جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

حمایت از کومله در دانشگاه تهران

شنبه ۸ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۴۸
کد مطلب: 247139
حزب توده با تبلیغات وسیع درباره همسو بودن اسلام و مارکسیسم در کنار دفاع لفظی از حاکمیت و احتراز از اظهار نظرهای عقیدتی و ایدئولوژیک سعی در جذب نیرو داشت و در مقابل به جاسوسی برای شوروی و جذب حمایت برای محاربان مرزی می پرداخت.
به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری دانشجو، در پی وقوع انقلاب اسلامی و پایان یافتن اختناق دوره پهلوی دانشگاه ها و مخصوصا دانشگاه تهران که سازمان خود را بدلیل تصفیه قسمتی از کادر وابسته به رژیم سلطنتی از دست داده بود به زمین مناسبی برای بازی گروه های انقلابی و ضد انقلاب تبدیل شد؛ چراکه شاکله آن را جوانان تشکیل می دادند و جوان ذاتا ایده آل گرا و فعال است و این دو مشخصه در کنار پویایی و خلاقیت، نیروی قابل اعتماد و موثری را به وجود می آورد که بقای جریان های سیاسی را تضمین می نماید.
 
بعلاوه که فضای دانشگاهی و تشکل دانشجویی بر خلاف خانه های تیمی فضای امنی برای فعالیت گروه ها محسوب می شود. دلایلی که همچنان مشوق جریان های مختلف برای سرمایه گذاری در دانشگاه هاست.
 
یارگیری سکولاریسم در دانشگاه ها
 
نیم نگاهی به وضعیت فعالیت گروهک ها در ابتدای انقلاب برای درک هرچه بهتر اهمیت این مسئله مفید می نماید. پس از انقلاب اسلامی در میان مردم و بالطبع در دانشگاه ها دو طیف عمده وجود داشت.
 
طرفداران امام و به اصطلاح حزب اللهی ها که قاطبه مردم را تشکیل می دادند و دیگران که مخالف جمهوری اسلامی بودند و از ملی مذهبی ها تا مجاهدین خلق را شامل می شدند.
 
در نتیجه فقدان سازمان منسجم نظارتی بعلاوه فضای انقلابی حاکم بر جامعه، فعالیت گروهک ها در دانشگاه شدت یافت و نیز از آنجا که قانون دقیقی برای ایجاد تشکل های دانشگاهی در آن زمان وجود نداشت و به دلیل مشی لیبرالی دولت موقت، بیش از سی گروه دانشجویی به فعالیت و تبلیغ تفکرات خود به شیوه های مختلف در دانشگاه ها پرداختند که از میان آنها می توان مجاهدین خلق، دانشجویان پیشگام، فدائیان خلق، حزب خلق مسلمان، حزب کارگر، گروه رستگار، طرفداران نهضت آزادی و جبهه ملی را نام برد که عمدتا ذیل گروه های چپ قرار می گرفتند و با برقراری حکومت اسلامی به شیوه امام مخالف بودند.
 
نکته اشتراک دیگر آنها سکولاریزم بود که البته هر یک از اینها در یک طیفی از آن قرار می گرفتند و صد البته عده ای نیز دچار التقاط شده بودند و بعضا به نام اسلام ذیل این گروه ها فعالیت می کردند؛ لیکن مشی کلی عمده این گروه ها جدایی دین از سیاسیت و وابستگی به یکی از دو ابرقدرت شرق و غرب بود اگرچه اکثریت را طرفداران سوسیالیسم تشکیل می دادند.
 
حمایت از کومله کردستان در دانشگاه تهران
 
حزب توده با تبلیغات وسیع درباره همسو بودن اسلام و مارکسیسم در کنار دفاع لفظی از حاکمیت و احتراز از اظهار نظرهای عقیدتی و ایدئولوژیک سعی در جذب نیرو داشت و در مقابل به جاسوسی برای شوروی و جذب حمایت برای محاربان مرزی می پرداخت.
 
دانشجویان پیشگام پوشش ارتباطی و تدارکاتی برای جنگ با نیروهای انقلاب در کردستان بودند و پیکاری ها در چادری که پیشگام در چهارراه ولی عصر زده بود حمله پیشمرگان کرد به جاسوسان پاسدار! را تبلیغ و اطلاعیه کومله را پخش می کردند. چریک های فدایی در دانشگاه تهران برای خلق ترکمن که با هجوم ارتجاع! در ترکمن صحرا می جنگید تدارکات جمع می کردند و یا امکانات بهداری دانشگاه را برای مداوای زخمیان ضد انقلاب به بلوچستان می فرستادند.
 
کوهنوردی تشکیلاتی

 
آموزش های این گروه ها عمدتا با استفاده از مواردی نظیر برنامه های کوهنوردی و اردوهای یک روزه، برگزاری نمایشگاه کتاب، توزیع اعلامیه ها و شبنامه ها، برگزاری جلسات مخفی و میتینگ های رسمی و تهییج دانشجویان با شعارهای احساسی و انقلابی، اقدام به جذب نیرو علی الخصوص در میان دانشجویانی که به تازگی روانه دانشگاه شده و یا اهتمام مذهبی کم تری داشتند؛ می کردند.
 
در این میان تبلیغ نفر به نفر و ایجاد گروه های دوستی که غالبا با برنامه های عمومی تفریحی آغاز می شد از همه موثر تر بود. پس از آن نیز بمباران تبلیغاتی و جلوگیری از انتخاب صحیح با جوسازی های متنوع و یا ترور شخصیت ها، بقای نیروی جذب شده را در گروه تضمین می نمود. 
 
دانشگاه مرکز فرماندهی جنگ های مرزی بود
 
وضعیت گروه های دانشجویی ضد انقلاب و بعضا انقلابی نظیر انجمن اسلامی در دانشگاه ها تا حدی پیش رفته بود که دکتر کبکانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه آن روز را اینگونه توصیف می کند: «دانشگاهی که باید محل تولید علم و ... می بود محل میزهای مختلف از کومله گرفته تا چریک های فدایی خلق اقلیت شده بود.
 
حالا اکثریت بماند که اکثریت چیزی شبیه حزب توده بودند و با جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه نمی کردند.
 
البته پشت پرده هر کاری می خواستند می کردند ولی علنا می گفتند که ما جنگ نظامی با شما نمی کنیم. با ما جنگ سیاسی می کردند.
 
در واقع دانشگاه محل جمع آوری سلاح برای کمونیست ها و خلق های بلوچستان بود.
 
به عبارتی دانشگاه مرکز فرماندهی جنگ هایی بود که در مرز های کشور شروع کرده بودند.»
 
تقی شهرام دعوت رسمی به مبارزه مسلحانه علیه نظام می کرد
 
توضیح قاسم قنبری از دانشجویان نیمه دوم دهه پنجاه دانشگاه مشهد نیز درباره فعالیت گروهک ها در این دانشگاه چنین است: با فضای باز ایجاد شده نفرگیری و یارگیری در دانشکده ها شروع شد.
 
بعد از انقلاب گروه های منافقان و مارکسیست ها اتاق ها را تقسیم کردند تا جایی که اتاق برای کلاس کم بود. منافقان دفتر گارد دانشگاه که در خیابان بهشی بود، گرفتند.
 
انواع و اقسام چریک های فدایی بعد هم اقلیت، اکثریت، پیشرو، رنجبران و ... هر کدام یک اتاق گرفته بودند و کنار هم بودند. یک قسمت اداری دانشکده هم امور دانشجویی بود که آن را دربست منافقین و چریک های فدایی گرفتند.
 
اسلحه وارد آنجا می کردند چه اسلحه سرد چه گرم. شب نامه ها و اعلامیه ها علیه حکومت که تازه پا بود را آنجا چاپ می کردند و هر روز هم تجمع، درگیری و...
 
بعنوان مثال تقی شهرام در آمفی تئاتر دانشکده پزشکی علنا به مبارزه مسلحانه علیه نظام دعوت می کرد. رسما کلاس ها را تعطیل می کردند و میتینگ علیه نظام برگزار می کردند و طوری بود که دیگر آسایشی در کار نبود... اینها جاذبه هایی هم ایجاد کرده بودند. جاذبه های جنسی، شخصیت های کاذبی که ایجاد کرده بودند.
 
تیربار منافقین روی پشت بام خوابگاه دانشگاه
 
گروهک ها و مخصوصا مجاهدین از درگیری مسلحانه نیز برای تسخیر دانشگاه ها ابایی نداشتند فعالیت گروه های ضد انقلاب علی الخصوص مجاهدین خلق به حدی گسترده بود که دانشگاه ها با کمبود فضاهای آموزشی مواجه شده بودند و گروهک ها برای تسخیر آن ها از درگیری مسلحانه نیز ابایی نداشتند که از جمله دلایل آن می توان ایجاد دردسر برای نظام و عدم مقبولیت خارج از دانشگاه ها را بر شمرد.
 
درگیری های خوابگاه دختران دانشگاه علم و صنعت نیز قائله ای بود که از سوی گروه های چپ برای نیل به همین منظور به راه افتاد و تیربار نصب شده روی پشت بام خوابگاه و مهمات انبار شده در اتاق های آن حاکی از مقدمات عملیاتی گسترده برای تسخیر دانشگاه بود.
 
درگیری های پراکنده که از دانشگاه مشهد آغاز شده بود به دیگر دانشگاه ها تسری یافت. دانشگاه علم و صنعت چند بار در یک روز دست به دست شد و زد و خورد در دانشگاه تهران سه روز ادامه پیدا کرد. موارد مشابه  منجر به مجروح شدن 400 نفر و مرگ 5 نفر در دانشگاه جندی شاپور اهواز شد.
 
با تشدید درگیری ها کارویژه های دانشگاه کاملا متوقف و امکان تعلیم و تعلم از اساتید و دانشجویان سلب شده بود. جدای از امکانات دانشگاه ها که در اختیار گروهک ها قرار گرفته بود، فقدان امنیت مزید بر علت شده و کنترل شرایط نیز از طریق ساز و کار داخلی دانشگاه ها امکان پذیر نمی نمود.
 
در نتیجه 15 خرداد سال 59 بعنوان آخرین روز ترم دوم دانشگاه ها اعلام و دانشگاه از آن روز بصورت رسمی و با کمک نیروهای مردمی و امنیتی تعطیل شد تا زمینه برای ایجاد تغییرات اساسی و تصفیه عناصر وابسته و ضدانقلاب مطابق فرمان فرمان امام خمینی (ره) فراهم آید.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *