پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
 
۴
یک سئوال از برخی سیاسیون؛

درسی که زاکانی به سیاسیون ما آموخت

يکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۳
کد مطلب: 288930
برای حضور در جمع کسانی که قرار است خود را در معرض رای مردم جهت تصدی پست ریاست جمهوری قرار دهند علاوه بر سابقه درخشان خود در عرصه های جنگ، دانشگاه و خانه ملت، ماه‌ها خود و صدها فرهیخته حوزه و دانشگاه وقت گذاشته که برنامه اي دقيق، منظم و قابل دفاع مبتني بر گفتمان پيشرفت اسلامي تنظیم کنند.
درسی که زاکانی به سیاسیون ما آموخت
جهان نيوز - حبیب ترکاشوند:
«به دوستان عرض می کردم، مفتی، مفتی، ما یک چیزی را بردیم. این مایی که می گویم، همه‌مان را عرض می کنم. گفتم اگر شورا تأیید نکند، اگر نیت‌مان خالص باشد، خدا ثواب چهار سال کار موفق را به ما می‌دهد، اگر شورا تأیید بکند و در رقابت، حسب ظاهر، شکست بخوریم، خدا ثواب کار موفق را به ما می دهد و بیست روز هم زحمت اضافه رویش می گذارد. اگر هم در انتخابات موفق بشویم، آن وقت یک بار سنگین روی دوش ما می آید. خدا این توفیق را به ما داد که تا این مرحله در این مسیر باشیم.»

این جملات را باید اولین واکنش دکتر علیرضا زاکانی بعد  از شنیدن خبر عدم احراز صلاحیتش دانست. آنهایی که زاکانی را می شناختند شاید باور نمی کردند که او نیز جزء افرادی باشد که مجوز حضور در جمع کاندیداهای نهایی انتخابات ریاست جمهوری را نیابد.

سالهای متمادی حضور داوطلبانه در صحنه دفاع از مرزهای نظام اسلامی را در کارنامه خود دارد. سند این حضور را هنگام مصافحه با او متوجه می شوی، آنگاه که با لبخند همیشگی اش دست چپ خود را برای مصافحه جلو می آورد. اما وقتی تحرک، پویایی و عزم او را می بینی فراموش می کنی که 50 درصد جانباز است هر چند تا بحال دیده نشده که جانبازی خود را در جایی به رخ بکشد و یا حتی بیان دارد.

بعد از جنگ به جبهه علمی رو آورد و وارد دانشگاه شد و موفق به کسب دکترای پزشکی هسته ای شد. در دانشگاه خود را محدود به کسب علم نکرد بلکه تمام دغدغه اش احیای فرهنگ بسیج در دانشگاه ها بود. هر چند حضرت روح الله در سال 67 فرمان تشکیل بسیج دانشجو و طلبه را صادر کرده بودند اما باید زاکانی را اولین مجریاین فرمان بر زمین مانده امام در دانشگاه ها بر شمرد. هر چند او در این راه تنها نبود و هزاران دانشجوی بسیجی، همچون حلقه رزمندگان در زمان جنگ دور او را گرفتند.

زمانی که فتنه 78 آغاز گشت این بسیج دانشجویی با مسئولیت زاکانی بود که همچون سیل خروشان بر سر نامحرمان انقلاب بارید و دانشگاه را از لوث مامورین آگاه و ناآگاه نظام سلطه در دانشگاهها پاک کرد. زاکانی در آن روزگار همانند عده ای مصلحت اندیش گوشه عزلت نگرفت تا ببینند چه اتفاقی در شرف است و انگاه موضع بگیرند. او همانند تک تک دانشجویان وسط صحنه بود و مقابل معارضان داخلی و خارجی سینه سپر کرد که در این راه حتی یکبار دست وی نیز شکست.

برای بسط و نهادینه کردن گفتمان اصیل انقلاب و تبلور اندیشه ناب دینی در باورهای دانشجویان با همراهی موسسه امام خمینی (ره) به ریاست آیت الله مصباح «طرح ولایت» را راه اندازی کرد. طرحی که اذهان دانشجویان را برای مقابله با جریانات زاویه دار با اسلام و انقلاب آماده می کرد و به آنها می آموخت در مقابل این اندیشه های خطرناک چگونه با منطق مقابله کنند.

بسیج دانشجویی را به گونه ای هدایت و ساماندهی کرد که این سازمان به راحتی توانست در همه عرصه های علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی چه در آن سالها و چه در سالهای بعد نقش ایفا کند و اکنون به عنوان مهمترین تشکل دانشگاهی شناخته می شود تشکلی که در تمامی شهرها، استانها و مراکز دانشگاهی نمایندگی دارد و پرچمدار گفتمان اصیل انقلاب، امام و رهبری در هر فضایی است.

 دانشجویان بسیجی نه تنها زاکانی را مسئول خود می دانستند که دلداده او بودند. وقتی برای اولین بار توفیق یافتم که در سال 81 به اتاق ایشان بروم نه اسم بنده را می دانست و نه مرا می شناخت با اینکه یک دانشجوی کم سن و سال بیشتر نبودم تا دم در مرا بدرقه کرد. این حسن خلق، تواضع و رفتار علوی مرا شیفته خود کرد. رفتار زاکانی به گونه ای بود که نه تنها دانشجویان بسیجی که نزد سایر دانشگاهیان نیز شخصیتی محبوب بود.

