جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

تقابل گرایی غربی و الگوی مقاومت اسلامی

علیرضا رضاخواه
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۲
کد مطلب: 504364
به گزارش جهان نيوز ؛ رقابت‌های بین‌المللی در دوران بعد از جنگ سرد براساس ساختار دوقطبی شکل گرفته بود. در این دوران هیچ بازیگری از نقش و جایگاه هژمونیک (به معنی سلطه همه‌جانبه و بی قید و شرط) برخوردار نبود. کشورهای موثر در نظام بین‌الملل به دو قطب سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ایدئولوژیک تقسیم شده بودند. روند یادشده در دهه١٩٩٠ به طرز قابل‌توجهی دگرگون شد و جهان غرب از موقعیت ویژه‌ای در سیاست بین‌الملل برخوردار گردید. در این روند غرب به عنوان یک بلوک منسجم تلاش می‌کند موقعیت ممتاز خود را حفظ کند و از منافع خود که آن را منافع «جامعه جهانی» جلوه می‌دهد دفاع کند. به بیان دیگر، غربی‌ها هنوز هم بر ایده پایان تاریخ فوکویاما استوارند. این امر زمینه‌های هژمونی‌گرایی جهان غرب را فراهم آورده است. اگرچه آمریکا در بین کشورهای جهان غرب از ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی سود می‌برد، تحقق اهداف استراتژیک آن بدون همکاری و هماهنگی با سایر کشورهای جهان غرب امکان‌پذیر نیست، امری که این روزها به‌وضوح شاهد افول آن هستیم. با این حال هنوز زود است که این همراهی نکردن را به معنای مقاومت دربرابر آمریکا تفسیر کنیم.

هژمونی غرب ایدئولوژیک است
نظریه‌پردازان واقع‌گرا بر این اعتقادند که فروپاشی نظام دوقطبی می‌تواند دو تصویر از سیاست بین‌الملل ایجاد نماید. آنان گزینه‌های هژمونی‌گرایی و موازنه‌گرایی را پیشنهاد می‌کنند اما واقعیت‌های موجود در سیاست بین‌الملل بیانگر آن است که دو قالب یادشده در چهارچوب ساختار جدیدی سازمان‌دهی گردیده است. «جامعه جهانی» واژه مودبانه‌ای است که جانشین «جهان غرب» شده تا به اقداماتی که منعکس‌کننده منافع آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی است مشروعیت بین‌الملل ببخشد. هم‌اکنون کشورهای غربی تلاش می‌کنند هژمونی خود را بر جامعه جهانی اعمال کنند. این امر بیانگر شکل جدیدی از ساختار هژمونیک می‌باشد که دارای ماهیت ایدئولوژیک است. رئالیست‌های غربی بر این اعتقادند که قدرت صرفا، از طریق قدرت رقیب، متعادل و کنترل می‌شود. از آنجا که هیچ‌گونه قدرت رقیبی وجود ندارد، بنابراین، جهان غرب می‌تواند هژمونی خود را بر سایر بازیگران و شکل‌بندی‌های قدرت منطقه‌ای، تمدنی و ایدئولوژیک تحمیل کند.

جهان اسلام و مقاومت دربرابر هژمونی غرب
هرچند این روزها بازیگران قدرتمند جهانی وضعیت موجود را به گونه دوفاکتو پذیرفته‌اند اما چالش دربرابر هژمونی‌گرایی جهان غرب از سوی حوزه‌های پیرامونی به‌ویژه کشورهای اسلامی در غرب آسیا آغاز شده است. این امر اهداف استراتژیک آمریکا و جهان غرب را تعدیل می‌کند. اگرچه قدرت‌های فرامنطقه‌ای غیرغربی چون چین و روسیه تاکنون نتوانسته‌اند راه ایجاد ائتلاف ایدئولوژیک یا تمدنی را با کشورهای پیرامونی به دست آورند و از این طریق برای خود سپر حمایتی ایجاد کنند کشورهای حاشیه‌ای در سیاست بین‌الملل با الگوهای مقاومت‌جویانه خود زمینه‌های لازم را برای آزادی عمل بیشتر برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای غیرغربی فراهم کرده‌اند.روند بیداری جهان اسلام به مسلمانان اعتمادبه‌‌نفس داده است و آن‌ها را به این نتیجه رسانده که تمدن و ارزش‌هایشان، در مقایسه با داشته‌های غرب، ویژگی‌ها و ارزش خاصی دارد. این امر منجر به مقاومت‌گرایی نیروهای اسلام‌گرا دربرابر موج‌های هژمونی‌گرای جهان غرب می‌شود. آنان تمامی تلاش و قابلیت‌های خود را برای حداقل‌سازی هژمونی غرب به کار گرفته و از این طریق تلاش همه‌جانبه‌ای به انجام می‌رسانند که اولا مانع اعمال هژمونی‌گرایی غرب می‌شود، ثانیا با چالش‌هایی که به وجود می‌آورند عمر هژمونی جهان غرب را کاهش داده و از مدیریت نظام تک‌قطبی در سیاست بین‌المللی جلوگیری به عمل می‌آورد.

به این ترتیب هژمونی‌گرایی جهان غرب زمینه‌ای برای رشد مقاومت‌گرایی اسلامی تلقی می‌گردد. تلاش هم‌زمان غرب برای جهانی کردن بنیادها و ارزش‌های خود، حفظ تفوق نظامی و اقتصادی، و دخالت در درگیرهای موجود در جهان اسلام در میان مسلمانان نارضایتی عمیقی ایجاد کرده است. این امر نشان می‌دهد که هرکجا تلاش برای اعمال قدرت و به‌کارگیری سیاست‌های هژمونیک وجود داشته باشد مقاومت‌گرایی نیز امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
 
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *