يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 12 May 2024
 
۰

انگ زدن به جبهه متحد برای دو قطبی سازی

يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۰۰
کد مطلب: 220179
استراتژی دو قطبی سازی از روشهای قدیمی و عوامفریبانه برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی است که چند سالی است به استراتژی اصلی تخریبگران در عرصه سیاسی تبدیل شده است.
پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان در سلسله مطالبی تحت عنوان «رقابت غیرمؤمنانه بر خلاف نص صریح رهبری»؛ گوشه هایی از تخریب های صورت گرفته شده در دور اول انتخابات بر علیه جبهه متحد اصولگرایان را منتشر می کند:
 
شیوع انواع تخریب ها در دور اول انتخابات نهم از طرف برخی گروههای جدایی طلب که اثبات خود را در نفی دیگران می دیدند و رقابت انتخاباتی را عرصه انگ زنی و تهمت پراکنی نسبت به رقبا می پنداشتند،به قدری ناجوانمردانه و به دور از اخلاق اسلامی و تقوای سیاسی شد که حتی رهبر معظم انقلاب در سخنان نورورزی خود در مشهد به این موضوع اشاره کرده و فرمودند: " خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامى ... اين معنايش اين نيست كه همه يك جور فكر كنند؛ معنايش اين است كه اگر دو جور فكر ميكنند، دست‌به‌گريبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با يكديگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با يكديگر، دشمنان را اميدوار ميكند، خوشحال مي‌كند."(1) اما چه شد که ایشان لازم دیدند تا اینگونه خطاب به برخی از جریانات ضد وحدت را که با افتخار از لزوم رقابت اصولگرایان سخن می گفتند، تذکر دهند. برای پی بردن به حکمت فرمایشات مقام معظم رهبری و ابعاد تخریب ها و تلاش برای ایجاد نزاع در درون خیمه اصولگرایان بد نیست نگاهی به تخریب های انجام شده در دور اول انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی داشته باشیم. تا بلکه چرایی این مسئله را از رفتار دور از تقوا و غیر اسلامی انجام شده دریابیم:

"جریانی که سرنخش برای امتیاز گرفتن از نظام اسلامی در دستان هاشمی است، برای به وحدت رساندن اصولگرایان تلاش می کنند"، "سازوکاری که از وحدت اصولگرایان تعریف شده  می تواند در لیست نهایی آنها که نهایتا با ایده سهمیه بندی بسته می شد، تامین کننده نظرات هاشمی باشد"،  "افراد جبهه متحد، در مجموع موضعی "میانه" نسبت به هاشمی دارند"، "جبهه متحد اصولگرایان با محوریت هاشمی رفسنجانی در مقابل جبهه پایداری با محوریت آیت‌الله مصباح یزدی قرار دارد"، "رفیق فائزه هاشمی؛ عضو جبهه متحد اصولگرایان!"؛ "امروزه این حامیان هاشمی برای این جریان اصولگرایی تعیین تکلیف می کنند"

استراتژی دو قطبی سازی از روشهای قدیمی و عوامفریبانه برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی است که چند سالی است به استراتژی اصلی تخریبگران در عرصه سیاسی تبدیل شده است. در این روش، تخریبگران برای دوقطبی کردن فضای سیاسی کشور و اصطلاحا دیو و دلبرکردن فضا در فاز اول با استفاده از ظرفیت های رسانه ای و عملیات روانی شخصی را به عنوان سرمنشاء همه بدی ها و سیاهی ها و تباهی ها به جامعه معرفی کرده و پس از شکل دادن به "بت بزرگ" مد نظر، خود را به عنوان جبهه مقابل و هر کسی را که با آنها مخالف باشند به عنوان ابزار و نوچه های "بت بزرگ" معرفی می کنند. تا با انتساب رقبای خود به چهره از پیش تخریب شده و فضاسازی برای نشان دادن پیوند آنها ، رقیب سیاسی خود را تخریب کنند و از این طریق ضعف گفتمانی و خلاء محتوایی خود را بپوشانند.

دو قطبی سازی از احمدي نژاد تا جبهه پایداری

در چند سال گذشته نقش قطب منفی را "هاشمی رفسنجانی" برای دولت داشته است و احمدی نژآد توانست در دو انتخابات ریاست جمهوری سالهای 84 و 88 از این طریق به پیروزی برسد. این روش سپس توسط جریان انحرافی دنبال شد. آنها هم تابلوی سیاهی درست کردند و آن را هاشمی نامیدند و هر جا منتقدی را روبروی خود می دیدند یا هر کدام از نیروهای انقلاب را که نمی پسندیدند، به هاشمی الصاق می کردند. نقطه اوج استفاده از این دو قطبی سرمقاله روزنامه ایران به قلم جوانفکر درباره بت بزرگ بود اما فقط به فاصله چند روز پس از آن این روش تخریبی دقیقا با همان مختصات ولی این بار از سوی یکی از اعضای جبهه پایداری و ارگان مطبوعاتی و بولتن دانشجویی آنها بر علیه جبهه متحد اصولگرایان به کار بسته شد. در بولتن‌ موهن آنها تلاش شد تا برای تخريب چهره آيت‌الله مهدوي كني، وي چهره‌اي منتسب به آقای هاشمي رفسنجاني معرفي شود. سپس موضوع مقاله تخریبی نشریه 9 دی به مدیرمسئولی حجت الاسلام حمید رسایی پیش آمد که در آن با چنین تعابیر و مفاهیمی روبرو بودیم: "واقعیت این است که دو جریان برای به وحدت رساندن اصولگرایان از چند ماه قبل از انتخابات تلاش کردند ..... جریان دیگری که سرنخش برای امتیاز گرفتن از نظام اسلامی در دستان هاشمی بود و اساسا انتقادات دلسوزانه را نفی نیروهای اصیل انقلاب برمی شمردند.......هاشمی به دنبال وحدت در اصولگرایان آن هم شش ماه قبل از انتخابات بود.... اصولگرایان اگر چندماه قبل از انتخابات به وحدت می رسیدند، این سئوال در افکار عمومی و رسانه ها معنا می یافت که جریان اصولگرایی در برابر چه رقیبی وحدت کرده است..... صفحه بازی دیگر برای هاشمی از به وحدت رساندن اصولگرایان و به میدان آوردن اصلاح طلبان فتنه گر، ارائه دو لیست انتخاباتی بود..... قطعا با ساز و کاری که از وحدت اصولگرایان تعریف شده بود، لیست نهایی آنها که نهایتا با ایده سهمیه بندی بسته می شد، تامین کننده نظرات هاشمی باشد. از یاد نبریم که هاشمی در مقاطع بسیاری از برخی اصولگرایان مجلس هشتم و بویژه ریاست آن بهره برد و حتی استمرار مسیر مجلس هشتم برای هاشمی مطلوب بود.... یک صفحه دیگر بازی برای هاشمی این بود که اصولگرایان را از چندماه قبل از انتخابات به وحدت برساند...... "(2)

  

متاسفانه این مقاله تخریبی که سعی داشت به صورت تلویحی القا کند که جبهه متحد اصولگرایان با محوریت هاشمی رفسنجانی در مقابل جبهه پایداری با محوریت آیت‌الله مصباح یزدی قرار دارد، به قلم مدیر مسئول نشریه 9 دی نوشته شده بود و محور کلی آن این بود که آقای هاشمی با پروژه وحدت برای مهره  های شطرنج سیاست، برنامه دارد اما آیت الله مصباح با تشکیل جبهه ای جداگانه از اصولگرایان این بازی را به هم زده است.(3)

وحدت با اغماض؛ راهکار رهبری یا پروژه هاشمی؟

ضعف تحلیلی و مفروضات بی پایه این مقاله تخریبی همان زمان مورد اشاره بسیاری از دلسوزان انقلاب قرار گرفت که این مقاله را وهن تدابیر رهبری و اقدامات آیت الله مهدوی کنی و یزدی همچنین انکار واقعیات مشهود و بازی جاهلانه تخریبگران در زمین جریان انحرافی، دانستند.

چرا که اولا اصل وحدت راهکار استراتژیک مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب در صحنه سیاست است. رهبر معظم انقلاب در دیدار برخی نمایندگان مجلس هشتم که اتفاقا نویسنده این مقاله تخریب هم در همان جلسه حضور داشت، فرمودند: " ما در سطح كشور هم معتقد به وحدتيم. در اين مجموعه معتقد به ارزش ها و اصول هم معتقد به وحدتيم. اين را بايد حفظ كرد. ولو با يك اغماض هايي... یک جاهایی باید برخی از اغماض ها را انجام داد برای یک مصلحت بزرگتری که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت اتحاد و اتفاق و عرض کنم با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست. در سایه همین یک صدا داشتن ای بسا بتوان همان کسی را که شما می گویید این مواضع را گرفته که نباید می گرفت، شاید بشود این را نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست."(4) بنابراین اصل لزوم وحدت میان نیروهای انقلاب راهکار مطرح شده از سوی رهبری بود و نسبت دادن آن به آقای هاشمی و در مقابل تدبیر رهبری قرار دادن آیت الله مصباح، ظلم به ایشان که ذخیره گرانبهای انقلاب هستند و ظلم مضاعف به انقلاب اسلامی است.

مواضع جامعتین نسبت به آقای هاشمی

ثانیا جبهه متحد زیر نظر آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی فعالیت می کند و مواضع این دو بزرگوار نسبت به آقای هاشمی کاملا مشخص است. حضرت آیت الله مهدوی کنی پس از روشنگری های تاثیر گذار در ماجرای فتنه 88 و زمانی که احساس تکلیف نمود حضورش در انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری به مصلحت نظام است، ملاحظه هیچ کس و هیچ رابطه ای را نکرد؛ هوشمندانه به میدان آمد و البته با صبر و بصیرت توامان اجازه کمترین سوء استفاده را به دشمنان انقلاب برای تفرقه انگیزی نداد. تنها با حضور ایشان بود که می شد آقای هاشمی رفسنجانی از جایگاه حساس ریاست خبرگان رهبری به آرامی و به دور از جنجال و هیاهو و بدون وارد آمدن کوچکترین خدشه به وحدت نیروهای انقلاب کنار رود. آیت الله یزدی هم پس از انتشار نامه بی ادبانه آقای هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری، اول کسی بود که موضع صریح و تندی علیه آن گرفت و نسبت به فتنه انگیزی او هشدار داده بود: " آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت مجمع تشخیص مصلحت را دارند و سمتی به عنوان رهبری ندارند ... ما نباید در این جریانات تابع آنچه در برخی کشورهای خارجی و جاهای دیگر می‌گذرد که در ایام انتخابات درگیری، زد و خورد و کشت و کشتار به راه می اندازند، باشیم ... ما چیزی به عنوان آتش و دود و این چیزها نمی‌فهمیم. مگر خدای ناکرده کسانی بخواهند فتنه‌ای برپا کنند."  آیا با وجود این مواضع محکم و منطقی از سوی رهبران معنوی جبهه متحد اصولگرایان، اتهام همراهی با هاشمی زدن به آن می توانست محلی از اعراب داشته باشد؟

تقابل روحانیون ؛ توطئه بیگانه

ثالثا انتقادهای اعضای جبهه متحد اصولگرایان به مواضع آقای هاشمی مسئله پوشیده ای نیست و البته اگر کسی چشم های خود را بر این نظرات اعضای اصلی جبهه متحد از جمله آقایان حداد عادل، سید رضا تقوی، آیت الله کعبی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی - برای پیروزی سیاسی به هر قیمت- بسته است، کاری نمی توان کرد.

رابعا همانطور که بارها تذکر داده شد قرار دادن آیت الله مصباح در برابر آیت‌الله مهدوی کنی و آیت‌الله یزدی امری برخلاف مصالح انقلاب است و این گونه صف‌بندی‌ها و دسته‌بندی‌ها بین علما توطئه و مطلوب نظر دشمنان انقلاب ارزیابی می شود.

البته این اولین و آخرین باری نبود که تخریبگران جبهه متحد را به آقای هاشمی منتسب می کردند.این روش تخریب که پیش از این هم علیه رقبا از آن استفاده شده بود، با وجود تکذیب های مکرر و فراخوانی تخریبگران به تقوای سیاسی و اخلاق تا فرارسدن ایام انتخابات بارها و بارها با دو روش متفاوت تکرار شد.

تخریبگران هم متهم می کنند هم محکوم

 این روش تخریب رقبا برخی اوقات همچون خبر "رفیق فائزه هاشمی؛ عضو جبهه متحد اصولگرایان!"(5) به صورتی سطحی و خنده دار می کوشید تا ثبت نام مرحومه مریم بهروزی دبیر کل جامعه زینب و عضو جبهه پیروان انقلاب اسلامی برای نامزدی انتخابات را با قید "كه روابط خوبي با فائزه هاشمي نيز دارد"  به رابطه جبهه متحد با آقای هاشمی پیوند زند و این نتیجه عجیب را بگیرد که"علی رغم تاکیدات جبهه پایداری بر نفوذ برخی از حامیان هاشمی در جبهه متحد اصولگرایی که عموما از مردودین فتنه هستند، جریان موسوم به متحد اصولگرایی به این امر توجه نکرده تا اینکه امروزه این حامیان هاشمی برای این جریان اصولگرایی تعیین تکلیف می کنند"(6) حال آن که مرحومه مریم بهروزی نه تصمیم گیر جبهه متحد بود و نه برخلاف برخی اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری پیش از این آقای هاشمی را "معمار کبیر ایران نوین" خوانده بود و نه مجیز او را در «همایش انگلیس استعمار بزرگ»  گفته و با او عکس یادگاری انداخته بود.



تخریب گران گاهی هم در پوششی تحلیلی تخریب خود را انجام می داد، مانند این که: «سومین اختلاف بین این دو دسته اصولگرایان، بر سر موضع گیری نسبت به هاشمی رفسنجانی است. افراد جبهه متحد، در مجموع موضعی "میانه" نسبت به هاشمی دارند ...اینها هیچگاه او را فردی "منحرف" نمی دانند. برعکس، جبهه پایداری اتفاقاً هاشمی را "منشاء انحراف در نظام" می داند. جبهه پایداری، دقیقاً مانند آنچه احمدی نژاد در مناظره با موسوی ابراز داشت، هاشمی را پدراصلی جریان اصلاحات و حتی بعضاً جریان خط دهنده به جریان مشائی نیز می دانند و تفکرات او را در تضاد عمیق با رهبری و آرمانهای انقلاب می پندارند. یعنی دقیقاً آن نسبتی که جبهه متحد، به احمدی نژاد می دهد، جبهه پایداری به هاشمی می دهد و بلعکس.»(7)



کذب بودن این تحلیل و در بهترین حالت ضعف آگاهی نویسنده نسبت به مواضع اعضای جبهه متحد اصولگرایان – آنگونه که ذکر شد-  بر کسی پوشیده نیست اما متاسفانه این روش دروغپردازی و تخریب و .... تبدیل به یکی از لوازم فعالیت سیاسی غیرمومنانه و بی اخلاقی های سیاسی تبدیل شده است که مع الاسف برخی برای رسیدن به مناصب دنیوی و تصاحب قدرت از آن استفاده می کنند حال آن که نتایج انتخابات سراسر کشور و پیروزی قاطع جبهه متحد اصولگرایان نشان داد که در کارآمدی ابزار تخریب بر علیه رقیب باید تردیدی جدی کرد که سنت الهی این است:  " تعز من تشا و تذل من تشا" عزت و ذلت هرکس نزد خداوند است نه تخریبگران.


مراجع و منابع:
 (1) بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن مطهر حضرت امام رضا(ع)؛ نوروز 91 ؛ مشهد مقدس
(2) «آیت الله مصباح چگونه هاشمی رفسنجانی را مات کرد؟»؛ هفدهم دیماه 1391؛ شماره سی و هفتم؛ هفته نامه 9 دی
(3) همان
(4) مشروح بيانات ولي امر مسلمين در ديدار برخی نمایندگان مجلس ؛ 2 دي ماه 1388
(5) «رفیق فائزه هاشمی؛ عضو جبهه متحد اصولگرایان!»  ؛  ۰۹ دی ۱۳۹۰؛ سایت خبری بی باک
(6) همان
(7) «گذری بر تمایزات دو جریان اصلی انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی» ؛ ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ ؛ پایگاه خبری 598
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *