کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ولایتمداری یعنی مهدی باکری/ خاطره از عملیات خیبر

30 بهمن 1402 ساعت 8:13

اصلاً اوضاع جالبی نبود و روحیه بچه ها هم در حد صفر تنزل پیدا کرده بود؛ تا این که خبر رسید امام پیغام دادند: «فرزندانم! مقاومت کنید و جزیره را حفظ کنید.»


گروه فرهنگی جهان نیوز: امام را فصل الخطاب همه کارهایش میدانست و ارادت بی حد و حصری به امام داشت. دفتر یادداشتش را که نگاه می کردی، پر بود از صحبت های امام که آنها را ریز به ریز نوشته بود. به همه بچه ها هم توصیه می کرد که فرامین امام را مو به مو عمل کنند.

در عملیات خیبر، وضعیت بسیار بغرنج و اسفناک شده بود و هر لحظه هم خبر ناگواری می رسید. فشار خیلی سنگین بود. از یک طرف موفقیتی حاصل نشده بود و از طرف دیگر، برادرش حمید، که دست راست آقا مهدی و مغز متفکر لشکر بود، شهید شده بود.

اصلاً اوضاع جالبی نبود و روحیه بچه ها هم در حد صفر تنزل پیدا کرده بود؛ تا این که خبر رسید امام پیغام دادند: «فرزندانم! مقاومت کنید و جزیره را حفظ کنید.»

آقا مهدی وقتی پیام امام را شنید، انگار خونی تازه در رگ هایش جاری شده باشد، از این رو به آن رو شد.

حالتی شده بود که قابل وصف نیست. رفت پشت بی سیم و به آقا محسن (رضایی) گفت: «آقا محسن! به امام بگین ما تا آخرین قطره خونمون اینجا هستیم و دفاع می کنیم و نمی ذاریم این عملیات ابتر بمونه.»

همان موقع هم یک آر پی جی برداشت و رفت پشت خاکریز.

کار به جایی رسیده بود که می خواست با دشمن، تن به تن درگیر شود.


برگرفته از کتاب نمی‌توانست زنده بماند/ خاطراتی از شهید مهدی باکری
راوی: غلام حسین سفیدگری

بیشتر بخوانید:
ماجرای قناعت شهید باکری برای رسیدن به خدا
قدرت نفوذ کلام آقا مهدی باکری این طوری بود
ماجرای چلو برگی که شهید باکری به آن لب نزد
ماجرای اطمینان شهید باکری از کربلایی شدنش
ماجرای شخصی که به زور از شهید باکری مرخصی می‌خواست
شهید باکری: برای جنگیدن با آمریکا باید گوشت خورد!
ماجرای جا ماندن احمد کاظمی از شهادت کنار مهدی باکری
ماجرای دغدغه‌ای که شهید باکری آن را حل کرد
ماجرای حساسیت و قاطعیت خاص شهید باکری
ماجرای مفقود الجسد شدن برادر شهید مهدی باکری


کد مطلب: 868062

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/868062/ولایتمداری-یعنی-مهدی-باکری-خاطره-عملیات-خیبر

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com