مردم بیشتری در سراسر جهان درک کردهاند که آمریکا کشوری است که توسط جنگطلبان و توتالیترها اداره میشود که به دروغ ادعا میکنند دموکراسی را به جهان صادر میکنند.
به گزارش جهان، هرچند که آمریکا به لحاظ سیاسی کشوری موفق و به لحاظ اقتصادی پررونق است، رهبران این کشور برای مسئلهای که تحلیلگران سیاسی «راکت صنایع نظامی» مینامند، با مشکل مواجه هستند، مشکلی که در دو دهه گذشته وجود داشته است.بررسی افول آمریکا به این معنا نیست که کسی در مورد از بین رفتن تسلط و قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا خوشحال است، بلکه این امر به معنای فهم این واقعیت است که چگونه کشوری که زمانی قدرت شماره یک جهان بود اکنون تحت کنترل جنگطلبانی است که آمادهاند منافع ملی خود را قربانی کسب رضایت برخی لابیهای خاص کنند.
آمریکا میتوانست همزیستی مسالمتآمیزی با کشورهای جهان داشته باشد و ابرقدرتی صلحطلب بهشمار آید، اما با انجام لشکرکشیهای متعدد، جنگهای خونین و بیتوجهی به قتل غیرنظامیان بیگناه به یک هژمون نامطلوب و ترسناک تبدیل شده است.ما در ایران ریویو به منظور درک وسعت افول آمریکا و دلایل آن، مصاحبههای جامعی را با اندیشمندان برجسته علوم سیاسی آغاز کردهایم.
این گفتگو با پرفسور پل شلدون فوت، یکی از اندیشمندان برجسته علوم سیاسی و استاد دانشگاه فولرتون کالیفرنیا انجام شده است. وی به کشورهای متعددی در منطقه خاورمیانه از جمله ترکیه، عمان و امارات متحده عربی سفر کرده است. وی همچنین زبان فارسی را در دانشگاه هاروارد آموخته و سفرهای متعددی به ایران داشته است.آنچه در پی میآید متن مصاحبه ایران ریویو با پروفسور فوت است که در آن ما دلایل تضعیف قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا و سپس افول امپراطوری آمریکا را مورد بحث قرار دادهایم.
همانطور که میدانید نظام جهانی تکقطبی هژمونیک به رهبری آمریکا اساس و ساختار نظم کنونی جهانی است. در این رابطه برخی محققان معتقدند که نشانههای افول آمریکا و در نتیجه دگرگونی در نظم جهانی در حال ظهور و تغییراتی در زمینه پیدایش موازنه قدرتی علیه آمریکا در معادلات جهانی قدرت سیاسی در حال پیدایش است. تحلیل شما در مورد این تغییرات و چالشهای پیش آمده برای هژمونی آمریکا چیست؟
در سراسر تاریخ تلاشهایی برای برپایی نظم جهانی جدید انجام شده است. برخی مثالها شامل صلح رومی، صلح مغولی، صلح عثمانی، صلح انگلیسی و صلح آمریکایی هستند. نویسندگان زیادی در کتابهای خود به تحلیل دلایل ظهور و سقوط یا ظهور و افول قدرتهای بزرگ پرداختهاند. برای نمونه میتوان به ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ نوشته پل کندی، امپراطوری: ظهور و سقوط نظم جهانی انگلستان و درسهایی برای قدرتهای جهانی نوشته نیل فرگوسن، کلازوس: ظهور و سقوط امپراطوری آمریکا نوشته نیل فرگوسن، عصر طلایی پارس نوشته ریچارد نلسون فری، افول و سقوط امپراطوری روم نوشته ادوارد گیبون و امپراطوری عثمانی، 1922ـ1700 نوشته دونالد کوترت اشاره کرد.