تا سال 82 در بسیج دانشجویی ماند و آن را همانند یک شجره طیبه بارور نمود. ده‌ها هزار دانشجوی بسیجی امروز و دیروز را باید خروجی این سازمان نونهاد و مبارک دانست. اما به یکباره استعفا داد تا در انتخابات مجلس هفتم شرکت کند. همه دانشجویان بسیجی مبهوت و البته ناراحت بودند که چرا دکتر می خواهد بسیج دانشجویی را ترک کند نگاهش این بود که مجلس سرچسمه است و اگر می خواهیم کارها را اصلاح کنیم باید از سرچشمه شروع کنیم.

با رای مردم تهران به عنوان نماینده این شهر به مجلس راه یافت و با انتخاب نمایندگان از همان سال اول حضور خود در مجلس، در جمع هیئت رییسه قرار گرفت اتفاقی که کمتر اتفاق می افتد هر چند در سال بعد دید که حضور در هیات رئیسه به نوعی دست و پا گیر است و کمتر می تواند دغدغه هایی که او را به خانه ملت آورده رفع کند. از این رو از هیئت رئیسه انصراف داد و در صحن علنی کنار سایر نمایندگان نشست. در انتخابات مجلس هشتم و نهم نیز با رای مردم به مجلس راه یافت. پیگیری و به نتیجه رساندن ده‌ها پرونده فساد اقتصادی به دور از هیاهوی رسانه ای و افشاگری بخشی از فعالیتهای او در مجلس است.

سابقه ده سال حضور در مجلس و نشست و برخاست با مسئولان نظام در هر رده ای از وی شخصیتی کارکشته و باتجربه در حوزه های مختلف ساخت. او در این سالها به علل بسیاری از نواقص و نارسایی ها و مشکلات کشور پی برد. اما کسی نبود که فقط به انتقاد بپردازد و راهکاری نداشته باشد. از این رو طی این سالها روی برنامه های منسجم، قابل اجرا، تحول آفرین، منطبق بر اسناد بالادستی نظام خصوصا سند چشم انداز کار می کرد و در ماه های گذشته با کمک صدها فرهیخته حوزه و  دانشگاه برنامه هایی در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، سلامت، سیاست خارجی را تدوین کرد.

برای حضور در جمع کسانی که قرار است خود را در معرض رای مردم جهت تصدی پست ریاست جمهوری قرار دهند علاوه بر سابقه درخشان خود در عرصه های جنگ، دانشگاه و خانه ملت، ماه‌ها خود و صدها فرهیخته حوزه و دانشگاه وقت گذاشته که برنامه اي دقيق، منظم و قابل دفاع مبتني بر گفتمان پيشرفت اسلامي تنظیم کنند.

در این برنامه نه از شعارهای کاذب و مردم فریبی چون افزایش یارانه ها به 250 هزار تومان خبری بود و نه از لزوم رابطه با آمریکا به عنوان کدخدای جهان (!). بسیاری از پیشکسوتان دفاع مقدس، جانبازان و رزمندگان، خانواده های شهدا و ایثارگران، دانشجویان و طلاب، صدها استاد دانشگاه و سیاسیون و نمایندگان مجلس با اعلام کاندیداتوری وی به حمایت از وی برخاستند و ستادهای مردمی و خودجوش به حمایت از وی تشکیل شد. طی چند ماه گذشته در هر محفلی که سخنرانی می کرد صدق کلام وی مخاطب را با وی همراه می ساخت.

با همه این مقدمات وی منتظر نظر شورای نگهبان ماند تا ببیند او را نیز در جمع احراز صلاحیت شدگان معرفی خواهند کرد یا نه؟

وقتی در ساعات پایانی منتهی به اعلام نتایج و مشخص شدن اسامی تایید صلاحیت شده، معلوم شد شورا ایشان را تاییید نکرده عده ای به وی پیشنهاد دادند انصراف دهد و یا به نفع کاندیداهای هم گفتمان خود کنار بکشد اما وی به شدت مخالفت کرد و همانگونه که در بیانیه اش نیز تصریح شده، اين كار را «مغایر اصول خود و نافی صداقت نسبت به رهبری، مردم و انقلاب» مي دانست چرا که اعتقاد داشت که «وظيفه بنده حضور تکلیف مدارانه و قدرتمند در صحنه و وظيفه شوراي محترم نگهبان هم احراز صلاحيت ها بود و هر دو به وظيفه خود عمل نموده ايم» .

زمان اعلام نتایج صلاحیت کاندیداها نه تنها ناراحتی را نمی شد در چهره اش دید بلکه از هر روز شادتر و خوشحال‌تر به نظر می رسید انگار نه انگار که ماه ها برای رسیدن به جمع نامزدهای نهایی انتخابات تلاش کرده بود. در میان کاندیداها نفر اولی بود که با انتشار بیانیه رسمی نه تنها التزام و تبعیت خود را از تصمیم شورای نگهبان اعلام کرد بلکه از زحمات آنان تشکر کرد. در بیانیه اش حتی یک کلام تلویحی که بوی اعتراض و انتقاد به عدم احتراز صلاحیتش باشد نمی توان یافت چرا که معتقد است که «بار سنگين حضور در اين رقابت مقدس از دوش اينجانب برداشته و حجت بر بنده تمام شده است» و جالب اینکه از آن به لطف الهی تعبیر می کند.

سوالی که می توان اکنون از سیاسیون پرسید به راستی چند نفر از اهل سیاست ما اینگونه اند و حقیقتا حضور در انتخابات را نه در شعار که در اعتقاد و باور عمیق خود تکلیف می دانند که حال با رفع تکلیف از خود اینگونه سبکبار کنار بروند و از مرجع تصمیم گیر در این قضیه به دلیل عدم انتخاب خود تشکر نیز بکنند.

ما نیز در اینجا با مراد و مولایمان حضرت سیدعلی همراه می شویم و جمله ایشان را تکرار می کنیم که «بزرگترین ارزش، بسیجی ماندن است».
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *