انتخابات طرح شده چیست؟ اهم آن 24 محور چیست؟
یکی این است که بعد از این مقدمات، ما آمدیم این اندیشه را که در رابطه با این مجموعه فکری بود در هفت گروه به بحث گذاشتیم تحت آن هفت گروه با یک روش بندی واحد در حوزه های مختلف اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، حقوقی ـ قضایی، حوزه مدیریت و علم و فناوری و حوزه فرهنگی ـ اجتماعی. اساتید دانشگاه و حوزه
به من می‌گویند که کابینه‌ات را الان معرفی می‌کنی می‌گویم نه، علتش این است که ما قائل به شایسته سالاری هستیم، در واقع این شایسته سالاری که به آن دقت داریم، ممکن است یک شایسته تری وجود داشته باشد کنار بنده نباشد اما بعد از پیروزی حاضر باشد بیاید به من کمک کند.
با آن نگاه اندیشه ای کار کردند و وضع موجود و وضع ایده آل را استخراج کردند و طی هفت پروژه راهبرد تعیین کردند. بعد آمدیم دادیم به یک حلقه سومی آن حلقه سوم آمد برنامه مطابق با این راهبرد را طراحی کرد، یعنی الان اگر در صحنه انتخابات برنامه مان را ارائه دهیم برنامه ای است با نگاه «پیشرفت اسلامی» و در 18 حوزه تخصصی رسیده به هدفی که می‌گوید راهبردمان چیست و هدف‌گذاری‌هایمان چیست و چه برنامه‌هایی را دارم و با چه اولویتی به سمت برنامه‌ها می‌خواهیم حرکت کنیم و چه انتظاری داریم از این برنامه ای که می‌خواهیم در حوزه های مختلف اجرا کنیم. خود شما که در برخی از این حوزه‌ها تخصص دارید شهادت خواهید داد که کار دقیقی شده است.

در این برنامه‌ها سیاست مقدم است یا فرهنگ؟ اولویت‌ها تعیین شده‌اند؟
در گفتمان «پیشرفت اسلامی» زیرساخت جامعه فرهنگ است همانطور که در گفتمان توسعه غربی زیر ساخت اقتصاد است،‌ ما به ازاء آن اقتصاد اینجا فرهنگ است و در واقع سایر اجزای بنا روی این پی ریخته می‌شود لذا ما از هر زاویه‌ای که می‌رویم در حوزه جامعه اسلامی یک زیرساخت را مشاهده می‌کنیم.

خب برنامه ای برای تحول فرهنگی دارید؟ یکی از شاخصه‌های ما در انتخاب اصلح- صرف‌نظر از زد و خوردهای سیاسی- باید برنامه تحول فرهنگی باشد!
بله، وقتی که شما با این دیدگاه، نگاه می‌کنید همه چیز پیوست فرهنگی دارد و حتی حوزه اقتصاد بسیاری از راهکارها برای حل حوزه اقتصاد راهکار فرهنگی است، مصداق عینی‌اش مصرف کالاهای داخلی که اصلا این یک رویکرد فرهنگی است، یک اصلاح است اما ماحصلش یک رویکرد جدی در حوزه اقتصاد است. از نظر ما اولویت و اهمیت اول همواره با فرهنگ است، اگرچه هر زمانی یک موضوعی فوریت پیدا کند که در این ایام فوریت با اقتصاد است اما در نامگذاری های اقتصادی این چند سال آقا هم که مشاهده می کنید نگاه فرهنگی حاکم است.

حالا این‌ها برنامه است یا ایده است؟ 
تبدیل به برنامه شده که آوردیم در جداول حتی می‌گوییم در چهار سال بعد کجا می‌ایستیم با شرایطی که هست.

آقای زاکانی، شما خیلی تلاش کردید آقای حداد رئیس مجلس شود و با ایشان همفکر هستید، ایشان کاندیدا شد ولی ایشان را تنها گذاشتید و خودتان به میدان آمدید. آقای حداد عنصر فرهنگی و مدیریتی قوی است، ایشان نمی‌توانست برنامه‌های فوق‌الذکر را پیش ببرد؟
 هر صحنه ای اقتضائات خاص خودش را دارد. بنده نسبت به آقای حداد واقعا یک نگاه بسیار خوبی دارم و به ایشان علاقه‌مندم، من نمی‌دانم چطور می‌شود به الفاظ بیان کرد، چون می‌دانم ایشان فردی است که اگر بفهمد انقلاب چه چیزی می‌خواهد خودش را فدا می‌کند و این خیلی ارزش دارد و ایشان زلالی‌ای دارد و یک جوهره خیلی خوبی دارد. من احساسم این بود که هر صحنه ای اقتضائاتی دارد. همه حرف‌های قبل از سوال جنابعالی یک دلیل بود برای آمدنم، در حالی که من گفتم 24 ضرورت حس کردم؛ مثلا ضرورت دوم من حاکمیت تفکر انقلابی و بسیجی بر کشور بود، علتش چیست؟ علتش این است که قائل به این هستم که اگر تفکر بسیجی در کشور حاکم شود، کشور از آسیب انحراف، ارتجاع، تحجر و تکنوکراسی محفوظ می ماند. با این تفکر بسیجی است که نوع نگاه ما به ولایت و رهبری دقیق و صحیح می‌شود. در دوران دفاع مقدس کسانی که در آن کوران آبدیده شدند نوع نگاهشان به امام خیلی متفاوت از این روزها بود در نوع نگاه آن موقع عشق ورزی و تبعیت پذیری در اوج قرار داشت،‌ بنده معتقدم امروز هم باید در اوج قرار بگیرد. نوع نگاه به مردم عوض می‌شود، مدل‌هایی که برای حضور در صحنه طراحی می‌کنیم مدل‌هایی است که در آن مردم ولی نعمت ما هستند و این یک فرض واجب و اساسی برای ماست.‌ نکته دیگر این است که باید توجه کنیم محرومیت زدایی کنیم،‌ جامعه را آباد کنیم که این یک اصل است. اما برای عبور از این صحنه از انقلاب من معتقدم این باز گره اش به دست خود مردم باز می‌شود؛ آن روحیه و تفکر بسیجی که در جامعه حاکم شود می‌تواند مردم را به صحنه بیاورد برای حل مشکلات در چارچوب و برنامه ای که دولت ارائه می‌کند، مردم آمدند در دفاع مقدس و صحنه دفاع مقدس را تغییر دادند، اگر مردم را شما از دفاع مقدس حذف کنید صدام همان سه روز و هفت روز تهران بود، با استراتژی‌ای که امام (ره)‌داشتند و امروز مقام معظم رهبری دارند دولت متصدی عملیاتی کردن این باشد که روحیه بسیجی و جهادی را در خودش نهادینه کند و روحیه خدمت شایسته به مردم در همه ارکان دولت باشد.

خب الان آقای قالیباف هم مدعی تفکر جهادی است و در روزنامه‌ها و سایت‌های متعدد وابسته به ایشان می‌گویند که وی نماد مدیریت جهادی است. شما سال 84 ایشان را صالح مقبول می‌دانستید، ایشان تغییر کرده یا تعریف متفاوتی از مدیریت جهادی دارید؟
من که خیلی شفاف گفتم دلیل حمایت ما از آقای قالیباف در سال 84 چه بود؛ یکی از دلایلش همان خروجی آن فرایند ستاد آبادگران بود. نکته ای که امروز وجود دارد این است که فکر می‌کنم این مسیری که ما طی کردیم برای رسیدن به چنین منظومه فکری و بعد تبدیل کنیم به راهبرد، این مسیر را دیگران طی نکردند،‌ یعنی من ندیدم این دوستان این مسیر را طی کنند اسم نمی‌برم، چون برنامه های دیگر نامزدها را ندیدم نمی‌خواهم اسم ببرم ولی جوهره کارها از ادبیات به کار رفته توسط آنها مشخص است و جنس کارهایی که انجام شده متفاوت است لذا این تفاوت‌ها در ادبیات ما خیلی بروز و ظهور دارد و برجسته است. این حرف‌ها را در محافل دانشگاهی گفتم، شش هفت نفر دیگر نامزدها می‌رفتند صحبت می‌کردند دانشجویان می‌گفتند این اولین نامزدی است که دارد این‌طور با این ادبیات حرف می‌زند. من به نظرم در این مسیر تفاوت‌هایی که بین نامزدها هست یکی همین است لذا از همین دل ادبیات گفتمانی آن ملاک‌های تفکر بسیجی استخراج می‌شود و تفاوت حرف ما با دیگران مشخص است. یکی از وجوه ممیزه جدی این است که ما معتقدیم برای پیشرفت اسلامی نمی توان مدلهای غربی را بومی کرد و باید مدل و الگوی اسلامی را از سرچشمه گرفت و تبدیل برنامه کرد و اجرایی نمود.

گفتمان و شعار اصلی انتخاباتی شما چیست؟
گفتمان «پیشرفت اسلامی» است. اصل توجهم به ترویج «گفتمان پیشرفت اسلامی» است، بیش از 80 سخنرانی پیرامون این موضوع کرده‌ام، اقتضائاتش را گفتم، ورود و خروجش را گفتم، لذا ضروری می بینم که بیاییم دست به دست هم بدهیم و با همه کسانی که دلداده این مسیر هستند بتوانیم خط حاکمیت تفکر انقلابی را در کشور آنگونه داشته باشیم که در قبال رهبری معظم انقلاب، و مردم درست عمل کنیم، همین نوع نگاهی که به قدرت داریم این‌ها اصلا تفاوت ایجاد می‌کند در نوع نیروها.

شما دولت نهم را اینگونه می‌دانید؟ سال 84 تا 88 را که به تأییدات مکرر رهبر انقلاب هم رسید، دولت موفقی می‌دانید؟ در دولت دهم انحرافات و اشتباهاتی بروز کرد ولی در در دولت نهم بسیار می‌َشنیدیم که جمعیت ایثارگران و دوستانی که در ستادهای آقای قالیباف بودند دولت نهم را هم قبول ندارند؟
دولت نهم جهتی که گرفت جهتی درستی بود اما عمق نداد به این جهتش، اشکالش این بود که در سطح باقی ماند و عمق نداد. این کاری که ما شروع کردیم و عناصری که می‌خواهیم بکار بگیریم هدف‌مان تعریف درست، ‌با دقت بالا و عمق زیاد کار است.

با چه تیمی و چه عناصری؟
به من می‌گویند که کابینه‌ات را الان معرفی می‌کنی می‌گویم نه، علتش این است که ما قائل به شایسته سالاری هستیم، در واقع این شایسته سالاری که به آن دقت داریم، ممکن است یک شایسته تری وجود داشته باشد کنار بنده نباشد اما بعد از پیروزی حاضر باشد بیاید به من کمک کند. پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) فرمود که اگر کسی می خواهد کسی را منصوب کند و از او بهتر باشد خیانت به خدا و پیغمبر کرده من نمیخواهم چنین خیانتی بکنم،‌ ما می خواهیم بگوییم همه چیز را با ملاک می خواهیم، یعنی یک فرایندسازی را برای خودمان تعریف کردیم که آن فرایندسازی را به مردم مان اعلام خواهیم کرد. اما برای اطمینان این 50-60 آدم سرشناس در حوزه اقتصاد و فرهنگ و... این‌ها که حامیان این جهت گیری بودند را معرفی می کنیم کما اینکه برخی ها خودشان در حمایت ها مشخص شده اند، اما اینکه آقای الف و ب وزیر ما و معاون اول ما باشند احساس می‌کنیم که این یک راه نادرستی است از باب اینکه ما را محروم می‌کند از بسیاری حرکت های اجتماعی. نکته دیگری هم که هست ممکن است باب طمع ورزی را باز کند. چون شنیدم بعضی‌ها که هنوز چیزی نشده تا پایین ترین سطح را تقسیم بندی کرده اند برای خودشان، چه کسی کجا باشد و ... این کار کار غلطی است،‌ ولی مردم هم باید اطمینان داشته باشند، فرد هم باید هم برنامه داشته باشد و رویکردش شفاف باشد.

آقای زاکانی، ‌برخی شعارهای فسادستیز شما شبیه به ادبیات سال 84 آقای احمدی‌نژاد است چه تضمینی می‌دهید که دچار مسائلی نشوید که احمدی‌نژاد دچار شد که مردم نگویند اصلش را نخواستیم، تدبیرشان چیست که آن انحرافات دوباره رخ ندهد؟
مردم نمی گویند که
چندروز پیش یکی از معاونین وزرا به من گفت شما که این قدر دارید مبانی را با حرارت بیان می‌کنید این‌ها رأی نمی آورد، من به او گفتم که من برای رأی آوری این حرف ها را نمی زنم، اگر برای رأی آوری این حرف ها را بزنم حرف را خراب کردم،‌ من وظیفه‌ام است که در این برهه از انقلاب این حرفهای خوب را به خوبی به مردم منتقل کنم، تبیین کنم،‌ این با فطرت مردم عجین است و گفتم که البته اعتقاد دارم که بیشترین رأی آوری هم با این تفکر است اگر بنده و امثال بنده اخلاص داشته باشیم.
اصلش را نخواستیم چون فسادستیزی با فطرت‌شان عجین است. همین چندروز پیش یکی از معاونین وزرا به من گفت شما که این قدر دارید مبانی را با حرارت بیان می‌کنید این‌ها رأی نمی آورد، من به او گفتم که من برای رأی آوری این حرف ها را نمی زنم، اگر برای رأی آوری این حرف ها را بزنم حرف را خراب کردم،‌ من وظیفه‌ام است که در این برهه از انقلاب این حرفهای خوب را به خوبی به مردم منتقل کنم، تبیین کنم،‌ این با فطرت مردم عجین است و گفتم که البته اعتقاد دارم که بیشترین رأی آوری هم با این تفکر است اگر بنده و امثال بنده اخلاص داشته باشیم. در این مسیر من معتقدم که تضمین اش سه چیز است؛ یکی خود شخص گوینده است، شخص گوینده 34 سال از انقلاب گذشته است دیگر، اگر صحنه ای از انقلاب بوده که می توانسته باشد و بعد غایب بوده باید شک کرد که در آینده پایش بلغزد،‌ سوابق ملاک است،‌ الان یکی از نکاتی که از من سوال می کنند این است که کجا چه کرده‌اید و حاضرم برای هر 34 سال گذشته ام برای تک تک آن استدلال بیاورم که کجا بودم و چه کار کردم و چه نسبتی با انقلاب اسلامی داشتم؛‌ چون آنقدر که در ذهنم یادم می آید هیچ کاری بنده که به عنوان کار تعریف شود انجام ندادم که نسبتی با انقلاب اسلامی نداشته باشد.

تضمین دوم و سوم چیست؟
 تضمین دوم کسانی هستند که از این فکر دارند دفاع می کنند. برنامه ای که این فکر دارد ارائه می دهد برای جامعه که فقط در حد شعار باقی نمی ماند،‌ یعنی یکی خود فرد است که خیلی مهم است یکی عناصر پیرامونی هستند و یکی هم آن برنامه های جدی است که در واقع برای عملی کردن این شعارها ارائه می دهند. اگر این سه را شما در نظر بگیرید معتقدم هم اطمینان آور است و هم با بطن و متن جامعه هماهنگ است.

در انتخابات سال قبل که اصلاح‌طلبان نبودند و انحرافی‌ها هم نبودند استراتژی شما وحدت اصولگرایان بود و طبعاً استدلالی هم داشتید،‌ الان که هم انحراف هم اصلاحات حضور دارند راهبرد شما خلوص است و به سمت وحدت حرکت نکرده‌اید؟ تفاوت آن دوره و این دوره چیست؟
نگاه کنید الان هم ما استراتژی مان خلوص به معنی حذف دیگران نیست، یعنی استراتژی من این نیست، آن موقع اگر ما می گفتیم وحدت با مبنا می گفتیم وحدت، الان هم با مبنا می گوییم رقابت و در صورت تهدید جهت‌گیری کشور باز هم وحدت می‌کنیم، الان ما یک قاعده اصلی داریم که حاکم بر همه رفتارهای ماست و به نظرم می رسد که بر همه رفتارهای اصول‌گرایان باید این قاعده حاکم شود. اگر کسی الان بگوید در صحنه می آیم، چشمش را بر واقعیات صحنه ببندد و قاطعانه بگوید تا آخر می مانم من می‌گویم اشتباه می کنی، اگر کسی بگوید همین الان همه جمع شویم به یک نفر برسیم هم می‌گویم اشتباه می کنید. ما اصول‌گرایان یک طیف هستیم سلایق مختلف داریم، و معتقدم باید در صحنه بیاییم،‌ سلایق مختلف مان را مطرح کنیم راهکارهای متفاوت مان را برای حل مشکلات رفع کنیم و در صحنه ببینیم اگر خطری جهت گیری کشور را که اصولگرایانه است تهدید کرد در نزدیک ترین زمان ممکن به روز رای گیری ـ هم از جهت اجرا و هم از جهت اطمینان از شرایط صحنه رقابت ـ برویم به سمت وحدت، من ماههاست دارم این را می‌گویم و این مسیر منطق خاص خودش را دارد،‌ ما که داریم وارد صحنه می شویم بنده آمدم به لطف و عنایت الهی برای پیروزی،‌ شاید یکی از مصمم ترین آدم ها بنده باشم ‌چون اعتقادی آمدیم در این صحنه و معتقدم زره بسیجی یک رو بیشتر ندارد و به حریف پشت نمی کند، شب و روز هم داریم کار می‌کنیم که ان شاءالله به فضل الهی مردم اقبال کنند، ‌اگر خیری در خدمت به مردم هست توفیق پیروزی داشته باشیم. اما اگر ما آمدیم در صحنه دیگران هم آمدند در صحنه در نهایت دیدیم که تکثر اصولگراها سبب این می شود که دوم خردادی ها ببرند، ‌تکثر ما موجب این می شود که جمع انحرافی ها یا جریان اطراف هاشمی ببرند، باز هم وحدت اصل حاکم است، اما همین جا بنده با تمام توان کار می‌کنم که بتوانم ان شاءالله یک ظرفیت اجتماعی ایجاد شود که این ظرفیت اجتماعی دیگران را مجاب کند که به نفع این تفکر بیایند کنار، معتقدم که جریان اصولگرایی اینقدر ظرفیت دارد، وحدت یا رقابت برمی گردد به آرایش نهایی انتخابات که معمولا در نزدیکی روز رای گیری بسیار شفاف می شود.

سوال همین‌جاست،‌ بر اساس آرایش انتخابات مجلس، لزوم انتخابات رقابتی ایجاب می‌کرد که سلایق اصولگرایی رقابت کنند ولی الان رقبای دیگر جدی در میان هستند.
من در همه جا عرض کردم که ما نمی خواهیم خدایی نکرده هوس بازی و هوا خواهی کنیم که جهت گیری اصولگرایانه کشور آسیب بخورد، چون ما که یادمان نرفته زمان آقای هاشمی ‌زمان آقای خاتمی که چه شعارهایی داده شد چه چیزهایی فراموش شد و ‌لذا در آن جهتش من معتقدم همان تفکر و اندیشه است تجلی اش در این بحث است و معتقدم که ما یک حرکت اثباتی انجام می‌دهیم،‌ من همه نامزدها را محترم می دانم، یعنی اصلا به شخصیت نامزدها ورود پیدا نخواهم کرد، اما به فکر اندیشه شان ورود می‌کنم و نقد می‌کنم و به اقتضاء آرایش نهایی انتخابات تصمیم می‌گیرم.

آرایش نهایی انتخابات را چطور می بینید؟ الان این فرضیه مطرح است که آقای هاشمی خواهد آمد، اگر آقای هاشمی بیاید بعضی‌ها می‌گویند این برگ برنده است برای آقای زاکانی و آقای لنکرانی، ‌آرایش انتخابات را به سمتی می بینید که ما به سمت وحدت برویم که علامه مصباح هم این استراتژی را گفتند که اگر اصلاح‌طلب‌ها جدی بیایند در میدان باید به سمت وحدت برویم و اگر به آن سمت برویم اجماع به سمت چه فرد یا افرادی با چه شاخصه‌هایی خواهد رفت یا نه انتخابات به همین شکل متکثر می ماند و آراء شکسته می‌شود؟ 
به نظرم زود است یعنی خیلی زود است که‌ آرایش نهایی را بگوییم. الان معتقدم که نهایتاً و قطعاً اصول‌گرایان با شرایط فعلی می برند و اگر به همین منوال پیش برود اصول‌گرایان می برند چون همه این‌ها در صحنه باقی نخواهند ماند، این‌هایی که گروه و ائتلاف تشکیل دادند به سمت واحد شدن خواهند رفت.

این طور که به نظر می آید هم آقای ولایتی و هم آقای قالیباف می خواهند بیایند. 
خودشان که این را نمی گویند، می‌گویند یک نفر از ما می آید، من به نظرم می آید که در این مسیر آن چه مهم است حرکت منطقی است یعنی اگر همه نامزدهای اصولگرا جهت‌شان درجهت اثبات و اثبات آن اندیشه و فکر باشد و منش‌شان و کارشان را ارائه دهند و برنامه ارائه دهند هیچ تزاحمی ندارد، اما وقتی آمد جلوتر به آرایش صحنه نگاه کنند و آنجا دیگر مصلحت جریان ترجیح داده شود و به تناسب آرایش نهایی تصمیم بگیرند.

رقیب اصلی تان را چه کسی می دانید؟ ‌این خیلی مهم است در هدف گذاری انتخابات.
رقیب اصلی بنده در اصولگراها نیستند، رقیب من که با او رقابت دارم در انحراف و فتنه است. الان اسم آوردن بزرگ کردن آنهاست.

آقای دکتر فکر می‌کنید به عنوان رجل سیاسی تأیید خواهید شد؟
من چند نکته به شما می‌گویم. اولاً اینکه شورای نگهبان هر چه تشخیص بدهد ما تشکر می‌کنیم، نکته دوم اینکه رجل سیاسی چه پارامترهایی باید داشته باشد که در ذهن افراد تشخیص بدهند که باید باشم یا نباشم؛ برای بنده سخت است این توضیحات را بدهم اما وظیفه دارم در پاسخ سوال شما موضوع را تبیین کنم. ما با انقلاب چشم مان باز شده و جوهره انقلاب به نفس حضرت امام(ره) در وجودمان تجلی پیدا کرده است. در دوره دفاع مقدس هیچ کاری به جز انجام تکلیف برای انقلاب نمی کردیم تکلیفی جز دفاع نداشتیم و لذا بعد هم که در دانشگاه آمدیم یک جریان سیاسی و انقلابی را در کشور ساماندهی کردیم که برکاتش ـ نه خدای نکرده به سبب شخص بنده که به برکت تفکر انقلابی و بسیجی و اخلاصی که در جمع نیروهای بسیج دانشجویی بود ـ به اذعان همه در سطوح مدیریت میانی کشور خود را نشان داده و هنوز هم قابل مشاهده است. ‌هیچ کدام از دوستانی که در صحنه هستند این خصوصیت را ندارند که در کشور جریان ساز بوده باشند یعنی جریانی را پی ریزی کرده باشند، وقتی هم که از دانشگاه‌مان بیرون آمدیم و وارد مجلس شدیم از همان موقع دائماً به لطف خدایکی از عناصر دائمی و محوری جریان اصولگرایی کشور در حوزه عمل سیاسی بودیم، کسی می‌تواند این را نفی کند؟ تاریخ که قابل نفی نیست،‌ از زمان تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و ریاست ستاد جریان آبادگران که آغاز روی کارآمدن جریان اصولگرایی بود، اشاره کردم که همان زمان چند کاندیدا متقاضی سپردن مسوولیت اجرایی شان به بنده بودند.. در سال نخست مجلس هفتم که از جوانان مجلس بودم با رای بالا و اعتماد اکثریت نمایندگان که از اقصی نقاط کشور بودند عضو هیات رئیسه شدم و این سابقه نداشته است. در انتخابات مجلس هشتم، گروه 6+5 را زمانی که می خواستند تشکیل بدهند از اول تا آخرش ما بودیم، اگر گروه 8+7 می خواستند تشکیل بدهند از اول تا آخرش ما بودیم و دبیری جبهه متحد را داشتیم.

سابقه متناسب با ریاست جمهوری؟ 
اینکه ربطی به رجل سیاسی بودن ندارد، وقتی می‌گویید رجل سیاسی، رجل سیاسی پارامترهایی باید داشته باشد، الان یکی از بزرگ‌ترین احزاب کشور بنده موسس و دبیرش هستم و توضیح دادم که مدلش متفاوت از احزاب کاغذی به معنای لابی گری و اینهاست. با دست خالی و بدون حمایت دولتی ـ که معمولا آسیب احزاب ما دولتی بودن آنهاست ـ به دنبال جریان سازی اجتماعی بوده و به نسبت سن اندکش خروجی خوبی داشته است. باز خود این یک فعالیت و جریان سیاسی متناسب با مفهوم رجل سیاسی است. یعنی بنده هر جا رفتم به لطف خدا و با تکیه بر توان اجرایی و روحیه تحولخواهی و با
اگر فتنه را در حد این افراد کوچک کنیم این ظلم به انقلاب اسلامی است، فتنه ابعادش جهانی بوده بر علیه انقلاب، لذا سر فتنه آمریکاست، سر فتنه نظام سلطه است، این افرادی که در داخل به نام سران فتنه مشهورند این‌ها جنایت و خیانت کردند، مستحق مواجهه قانونی با این‌ها هستند و همان جا من توضیح دادم که این تخفیف به این‌ها نیست این‌ها جرم شان بسیار بزرگ است اما بنده ظلم به انقلاب نمی کنم بگویم همه فتنه این‌ها هستند،‌ فتنه عقبه ای دارد که آقا فرمود 10 سال عقبه فتنه است
رای مردم جلو آمده ام و بدون اینکه مورد بذل و بخشش پست و مقام از ناحیه کسی بوده باشم، پایه گذار یک جهتگیری جدید بودم. شما به همین نشریه پنجره به عنوان یک مولفه کوچک و یک کار در کنار سایر فعالیتها ـ خصوصا وظیفه نمایندگی که تحت الشعاع قرار نگرفته ـ نگاه کنید. بارها افرادی حتی از جریان دوم خرداد به ما می گفتند نمی توانید یکسال آن را ادامه دهید! اما الان خودش سری در سرها دارد و جریان ساز شده است، دارد رخ نمایی می‌کند،‌ من می‌خواهم بگویم این لطف خداست به بنده، ما مسیری که آمدیم مسیری است که هر کجایی بودیم یک جریان سازی را ساماندهی کردیم و تغییر دادیم یک جهت گیری را تغییر دادیم به سمت جهت های انقلاب اسلامی؛‌ لذا اگر کسی بخواهد بگوید رجل سیاسی، ‌بگوید کدام یک از نامزدهای کنونی هستند که خودشان پایه گذار یک جریان جدید در دانشگاهها هستند؟ یا این سطح از فعالیت سیاسی و فرهنگی را در کشور سازماندهی کرده اند؟

مذاکره ای با شورای نگهبان داشتید که بدانید تأیید می‌شوید یا نه؟
نه نداشتم چون اصلا شاید به ذهنم خطور نکند که با پارامترهایی که کسان دیگر می خواهند تایید شوند این پارامترها به بنده منطبق نباشد،‌ علاوه بر اینکه آنها هر تصمیمی بگیرند بنده حتما تمکین خواهم کرد و اعتنا می‌کنم چون باور دارم به جایگاه شورای نگهبان. من اصلا نگرانی ندارم، من همه آنها را باور دارم و بناست آنها با منطق تصمیم بگیرند، وقتی منطق را پیش رویشان می گذارند مگر می شود که یک کسی دبیرکل یک جریان سیاسی باشد که 270 شعبه دارد و سالی سه چهار مرتبه همایش 600-700 نفری می گذارد و این همه فعالیت دارد، عرضم این است که این غیر از آن است که بنده اعتقاد و اعتماد دارم و هر تصمیمی هم که بگیرند قبول دارم اما می‌خواهم بگویم که شما وقتی پارامتری بحث می‌کنید حتماً رجل سیاسی هستم،‌ در بحث اجرایی هم که فرمودید خیلی حرف است،‌ در بحث اجرایی چهار صورت را باید دقت کنید، دو صورت را مقام معظم رهبری به آن تأکید داشتند، صورت اولی که مقام معظم رهبری به آن تأکید داشتند این بود که فردی که وارد این صحنه می شود در واقع درک درستی از بزرگی کار داشته باشد و فهم جایگاه داشته باشد و هیچگاه نفرمودند افراد صاحب منصب و عنوان داران گذشته بیایند چون اصالت با عناوین مقام و منصب نیست و با توانمندی است، شما نگاه کنید همین الان کسی اسمش مطرح است که به خاطر مرید و مرادبازی شاید دارای سابقه در بیش از 20 عنوان و پست و مقام است که به او بذل و بخشش کرده اند، آیا او از همه حاضرین در صحنه صالح تر است؟! بنده سه دوره در مجلس هستم،‌ هیئت رئیسه مجلس بودم، در هیئت رئیسه کمیسیون های مختلف مجلس بودم، نائب رئیس کمیسیون آموزش بودم، نائب رئیس کمیسیون اصل 90 بودم، و مسئول بخش دولت در کمیسیون اصل 90 بودم و 2 سال با همه اجزای دولت کار می کردم و آنجا هم به لطف خدا یک راه نویی را با آقای نکونام،‌ آقای فدایی و سایر دوستان در کمیسیون شروع کردیم که برای خود آنها هم جالب بود، منشأ تغییر بود. اصلا کمیسیون اصل 90 یک رنگ و بوی دیگری گرفته بود که آن هم به لطف خدا هست. نکته دوم اینکه کسی توانمندی کار اجرایی داشته باشد، بالفعل در حوزه های مختلف نشان داده است، بنده به لطف خدا هرکجایی که بودم از بعد از انقلاب تا به امروز هر چیزی را که تحویل گرفتم آن روزی که تحویل دادم اصلا قابل مقایسه با روز اول نبوده است، بازهم تاکید می کنم واقعا برایم سخت است بیان این حقایق، اما بلاتشبیه و بلاتشبیه وقتی کسی حقانیت علی (ع) را زیر سوال برد ایشان توضیح داد، توضیحاتم از این بابت است که معتقدم اگر کسی بداند فرد بهتری از او در صحنه است و بماند خائن به خدا و رسول است، لذا چه در دوره دفاع مقدس به لطف خدا، که دوستان می توانند بازگو کنند، چه بعدش که در دانشگاه بوده، خود سازمان بسیج دانشجویی کشور از چند وزارتخانه تخصصی پیچیدگی اش بیشتر است. ما بیش از دو هزار دفتر در سراسر کشور داشتیم و در واقع سیری را که پیش می گرفتیم تغییر جهت گیری بود، راه نویی بود در مسیر بسیج دانشجویی، بر خلاف سایر مسیرها یک تحولی در آن ایجاد کردیم که لااقل دوبار حضورا نسبت به آن تفکر از رهبری تایید گرفتیم و هم زمان دوره ای بود که دولت وقت مخالف ما بود، ‌اصلا هیچ امکان تلاش به ما نمی داد در دانشگاهها، ولی به لطف خدا جریانی شد و همه اعتقاد به این جریان دارند. همان جریان مقابله با فقر و فساد و تبعیض که عدالتخواهی را به تعبیر رهبری سکه رایج و گفتمان غالب نمود تا بعد دولتی با شعار عدالتخواهی بتواند مستقر شود و به تصریح رهبری از یک مسوول دولتی چنین کاری یعنی گفتمان سازی بر نمی آمد. در مجلس هفتم شما تحقیق و تفحص آموزش عالی را ببینید،‌ حدود 1500 نفر را که همه از همان جریان دانشجویی بودند ما سازماندهی کردیم، 4000 ثبت سند درآوردیم، شبکه ای از بچه های بسیج تشکیل شد و 43 جلد گزارش که خودش اصلا در تاریخ 100 ساله مجلس بی نظیر است و ثبت شده است. در انتخابات مجلس نهم که در جبهه متحد اصولگرایان بودم همزمان پنج نفر از دوستانی که همین امروز در صحنه رقابت هستند در جبهه متحد بودند، خب از باب اجرایی عنایت الهی این بود که نظر جمع این باشد که فلانی اجرا کند، آنها که نمی خواستند کار خراب شود یا در آبادگران خودمان نگفتیم که ما را مسئول ستاد بگذارند، آنها گفتند اصلا زاکانی جنمش اجرایی است و توانمندی‌اش اجرایی است. نکته سوم انجام اجرا به معنای اجرای کار در حد دولت است،‌ هیچ یک از این آدم ها در این حد در واقع اجرا نکردند،‌ سطوح مختلف هستند یکی کمتر بوده یکی بیشتر بوده اما طرازها به هم نزدیک است،‌ بله ممکن است برخی ها کمی بیشتر باشند اما جوهره که وجود دارد کاملا زمینه را فراهم می‌کند. نکته چهارم هم این است که اصلا نوع نگاه بنده متفاوت است، بنده نگاهم تیمی و سیستمی است،‌ بنده وقتی می خواستم تحقیق و تفحص را انجام دهم اصلا نمی توانستم انجام دهم به این گستردگی،‌ اما دو ماه نشستیم باجمعی فکر کردیم روش و متدولوژی اش را استخراج کردیم و رسیدیم به یک فرایندی آن فرایند را توزیع کردیم،‌ کمترین بار روی دوش من بود ولی بیشترین اثربخشی را تحقیق و تفحص در کل کشور داشت و کل کشور را تحت الشعاع قرار داده بود و دانشگاهها و موسسات را بدون اینکه بخواهد تنش ایجاد کند زمینه تحول را ایجاد کرد. خب بنده قائل به یک مدیریت اعتقادی، سیستمی و کارشناسی هستم، وقتی چنین مدیریتی شکل گرفت می شود یک مدیریت تفکر انقلابی؛ نکته دیگر اینکه در کنار توان اجرایی و پرکاری همانگونه که رهبری معظم انقلاب در خراسان شمالی و در سخنان نوروز امسال بیان فرمودند، مولفه تدبیر سیاسی نباید فراموش شود؛ قانون هم می گوید هم مدیر یعنی اجرا و هم مدبر یعنی صاحب تحلیل و عقلانیت بودن است. شما ببینید ما نوع مواجهه مان با دولت احمدی نژاد از سر نقد و حمایت توامان بود و در هر زمان تصمیم ما قابل بررسی و تحلیل است. مثلا از دو وزیر معرفی شده خارجه و اطلاعات دفاع کردیم که اولی بعد از موازی کاری های متعدد در سیاست خارجی برکنار شد و دیگری هم با حکم حکومتی رهبری ابقا شد و ماجرای خانه نشینی پیش آمد. در مخالفت با دو وزیر دیگر هم صحبت کردیم. اولی وزارت کشور مرحوم کردان بود که بعدا به دو دلیل از سه دلیل مخالفت اولیه ما استیضاح شد و با آبروریزی رفت. دیگری هم وزیر راه بود که ما مخالفت کردیم ولی رای آورد و بعد استیضاح شد و الان در ماجرای پرونده 3000 میلیاردی می بینیم که چند معاون و مدیرکلش محکوم قطعی شدند. این موافقت و مخالفت ها ناشی از تدبیر درست بود که بعدها حقانیت آن اثبات شد. فلذا نگرانی از جهت رجل سیاسی و توان اجرائی نداشته باشید.

آقای زاکانی! در کنار اینکه شاخصه‌های رئیس جمهور مطلوب چیست خوب است بحث کنیم که رئیس جمهور چه چیزهایی نیست تا مشکلاتی که در دوره آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد ایجاد شد و فکر می‌کردند می‌توانند چشم‌انداز را هم تغییر بدهند رخ ندهد. اختیارات فعلی را کافی می‌دانید؟
قانون اساسی شفاف است، کسی که این نظرات را در مورد اختیارات رئیس جمهور دارد قانون اساسی را بد درک کرده، من یکی از شعارهای جدی و اعتقاداتم احیای اصول زمین مانده قانون اساسی است، یعنی به این اعتقاد دارم قانون اساسی ما زیرساخت جدی ای است که اگر نظام بر آن استوار شود حتما نظام سرآمد است، چون خود قانون اساسی جمهوری اسلامی با سایر کشورها قابل مقایسه نیست، بارها مرور کردم تعمق کردم. طبق قانون اساسی رئیس جمهور شخص دوم مملکت است چون دستگاه اجرایی یک دستگاه بزرگ و عریض و طویلی است، اما در مقام عینیت یافته و تجلی یافته، او ذیل سیاست های رهبری باید فعال باشد، رئیس جمهور سیاست گذار و راهبرد کلان بده برای نظام نیست، رهبری معظم نظام است که باید سیاست ها و راهبردها را ارائه دهد، لذا اگر کسی توصیه های مقام معظم رهبری را و قبل از آن حضرت امام (ره)‌ را توصیه اخلاقی دید یا راهبردی که می‌تواند در کنار راهبرد خودش تقویت کند، این به انحراف رفته و متاسفانه در دوره آقای هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد این را دیدیم. دوره آقای موسوی هم بود، یعنی وقتی امام می فرمود که در حوزه اقتصاد چه منش های اقتصادی داشته باشیم مسیر دیگری را می‌رفت.

مجلس در رأس امور است یا رئیس جمهور؟
 رئیس جمهور مقابل سایر قوا نیست، مجلس رأس امور است و این از ارزش ریاست جمهوری چیزی نمی کاهد که مجلس در رأس امور باشد، اتفاقا ارزش می دهد به رئیس جمهور،‌ بنده یکی از برنامه هایی که آوردم شاید این هم یک نوآوری باشد که سایرین این کار را بعید است کرده باشند که آمده ام گروه تحقیق گذاشته ام حدود
بنده نظریه رقیب برای گفتمان پیشرفت اسلامی را نظریه توسعه با مدل غربی می دانم و تکنوکراسی را یکی از مظاهر غربی آن می‌شمارم، لذا هم در مقام نظر و هم در مقام عمل تکنوکراسی را قبول ندارم و عوارضش را هم بالا می دانم، ‌لذا اگر این را ملاک قرار بدهیم باید ببینید چه کسی در چه مقامی استفاده می‌کند.
چند ماه است اینکه دستگاه قضایی چه نیازهایی را دارد مبتنی بر نیازهای دستگاه قضایی راهبردهای جدی برای کمک دولت به دستگاه قضایی و برای توانمندسازی دستگاه قضایی. بنده آمده‌ام راجع به مجلس و با این 9 سال تجربه ای که دارم با دوستان تعمق کردیم چه راهکارهایی است که مجلس را کارآمدتر می‌کند؟ من احساسم این است که مجلس و دستگاه قضایی و اجرایی یک تیم هستند، من این نگاه را دارم.

شما با آقای لاریجانی و این تیم مجلس نهم و ترکیب مجلس نهم می‌توانید کار کنید؟ شما اختلاف مشرب و نگاه با تیم فعلی حاکم بر مجلس نهم دارید.
‌ می شود کار کرد، اگر با منطق درست جلو برویم. اگرچه معتقدم باید نوع مدیریت مجلس متفاوت از چیزی که هست باشد و در جهتش هم تلاش کردیم.

مجلس نهم مجلس لابی است، مجلس اصولگرایی نیست، مجلس نهم از مجلس هشتم و مجلس هشتم از مجلس هفتم عقب گرد کردیم‌، مجلس نهم شیوه تعیین رئیس اش نشان داد که آن سلامت اصولگرایی که مردم بر آن اساس به آن رأی دادند و توقع داشتند را ندارد
بله، من خودم نسبت به این شیوه اشکال دارم و مجلس هفتم را از لحاظ انسجام و جهت گیری هایش ترجیح می دهم و کاملا هم شفاف اما همین جا می‌توانم به شما بگویم که برایند تک تک نمایندگان مجلس نهم از مجلس هفتم بیشتر است، برایند تک تک آنها، اما وقتی جمع زده می شود و می آید در این دسته بندی ها ظرفیت مجلس از بین می‌رود و معتقدم که اتفاقا ما می توانیم جهت و کمکی به مجلس نهم داشته باشیم که بتوانیم در راستای خدمت بهتر به مردم دست به دست هم دهیم، آنجا دیگر در مجلس ریاست اش مطرح نیست، متن مجلس است، من 9 سال است در مجلس هستم و دارم با این نمایندگان کار می‌کنم، می بینم چه آدم های ارزشمندی در آن هست؛ لذا بنده متوقف نمی شوم که بخواهم یک سدی برای خودم ببینم،‌ این‌ها باید احساس کنند دولت از خودشان است، مجلس احساس کند دولت از خودش است و برعکس، دستگاه قضایی هم همینطور. دولت اگر بیاید سر موضع قانونی خودش بایستد و مجلس هم سر موضع قانونی اش بایستد جفتشان بشوند یک تیم کمک کنند به مردم برای پیشبرد امور کشور. ما بن بست نداریم، بنا نیست اختلافات را به سطح جامعه بیاوریم، وقتی نیت‌مان خیر باشد که کمک بگیریم و کمک کنیم این روحیه تعامل می‌تواند به پیکره تسری پیدا کند.

اخیراً موضعی از شما منتشر شد که موسوی و کروبی سران فتنه نیستند و تداعی حرفهای آقای عسگراولادی را می‌کرد، این نقل قول صحت داشت؟ تخفیف فتنه‌گران را به مصلحت می‌دانید؟
من گفتم که اگر فتنه را در حد این افراد کوچک کنیم این ظلم به انقلاب اسلامی است، فتنه ابعادش جهانی بوده بر علیه انقلاب، لذا سر فتنه آمریکاست، سر فتنه نظام سلطه است، این افرادی که در داخل به نام سران فتنه مشهورند این‌ها جنایت و خیانت کردند، مستحق مواجهه قانونی با این‌ها هستند و همان جا من توضیح دادم که این تخفیف به این‌ها نیست این‌ها جرم شان بسیار بزرگ است اما بنده ظلم به انقلاب نمی کنم بگویم همه فتنه این‌ها هستند،‌ فتنه عقبه ای دارد که آقا فرمود 10 سال عقبه فتنه است لذا از این جهت بنده تعبیرم بود که این‌ها «سران داخلی فتنه» هستند اما فتنه ابعادش بسیار بزرگتر از این موضوع است، قبلا گفته بودم به دوستان ولی آن که ظهور و بروز داشت در مناظره با آقای اطاعت بود در برنامه دیروز امروز فردا که آقای یامین پور زحمت اجرایش را می کشیدند، بعضی از دوستان گفتند که چرا این را گفتی، گفتم که چون این واقعیتی است و اگر ما این واقعیت را کتمان کنیم فتنه را کوچک کردیم و ظلم به انقلاب کردیم وگر نه این‌ها افرادی هستند که بی دلیل انقلاب را متهم به تقلب کردند، بی دلیل نظام را متهم به جنایت و تجاوز کردند، بی دلیل قانون را زیر پا گذاشتند،‌ بی دلیل حق مردم را تضییع کردند، لذا این‌ها مجرم اند، چون با همه این‌ها هم دیدار داشتم یک حجتی بالاتر از این حجت دیگران دارم گرچه اگر این داده ها هم نبود حجتی کافی بود برای اینکه انسان اشتباه این‌ها را بفهمد،‌ لذا از این جهت بنده عرض کردم. بعدا  آقا فرمودند فتنه ابعادش بزرگتر از این‌ها بود، در دیدار مردم قم در سالروز 19 دی، آقا فرمودند که «این کسانی که شما به آنها می‌گویید سران فتنه کسانی بودند که دشمن این‌ها را هل داد وسط صحنه و البته گناه کردند نباید انسان بازیچه دشمن شود» آقا دارد ناظر به دشمن صحبت می‌کند،‌ این خیلی فرق دارد با اینکه کسی بیاید بگوید این‌ها سران فتنه نیستند، بلکه فتنه زده اند و بیاید تخفیف بدهد، بنده قائل به تخفیف نیستم، من آنها را مقصر و گناهکار می دانم ولی دیگری قاصر. بنده همان اول می گفتم آن کسانی که معترض بودند و می‌گفتند رأی ما کجاست، این‌ها فتنه گر نیستند، نظام باید رأی شان را دنبال کند بگوید رأی شان کجاست، آن کسانی که دارند آشوب می کنند در خیابان ها آشوب می کنند آنها وضع شان مجزای از آنهاست و باید برخورد شود. مقام معظم رهبری فرمودند در 21 دی 88 یعنی بعد از 9 دی و آن اجتماع عظیم فرمودند من این نگاه را قبول ندارم که باید زود اقدام به برخورد کرد و نظام درست برخورد کرده است و درست مواجه شده است و از سر ضعف نیست. همان کسانی که 25 خرداد آمدند در خیابان اکثریت آنها 9 دی هم آمدند،‌ لذا نگاه من این بود و آن رسانه هایی که این حرف من را زده بودند ناقص زده بودند و اشتباه تیتر شد. این‌ها جنایتکارند، چون واقعا جرمی که این‌ها مرتکب شدند هیچ کس مرتکب نشد، جفایی که درحق انقلاب و مردم و اسلام کردند هیچ کس نکرد.

نظر شما راجع به تکنوکراسی و مدیریت تکنوکرات چیست؟ 
وقتی می‌گویند تکنوکراسی پشت سرش یک عقبه تئوریک دارد،‌ بنده این «گفتمان پیشرفت اسلامی» را در تعارض با آن عقبه می دانم، خیلی شفاف، لذا اگر کسی دقت داشته باشد به این کلام و عقبه اش و آن را بکار ببرد این در تعارض با گفتمان پیشرفت اسلامی است،‌ اما اگر دقتی نداشته باشد، آن را ما نباید پیوست به عقبه اش دهیم، نگاهی که بنده دارم نقد جدی تکنوکراسی و عقبه با مظاهرش است، یعنی بنده نظریه رقیب برای گفتمان پیشرفت اسلامی را نظریه توسعه با مدل غربی می دانم و تکنوکراسی را یکی از مظاهر غربی آن می‌شمارم، لذا هم در مقام نظر و هم در مقام عمل تکنوکراسی را قبول ندارم و عوارضش را هم بالا می دانم، ‌لذا اگر این را ملاک قرار بدهیم باید ببینید چه کسی در چه مقامی استفاده می‌کند.

بحث اینجاست که متأسفانه حرفهای ناخالص و التقاطی بین اصولگرایان رسوخ کرده اخیراً طرح هولوکاست را هم عده‌ای زیر سوال برده‌اند.
من قائلم که هلوکاست اصلا حادثه تاریخی کذب است، و یا حداقلش این است که به ابعادی نیست که این‌ها الان دارند می گویند،‌ اما اینکه بنده بیایم این را برجسته سر دستم بگیرم بگویم موضوع اسلام و مسلمین هلوکاست است من می‌گویم موضوع اسلام و مسلمین فلسطین است. اصلا زمین تا آسمان بازی عوض می شود.

به مسئله فلسطین کمک می‌کند یا نه؟
 اصلا وقتی بیاید سر مسئله فلسطین بایستید طبعا بحث هلوکاست در آن است و بعد به غرب می‌گوییم با هلوکاست هم چرا اینطور مواجه می‌شوید مگر قائل به تحقیق نیستید گروه تحقیق تشکیل دهید، مگر نمی گویید آزادی؟ ‌چرا کسی که راجع به هلوکاست تحقیق می‌کند زندانی اش می‌کنید، این‌ها را بیایید در مقابل اندیشه و پرچمی که خودشان بلند کردند قرار دهید. امروز گفتم شما هیچ وقت در اندیشه امام ندیدید که موضوع هلوکاست را بیاید هم طراز موضوعی مثل فلسطین قرار دهد و مساله اصلی کند، نوع مواجهه رهبری هم همین است که به حقوق مساوی فلسطینیان اصرار می کنند و این موضوع مهم‌تر است.

وضعیت دیپلماسی خارجی در دولت شما چگونه خواهد بود؟
بحث دیپلماسی خارجی که در دولت هست را و در دولت قبل و دولت ماقبلش یک دیپلماسی فلجی می دانم، یک دیپلماسی منفعلی می دانم نه یک دیپلماسی فعال، یعنی اینقدر ظرفیت در جهان وجود دارد که اگر ما دقت کنیم غوغایی به پا می شود از باب کمک به جمهوری اسلامی و حتی کمک به داخل کشور ما می شود ولی ما از آن داریم غفلت می‌کنیم و لذا من خودم قائل به یک تعامل فعال و عزت مدارانه با سایر کشورها هستم،‌ دو خط قرمز هم برای خودم دارم‌، یک خط قرمز قطعی که اسرائیل است، که یک روز اگر یک نفر گفت راه شما چیست در مورد نابودی اسرائیل، گفتم ما خواستار نابودی اسرائیل هستیم ولی با کمک مردم فلسطین یعنی همان هر فلسطینی یک رای و تشکیل فلسطین از نهر تا بحر، ‌اما اگر اسرائیل بخواهد دست از پا خطا کند و روزی بخواهد به ما تعدی کند پاسخ دندان شکنی از جانب ما خواهد خورد؛ نکته دوم خط قرمز ما آمریکاست، که این خطر قرمز را خودش ایجاد کرده به وسیله روحیه تجاوزکارانه اش و با ‌اجحاف به حق مردم ایران، و روحیه زیاده خواهی و دشمنی با ایران،‌ اگر از این گرگ بودن دست برداشت این که محال نیست،‌ آن موقع خود به خود این خط قرمز برداشته می شود آن هم طریق تشخیصش مقام معظم رهبری است، من مسئول نمی توانم بروم اظهار نظر کنم بگویم راه را باز می‌کنم، ‌اتفاقا این مسیر در حقیقت باخت ـ باخت است.

تشکر می‌کنم از وقتی که در اختیار 9 دی قرار دادید، خدا دلهای مردم را به سوی انتخاب درست و دقیق هدایت کند.
ان شاء الله. من هم تشکر می کنم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


رای ما حاج علی زاکانی ... علمدار صبر و بصیرت و مبارزه با فساد