اگر در جمهوری اسلامی برای رعایت حجاب در ملأ عام، قانون وجود دارد، چنین چیزی در مرحله اول، نفیاً یا اثباتاً درصدد این نیست که اعتقاد افراد بی حجاب را اصلاح یا تغییر دهد.
گروه سیاسی جهان نیوز: عباس عبدی در یادداشت روز شنبه روزنامه اعتماد با عنوان «اجبار دوام ندارد»، با به هم دوختن برخی گزاره ها و تولید شبهه، قانون حجاب را مورد هجمه قرار داده است.
او در قسمتی از یادداشت خود می نویسد: «چرا و براساس چه منطقي يك فعل يا ترك فعل جرم محسوب ميشود؟ آيا شرع مبناي آن است؟ چگونه اصل دين را نميتوان الزامي كرد، ولي فروع آن الزامي و اجباري است؟ اينكه در پي جامعهاي باشيم كه همه احكام شرعي رعايت شود، فرق ميكند با اينكه همه آنها اجباري و قانوني يا از طريق الزام قانون انجام شوند، چون ذات شرع و دين اعتقادي است».
اگر در جمهوری اسلامی برای رعایت حجاب در ملأ عام، قانون وجود دارد، چنین چیزی در مرحله اول، نفیاً یا اثباتاً در صدد این نیست که اعتقاد افراد بی حجاب را اصلاح یا تغییر دهد.
همانگونه که در الزام به رعایت چراغ قرمز یا وضع قوانین و ممنوعیت ها در زمینه های گوناگون - چه در جامعه اسلامی و چه در غیر آن – در مرحله اول به دنبال معتقد کردن افراد در خصوص آن قوانین و الزمات نیستند.
به عبارت دیگر، میان معتقد کردن اجباری افراد نسبت به یک موضوع و ملزم کردن آنها به رعایت آن موضوع، فرق وجود دارد.
اعتقاد افراد جامعه نسبت به حجاب باید از طریق مطالعه منابع دینی و کتب تحلیلی و پژوهشی، حضور در پایگاه ها و مراکز دینی نظیر مساجد و حسینیه ها، استفاده از محصولات فرهنگی، اقدامات آموزش و پرورش، صدا و سیما، دانشگاه، خانواده و مانند آن به وجود آید. اما الزام قانونی آن از سوی حکومت برای دفع و رفع مفاسد اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی اساساً متوقف بر آن نبوده و موضوعی جداگانه است.
مثال ملموس آن در سایر حوزه ها این است که اقدامات پلیس و قوه قضائیه و سایر نهادها برای جلوگیری و مبارزه با سرقت و مفاسد اقتصادی به معنی تلاش برای اعتقاد پیدا کردن و یا اصلاح عقاید مردم در زمینه احترام به اموال دیگران و یا اعتقاد به عدم دزدی و اختلاس نیست، بلکه برای تأمین امنیت اقتصادی و روانی مردم در سطح جامعه است. در زمینه های اخلاقی، فرهنگی و سایر عرصه ها هم مشابه این موضوع جریان دارد.
نه تنها در مورد حجاب، که جزو واجبات شرعی است، بلکه در موضوعاتی که جنبه عمومی و علنی در آن وجود دارد، ممکن است یک حکومت بنابر مصالح، برخی امور مباح را هم محدود کند. اتفاقاً بسیاری از قوانین در همه جای دنیا، محدود کردن یا مشروط کردن همین امور مباح است!
همچنین او در جای دیگری از یادداشت می گوید: «دروغ نگفتن، غيبت نكردن، نيكي به پدر و مادر و ديگران و دهها عمل پسنديده و مذموم كه شرع امر به انجام و نهي از آنها ميكند كه بسيار هم مهم هستند ولي هيچ كدام در قالب قانون تعريف نميشوند، بلكه در قالب واجب و حرام در رابطه فرد و خداوند قرار دارند».
نکته مهمی که در اینجا به آن توجه نشده و خلط صورت گرفته این است که رفتار و کردار اعضای یک جامعه نسبت به یک هنجار یا ناهنجاری، همه از یک جنس نیستند. مثلاً ما نمی توانیم برای بیش از 80 میلیون نفر پاسبان بگذاریم یا قانون وضع کنیم که در شبانه روز دروغ نگویند یا تهمت نزنند؛ نه معقول است و نه ممکن و چنین بازخواستی هم مخصوص خدای متعال است.
اما از آن طرف، اگر کسی در معامله رسمی دروغ بگوید و حق طرف مقابل ضایع شود، در اینجا با استناد به قانون می توان حق را به صاحب حق برگرداند. یا اگر کسی به دیگری تهمت عمل منافی عفت چسباند و یا حتی دروغی را در رسانه ها به او نسبت داد، در اینجا باز هم قانون می تواند به کمک فردی که در حق او ظلم شده، بیاید.
قطعاً نگاه به احکام شرعی در جایی که سخن از رابطه فرد با خداوند است متفاوت با زمانی است که پای نفر سوم و یا یک جامعه هم به میان می آید.
مثلاً نمی توانیم و حق نداریم پاسبان بگذاریم که آیا مردم روزه می گیرند یا خیر؟ اگر روزه نمی گیرند به دلیل عذر موجه شرعی است یا نه؟ اما اگر کسی در روز روشن و در ماه مبارک رمضان، تظاهر به روزه خواری کرد – هر چند که عذر موجه شرعی داشته باشد - موضوع فرق می کند و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است. چون هم تجاهر به گناه کرده و در جامعه اسلامی، حرمت الهی را شکسته است و هم اینکه به نوعی آن را در بوق و کرنا کرده و تبلیغ می کند. ضمن اینکه احترام سایر مسلمانان را هم نگه نداشته است.
نکته پایانی اینکه اساساً تیتر این یادداشت هم محل تأمل جدی است. اول اینکه اساساً میان الزام و اجبار کمی تفاوت وجود دارد.
علاوه بر آن، اگر به این سخن ملتزم باشیم که «اجبار دوام ندارد»، در آن صورت آیا در مورد قوانینی که در همه جای دنیا وجود دارد هم همین سخن را می توانیم بگوییم؟ مثلاً بگوییم: «اجبار به رعایت چراغ قرمز و قوانین رانندگی دوام ندارد»، «اجبار به عدم دزدی و جلوگیری از فساد اقتصادی دوام ندارد»، «اجبار به رعایت تولید کالای استاندارد و مواد غذایی بهداشتی دوام ندارد» و ... .
اگر رعایت نکردن این قوانین، مفاسد به دنبال دارد، عدم رعایت حجاب در یک جامعه مفاسد و آسیب به همراه ندارد؟!
همه قوانین با باید و نباید همراه هستند و چه بگوییم الزام یا اجبار یا هر لفظ دیگری شبیه به اینها، اگر ضرورت و پشتوانه عقلی و شرعی دارند، لازم است که رعایت شوند. بنابراین این سخنان عبدی ممکن است برای برخی عوام جالب باشد اما پشتوانه شرعی، عقلی و تجربی ندارد.
امثال عبدی و اصلاحطلبان از یکطرف میگن که کار فرهنگی باید از طریق پایگاه ها و مراکز دینی مثل مساجد، نهادهای فرهنگی دینی و... انجام شود، از طرف دیگه به محض تصویب بودجه سالانه، با پروپاگاندای عظیم رسانه ای به شدت به بودجه های نهادهای دینی و مذهبی میتازند و جامعه رو تحریک می کنند، حال اینکه طبق قانون بودجه منتشر شده، مجموع بودجه تمام نهادهای دینی و مذهبی تنها نیمدرصد کل بودجه کشور است!
درد اینها نه آزادی حجاب است، نه دین و نه اقتصاد، قدرت طلبی منهای انقلاب گرایی شون هست باعث شده که سی سال هم اقتصاد و هم فرهنگ رو به احتضار بیندازند..
اصل انقلاب ما اسلامی بود برای ترویج فرهنگ اسلامی چند نهاد یا پایگاههای دینی باید بودجه بگیرند اگر بودجه گرفته شده و امروز با قوه قهریه مواجه شدیم پس این بودجه ها کجا هزینه شده ؟
قطعا باید مطالبه گر بود ولی درنظر داشته باشیم که مجموع طلاب و روحانیون کشور 200 هزار نفر است که نسبت به کل جمعیت دوهزارم درصد است، یعنی برای هر 2 هزار نفر، یک نفر طلبه است که آن هم با درآمد 1.5 میلیون تومان در این اوضاع میخواهد دو هزار نفر را تبلیغ کند!
این در حالی است که رسانه های غربی-عربی-عبری بطور مدام مبالغ تریلیون دلاری هزینه می کنند و از طرفی هواهای نفسانی ما مردم هم زمینهای است برای افتادن در دام شبهها و سهلانگاری های مذهبی و...
فرمایشت در کل درست. اما: دو هزارم یعنی برای هر هزار نفر، دو نفر. و اینکه اگر همین تعداد طلبه و بقیه متدینین به تکلیف امر به معروف عمل کنند، گناه در سطح جامعه بسیار کم رنگ میشه. امر به معروف هم به خودی خود نه بودجه ای میخواد و نه . . .
موضوع فقط امر به معروف عمومی نیست، تبلیغ حرفهای دینی اعم از تولید محتوای ویدئویی، صوتی، مستند، فیلم، سریال، متن، محصولات هنری، تفریحی، گیم(بازی)، و.... همه تازه ابزارهایی است که پشتش باید آدم های آموزش دیده باسواد دینی و علمی باشن که هر کدام دارای خانواده و فرزند و خرج و هزینه و معیشت هستند، چون مثل بقیه(معلم، استاد، مشاور، مدیر، کارشناس، کارمند و...) دارند زندگی میکنن
بنابراین این که کار تبلیغ دین بودجه نمیخواد از اون حرفای سطحی است که امروز در حوزه برخورد با حجاب هم از برخی دوستان مذهبی روشنفکرنما زیاد میشنویم که بله! چه اجباری برای حجاب است و...
درست. نگفتم برای تبلیغ هیچ بودجه ای لازم نیست. گفتم امر به معروف که یک طراحی بسیار کارآمد از جانب خداوند متعال است، متکی به بودجه نیست. برادر یا خواهر گرامی در نظر داشته باشید، "امر به معروف و نهی از منکر" با "تبلیغ دین"، حداقل دو تفاوت اساسی دارد: اول: اینکه امر به معروف برای اصلاح ظاهر جامعه است در جهت تامین امنیت روانی و معنوی مردم، ولی تبلیغ که اشاره فرمودید برای اصلاح باطن آدم هاست. دوم: امر به معروف اگر به درستی و به اندازه کافی انجام شود، در زمان نسبتا کوتاهی تاثیرات اون در سطح جامعه دیده میشه، اما تبلیغ یا همون کار فرهنگی زمان بیشتری برای پیدا شدن تاثیرش، باید طی شود. "بنابرین هردو با هم با اولویت فوری امر به معروف" .
اصلا این اقای عبدی بر اساس کدام دانش جامع در همه موضوعات تو کشور نظر میده مگر چقدر ایشان دانش داره که تو کشور شده دایرالمعارف موضوعات مختلف اینقدر بزرگش نکنید
سلام
در پاسخ عبدی که میگه اصل دین اجباری نیست فرعش چرا اجباریه?
یک مثال
رفتن به مثلا کشور آلمان و تابعیت آنجا داشتن الزامی نیست،اما همینکه فرد با اراده خود آن کشور را انتخاب کرد،به لوازم و مقررات آنجا همچون مقررات رانندگی،و...باید پایبند باشد
پذیرش اصل دین اجباری نیست چون امری قلبی است،اما کسی دین را با اراده خود انتخاب کرد باید به لوازم دین همچون حجاب و...ملتزم باشد
ضمنا رعایت حجاب جنبه فردی ندارد بلکه جنبه اجتماعی دارد
اگه بی دین هستی تو یک کشور اسلامی زندگی می کنی تو خونت بشین بدحجاب و اص1لا برهنه باش اما وقتی میایی تو خیابون باید قانون کشور و اجتماع رو رعایت کنی چطور تو فرانسه مهد ازادی دروغین غرب وقتی با روسری میان بیرون جریمه و زندان دارن چون خلاف مقررات اوناست اما تو کشور ما امثال شما انتظار داری سرباز و برهنه بیایی بیرون و کسی کمتر از گل بهت نگه .....کمی فکر کنی این فکرها و نظرات رو نمی دی
اولا حجاب الزامی و نه اجباری . بی دین ها یعنی کی!؟ غیر مسلمان!؟ به نظر شما میشه کسی بگه اعتقاد به قوانینی مثل عبور از چراغ قرمز و ... ندارم، پس رعایت نمیکنم! خیر، برای سلامت جامعه باید رعایت کنه. مشکل در مبانی فکری هست که برای امنیت معنوی جامعه جایگاهی قائل نیستیم! در ضمن همه کشور حداقل قانونی برای پوشش دارند، با این تفاوت که ما میگیم خدا حد و حدود پوشش رو تعیین میکنه.