سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 14 May 2024
 
۰

سوء تفاهم زندگي را به تباهي مي كشاند

دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۹
کد مطلب: 156056

کیهان نوشت: 
زاويه۱:
از دست نامزدت شديداً عصباني هستي. امروز صبح چند بار باهاش تماس گرفتي اما جواب نداد. بار آخر هم كه گوشيش رو ديد، رد تماس داد و گوشيش رو خاموش كرد! 

يهو يخ كردي!
واي خدايا! اين ديگه خيلي بي ملاحظگي بود! هيچ وقت ازش چنين انتظاري نداشتي كه باهات اينجوري برخورد كنه يهو چند تا تصوير ديگه هم به سرعت از جلوي چشمات گذشت. اينكه دوبار پشت سر هم قرار بيرون رفتن رو كنسل كرده بود. اين كه اين روزها خيلي كم باهات تماس مي گرفت و جوياي حالت نبود. 

معني اين كارها چي بود؟ او داشت بهت بي توجهي مي كرد يا با اين كارش به نوعي قصد تحقير و توهين داشت؟ 

سعي مي كني به اعصابت مسلط بشي. فعلا تصميم مي گيري بي تفاوت باشي تا ببيني رفتار بعديش چيه و منظورش رو بفهمي و بعد تصميم درست رو بگيري كه باهاش چه جوري برخورد كني. 

عصر بعد از فراغت از كار مياد كه بهت سر بزنه و تو سكوت مي كني. سكوت مي كني و منتظر توضيح مي موني و ناخودآگاه باهاش سرد و سنگين برخورد مي كني. 

اون هيچ چيز راجع به دليل جواب ندادن تلفنش نمي گه و با اين رفتارش به بي توجهي كردن به تو صحه مي گذاره. 

مثل اينكه بايد يك تصميم جدي بگيري. 

در روزهاي بعد نسبت به رفتارش حساس مي شي. هر حركت يا رفتارش به نظرت معني دار مياد و همه اون ها رو به يك سمت سوق مي دي: 
اون ديگه بهت علاقه اي نداره! 

زاويه۲:
امروز نامزدت از صبح بدشانسي آورده بود اون از اول صبح كه فهميده بود ديشب كه گوشيش افتاده بود توي آب، اسپيكرش سوخته بود. يعني اساسي ترين قطعه اش! 

اون هم گوشيش رو گذاشته بود توي خونه چون فعلا قابل استفاده نبود. بعد از چند بار كه تو تماس گرفتي برادرش گوشيش رو ديده بود و ناچار رد تماس داده بود. بعد هم گوشيش رو خاموش كرده بود. 

توي محل كار سرش خيلي شلوغ شده بود. يك هفته بود اوضاع بحراني بود. يك لحظه فكر كرد كاش گوشيش خراب نشده بود و مي تونست براي دقايقي هم كه شده باهات حرف بزنه. خدا رو شكر كه اين هفته سخت داشت تموم مي شد. 

بعد از فراغت از كار با اشتياق به سمت خونه تون اومد تا با هم بيرون بريد و اون دو قراري رو كه كنسل كرده بود رو جبران كنه. اما احساس كرد توي خسته هستي. شايد هم از چيزي ناراحت بودي كه نمي خواستي بگي. اون فكر كرد حتما مشكل شخصي اي داري كه بي ادبيه وقتي خودت دوست نداري راجع بهش صحبت كني ازت بپرسه.
چون وقتي خودش از مسئله اي ناراحته دوست داره شخصا موضوع رو در خلوت حل كنه و دوست نداره كسي ازش چيزي بپرسه كه اون مجبور بشه حاشيه بره يا بهانه بياره. 

به هر حال نامزدت فكر مي كنه شرايط روحي تو زياد براي بيرون رفتن مساعد نيست. احتمالا سرت خيلي شلوغ بوده كه حتي باهاش تماس نگرفتي و نفهميدي كه گوشيش خرابه كه حتي در اين مورد هيچ حرفي نزدي! 

و اون سكوت مي كنه. سكوت مي كنه و سؤال هاي بي جوابش رو از تو نمي پرسه و منتظر مي مونه بعداً خودت به اونها جواب بدي.
در روزهاي بعد تو خسته و بهانه گير شدي. انگار داري تاوان مشكلاتت رو از اون پس مي گيري. اون شاهد اينه كه تو بي خود و بي جهت باهاش بدرفتاري و بهانه گيري مي كني. و اون سكوت مي كنه، سكوت مي كنه و صبر مي كنه تا تو مشكلت رو حل كني و به شرايط عادي برگردي. 

