چرا ترکیه به یک بازیگر پرنوسان و بازنده تبدیل شده؟
يکشنبه ۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۷
کد مطلب: 780364
واقعیت این است که ترکیه تحت لوای اردوغان از مسیر دیپلماسی فاصله گرفته و به روشهای تنشزا با کمترین نتیجه متوسل می شود.
گروه بین الملل جهان نيوز، امید محمدیان: وقتی که اقدامات ترکیه طی چند سال اخیر در منطقه مطالعه می شود، اینطور دریافت میشود که گویی کشوری چون یک قدرت نوظهور در حال عرض اندام در منطقه است و هرجا که بخواهد فراتر از محدوده های پیشین سنتی حرکت و توسعهطلبی میکند.
اما با کمی دقت درمی یابیم که در اصل یکی از ویژگیهای خاص سیاست خارجی ترکیه در چند سال اخیر، تولید تنش با هدف کسب امتیازاتی خاص است ولی در نهایت به عقب نشینی منجر می شود.
به عنوان مثال ترکیه در تابستان سال گذشته دست به اقدامات اکتشافی و حفاری هایی در مناطق آبی فراتر از صلاحیتهای دریایی علیرغم اعتراض های قبرس و یونان زد و حتی تا مرحله رویارویی نظامی دریایی با دیگر عضو ناتو، فرانسه، نیز پیش رفت اما در نهایت ترکیه با وجود عقب نشینی نتوانست حتی درجه ای اذهان رهبران و نخبگان اتحادیهاروپایی را به این پرسش معطوف کند که چرا ترکیه با بیشترین خط ساحلی در امتداد مدیترانه، کمترین دسترسی را در مقایسه با کشورهای کوچکتری نظیر یونان و مشخصا قبرس به منابع انرژی در مدیترانه را ندارد.
هدف این نوشتار درک چرایی تندیهای پرنوسان ترکیه نسبت به متحدان غربی خود چون آخرین نمونه مبنی بر خبر نامطلوب خوانده شدن چندین سفیر کشورهای عمدتا اروپایی و ایالات متحده است. به عبارتی تبیین چرایی رفتارهای اخیر به ظاهر مقتدرانه ولی در اصل تنشجویی از سر استیصال ترکیه و مشخصا حزب عدالت و توسعه اردوغان است که روزی مورد تحسین شاخصترین چهره های غرب چون اوباما بود.
واقعیت این است که ترکیه تحت لوای اردوغان از مسیر دیپلماسی فاصله گرفته و به روشهای تنشزا با کمترین نتیجه متوسل می شود. یکی از نشانههای استنباطی رفتارهای اخیر ترکیه با متحدان غربی ضعف و اصطکاک بیشتر ترکیه در ماجراجوییهای اخیر منطقهای است. ترکیه به این درک رسیده که شدیدا در عرصه دیپلماتیک دچار افول شده و از توانایی و ظرفیت مناسبی برای پیگیری منافع و امنیت خود به طرق دیپلماتیک برخوردار نیست.
ترکیه دیگر قادر به حل اختلافات خود با بزرگترین متحد خود در ناتو چون ایالات متحده نمی باشد و حتی حاضر است با یکی از سرسختترین رقبای منطقهای خود یعنی روسیه چانه زنی کند. معنی دقیقتر این است که تنها مسیر دیپلماسی برای ترکیه در پس میدان نبرد و یا تنشزایی ممکن شده و ابزار صرف و منحصر دیپلماتیک برای ترکیه کمتر معنی و کارایی دارد و قبل از آنکه دیپلماسی را انتخاب کند دورهای از تنش را به اجرا میگذارد.
یک دلیل این شرایط عدم امکان انتظار توسط ترکیه است. در اصل ترکیه تبدیل به کشوری شده است که نمیتواند در مسیر پیگیری منافع ملی خود صبوری لازم را به خرج بدهد.
این مسئله به چند عامل نمونه میتواند وابسته باشد:
اول انکه شرایط خاص اردوغان هم در داخل حزب و هم در میان عرصه گستردهتر اجتماعی، مردم است. باید یادآور شد که همواره جنگ و طبلزنی بر شرایط خاص کشور در مقابله با دشمنان و رقیبان خارجی، به طرز شکوفایی می تواند جایگاه متزلزل رهبر آن کشور را هرچند برای مدت کوتاهی تثبیت کند.
دلیل دوم شرایط بین المللی است که حکایت از تغییرات سریع است و ترکیه هم میخواهد به موازات این تغییرات تبدیل به قدرت اقتصادی و کشور صنعتی شود که البته این اهداف ترکیه را بیش از گذشته به غرب و به خصوص به بازار لیبرال غرب وابستهتر میکند. به همین جهت برای پیگیری اهداف عالی و آرمانی کشور به شکلی عجولانه هم رفتار میکند.
البته در اینجا با تصویری از تضاد اساسی در رفتار ترکیه روبهرو می شویم که نشان میدهد چرا تنشزایی های ترکیه با هدف انتفاع از غرب در حوزه های مختلف نمی تواند مقارن با اقتدار طلبی و استقلال اساسی در کنشگری به عنوان یک قدرت مطرح در جهان باشد.
از طرف دیگر عدم تغییر نگرش های سنتی به حوزه امنیت ملی چون تقابل با اقوام کرد و تبدیل شدن آنها به تهدید شماره یک امنیت ملی که در تعارض با ارجحیت ها و نگرش های امنیتی ناتو است، ترکیه را در نهایت از هماهنگی و تناسب میان اهداف، ابزار ها و نگرشها در سیاست خارجی و امنیتی باز میدارد. لذا این تعارضات در دیدگاه ها با ناتو را با توجه به افق کشور مبنی بر ضرورت تداوم عضویت در ناتو را باید در کوتاهترین زمان ممکن به بهینه ترین حالت (نتیجه مطلوب) برساند که خروجی آن باز همان انتخاب تنشهای کوتاهمدت و نه اقتدارگرایی و رخی از استقلال، می شود.
در نهایت این شرایط متعارض چون تلاش برای تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی و نظامی، نگرش سنتی به امنیت و ابعادی از قدرت در منطقه و البته تزلزل جایگاه رهبری آرمان گرا، ترکیه را به بازیگری پر نوسان و بازنده تبدیل کرده است.
ما از همان سال 2011 ازطریق رسانه ها اعلام کردیم که آمریکا،انگلیس،فرانسه،آلمان،عربستان سعودی،قطر،امارات،اردن،ترکیه و رژیم جعلی صهیونیستی حامیان اصلی تروریسم، تروریست های داعش ودیگرگروه های تروریستی درسوریه ولبنان وعراق وخاومیانه وجهان هستند..