تا پایان جنگ جهانی اول آمریکا به یک کشور نظامی و صنعتی قدرتمند تبدیل شد. با این حال، بسیاری از آمریکاییها انزواگرایی را ترجیح دادند. تا پایان جنگ جهانی دوم صدمات ناشی از جنگ جهانی به انگلستان به حدی بود که این کشور قادر به حفظ صلح انگلیسی نبود. در طول دهه 1950، در حالیکه اروپا و ژاپن در حال بازسازی اقتصاد صدمه دیده خود بودند، آمریکا از قدرت نظامی و اقتصادی برخوردار بود. اتحاد جماهیر شوروی تلاش کرد تا با وجود مخارج دفاعی آمریکا صلح را حفظ کند و در نهایت فروپاشید.
آمریکا اشتباهات فاحش متعددی داشت و از یک کشور معتبر به یک کشور بدهکار تبدیل شد، جنگهای بیپایان و صدها پایگاه نظامی خارجی برپا کرد و کسر بودجه، تنزل آموزشی، سیاستهای تضعیف دلار و از بین رفتن مشاغل تولیدی را تجربه نمود.بسیاری از کشورها به این وضعیت بوسیله تجارت با دیگر ارزهای رایج به جای دلار و یا ایجاد نهادهای مالی رقیب نظیر بورس نفت ایران پاسخ دادند.
به نظر میرسد که آمریکا به شکل داوطلبانه از جایگاه خود به عنوان هژمون جهانی در حال عقبنشینی است که به خاطر هزینههای قابل توجه حفظ یک نظم هژمونیک و تکقطبی و کاهش چشمگیر خدماتش بوده است. نقطهنظر شما در این رابطه چیست؟
اسمیدلی باتلر، ژنرال چهارستاره، در کتاب «جنگ یک راکت است» توضیح میدهد که آمریکا چگونه با دیکتاتورها برای ایمنسازی منابع کشورها با هزینه اندک همکاری کرده است.جان پرکینز در اعترافات یک جنایتکار اقتصادی نشان میدهد که چطور رهبران بسیاری از کشورها ثروت ملتهای خود را در حمایت از آمریکا صرف کردهاند.در ایران شاهان تمایل داشتند که امتیازات اقتصادی به کشورهای قدرتمند اعطا کنند. برخی از بدترین مثالها در این رابطه حق انحصاری رویتر و امتیازات دارسی بود.
مارک هالبرت در کتاب «بهم متصل» به تفصیل توضیح میدهد که چگونه شاه ایران برای حمایت از آمریکا از منابع محدود مردم ایران استفاده کرد. برای مثال در سال 1974 شرکت گرامون با مشکلات مالی شدیدی روبرو شد. شاه ایران با اعطای یک وام و سفارش 80 هواپیمای تامکت اف-14 آ هر کدام به ارزش 8/17 میلیون دلار این شرکت را نجات دادهاند.بدون دیکتاتورها یا رهبران فاسد در سراسر جهان، آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند نمیتوانستند از عهده صنایع نظامی خود برآیند.
بر اساس برخی نظریهها، اقتصاد سرمایهداری جهانی در حال فروپاشی است و عواقب آن برای نظم هژمونیک و تکقطبی بهتدریج در حال ظاهر شدن است. نظر شما در مورد انعکاس آن در رکود اقتصاد جهانی و دامنه قدرت آمریکا چیست؟
مشکل سرمایهداری نیست. بخش خصوصی قدرتمند اقتصادی و مبادلات بورس اکنون حتی در روسیه، چین و ویتنام نیز وجود دارند. برخی جوامع از چین بهخاطر عملکردش در قالب سرمایهداری انتقاد میکنند. در غرب مشکل این است که رأیدهندگان همچنان کاندیداهایی را انتخاب میکنند که نمیتوانند وعدههای خود را عملی کنند. کشورهایی که نمیتوانند از عهده کسری بودجه برآیند به چاپ مقدار بیشتری پول دست میزنند. در نتیجه این رفتار غیرمسئولانه اقتصاد جهانی صدمه میبیند.
برخی تحلیلگران سیاسی استدلال میکنند که بر اثر ظهور و تشدید مقاومت جهانی در برابر سرمایهداری و لیبرالیسم بهویژه مقاومت در برابر سبک زندگی نظام امپریالیستی در کوچکترین سطح قدرت جهانی، قدرت و نفوذ سیاسی آمریکا در سالهای اخیر روبه کاهش بوده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
قدرت و نفوذ سیاسی آمریکا در حال افول است. رئیسجمهور رونالد ریگان اعلام کرد که آمریکا باید شهر درخشان روی تپه و برج مراقبتی برای مردمی که عاشق آزادی در سراسر جهان هستند، باشد. پاتریک بوکانن در کتاب یک جمهوری و نه یک امپراطوری مینویسد آمریکا باید از سرمشقهای خود پیروی کند. متأسفانه صهیونیستها و نومحافظهکاران (نئوتروتسکیها) در هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نفوذ کردهاند. مردم بیشتری در سراسر جهان درک کردهاند که آمریکا کشوری است که توسط جنگطلبان و توتالیترها اداره میشود که به دروغ ادعا میکنند دموکراسی را به جهان صادر میکنند.
مقاومت و مخالفت نیروهای داخلی آمریکا با مداخلات دولت این کشور در دیگر نقاط جهان و رفتار امپریالیستی سیستم سیاسی آمریکا به تضعیف جایگاه جهانی این کشور کمک کرده است. ممکن است نظر خود را در این رابطه مطرح کنید؟
برخی آمریکاییها در تلاشند تا آمریکا دوباره از سرمشقهای خود پیروی کند. آمریکا نباید جایگاه جهانی خود را در درازمدت بهگونهای تقویت کند که تروریستها به این کشور وارد شوند، ساختمانها را ویران کنند و عدهای را بکشند یا بیخانمان نمایند. مردم دیگر کشورهای جهان نباید در برابر جنایتهای جنگی آمریکا ساکت بمانند. تماشای توتالیترها تماشای یک مسابقه ورزشی نیست.
به جز مواردی که ما به عنوان عواملی که به افول قدرت سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی آمریکا و سقوط امپریالیسم منجر میشود، ذکر کردیم، آیا شما احتمالات دیگری دارید که سقوط امپراطوری آمریکا را تسریع کند؟
در سراسر تاریخ مردم یک کشور قدرتمند به نابودی خودشان کمک کردهاند. منابع محدود مصروف مخارج نظامی عظیم میشود و نمیتواند ثروتی برای مردم ایجاد کند. در آمریکا و در غرب، مشکلاتی در مورد عدم تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد شده است. میلیونها نفر از جمعیت بومی بسیاری از کشورهای اروپایی در حال کاهش است.
آمریکا بر مهاجرت تعداد زیادی از افراد برای پرکردن مناصبی نظیر استاد دانشگاه، برنامهنویسان رایانهای، مهندسان و دیگر مشاغل حرفهای تکیه دارد. در سال 2006، فیلم «وضعیت ویژه» شرایطی را به تصویر کشید که اگر احمقها کشور را بدست گیرند آمریکا چه وضعیتی پیدا میکند. برخی آمریکاییها فیلم را کمدی دانستند. برخی دیگر آن را به واقعیت نزدیک حس کردند.
در حالیکه بسیاری در خارج از آمریکا از افول نسبی این کشور خوشحال هستند، برای برخی مهم است که شرایط موجود را مطالعه کنند و نسبت به تاریخ خود صادق باشند. تجربه من از تجربه و زندگی در بسیاری از کشورها نشان میدهد که افراد کمی تاریخ خود را مطالعه کردهاند. برای مثال ایرانیها باید بدانند که امپراطوری پارس دستاوردهای عظیمی در زمینه دانش، تکنولوژی و ثروت داشت. آنها باید یاد بگیرند که امپراطوری پارس چطور سقوط کرد. در سراسر جهان اسلام، باید مطالعاتی عمیقی در مورد امپراطوری عثمانی و دلایل ظهور، افول و سقوط این امپراطوری مسلمان انجام شود.
پی نوشت:
1 . Paul Sheldon Foote: America, A Country Controlled by Warmongers, Iran Review Exclusive Interview, by Kourosh Ziabari, JANUARY 02, 2013.