زاويه۱:
واقعا احساس مي كني در روابطت با نامزدت به بن بست رسيدي. اون حتي دليل ناراحتي تو رو ازت نمي پرسه و به بي توجهي هاش ادامه مي ده. هيچ توضيحي هم براي كارهاش نداره. انگار رفتارهاش به نظرش خيلي موجه مياد. 

زاويه۲:
تو دو هفته ست عصبي و حساس شدي و نامزدت ديگه تحمل رفتارت رو نداره. هر چقدر بهت زمان مي ده تو به رفتار عادي گذشته ات برنمي گردي و او هم مثل تو فكر مي كنه ديگه بايد تكليف اين وضعيت رو روشن كنه. 

و روشن كردن تكليف اين وضعيت تبديل ميشه به يك دعواي درست و حسابي. 

هر دو طرفتون وقتي حرف هاي طرف مقابل رو مي شنويد تعجب مي كنيد كه او شما رو به چه رفتارهايي متهم مي كنه كه حتي روحتون هم ازش خبر نداره. و اين به دلخوري شما اضافه مي كنه. اين دعوا به غير از تخريب هيچ نتيجه اي نداره و خودتون هم نمي تونيد بفهميد كي، چرا و چه جوري همه چيز اين قدر به هم پيچيده شده و با اين كوه سوءتفاهم بايد چي كار كنيد. 

اما من مي دونم كي اين اتفاق افتاد:
وقتي در مقابل سؤال هاي بي جوابتون سكوت كرديد، سكوت كرديد و سكوت كرديد. 

وقتي از طرف مقابلتون انتظار داشتيد كه فكر شما رو بخونه. وقتي به تفاوت نگرش، خواسته ها و رفتارهاتون كه ناشي از اختلاف جنسيت شماست بي توجهي بوديد و فكر مي كرديد طرف مقابلتون عينا مثل شما فكر و رفتار مي كنه. 

وقتي زن با سكوتش داره از مرد به خاطر كاري كه چند ساعت پيش انجام داده توضيح مي خواد و مرد كه اصلا اون كارش رو فراموش كرده سكوت زن رو ناشي از خستگي، بي حوصلگي يا شايد هم بي توجه مي دونه. 

دو خواهش!:
۱- به ياد داشته باشيد انسان ها هر كدومشون يك دنياي متفاوت اند يك رفتار از طرف شما ممكنه يك علامت متفاوت از اون چه كه شما واقعا مي خواهيد براي طرف مقابلتون باشه. به خصوص زن و مرد كه حتي خيلي جاها با هم در تضاداند و نقطه مقابل و مكمل هم هستند و زبان رفتار مشتركي ندارند. يا اصلا ممكنه شما پيش زمينه ذهني بدي نسبت به يك رفتار داشته باشيد و از اون منظور بدي رو برداشت كنيد. در حالي كه طرف مقابلتون اصلا چنين منظوري نداشته. پس از همين الان به خاطر بسپريم اين كه از طرف مقابلمون بخواهيم فكرمون رو بخونه توقع كاملا بي جا و اشتباهيه و ريشه بسياري از سوءتفاهم هاست. 

۲- نقاط كور، سوءتفاهم ها، سؤال ها و دلخوري هاتون رو تلنبار نكنيد كه به كوهي غيرقابل جابه جا شدن تبديل بشن. سعي كنيد قبل از اتمام هر روز مسائل و مشكلات اون روز رو حل كرده و به فردا محول نكنيد. البته در صورتي كه هم طرف مقابلتون و هم شما به ياد داشته باشيد كه به جاي انتقاد دوستانه به جنگي كه از ابتدا فكر مي كنيد برنده ش خودتون هستيد با طرف مقابلتون نريد. هميشه به ياد داشته باشيد حتي اگر در ابتدا اصلا اين طور به نظر نرسه بعد از شنيدن حرف هاش ممكن به اين نتيجه برسيد كه او هم حداقل به اندازه شما يا حتي بيشتر از شما حق داشته!
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *