يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۰

شعری‌که خلیل‌عمرانی درمحل کارش زده‌بود

سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۴
کد مطلب: 259666
عمرانی پس از دوران دانشجویی به بوشهر برمی‌گردد و به عنوان معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کند او در اتاقش بیتی را نصب کرده بود که هنوز در خاطره‌ها مانده است.
به گزارش جهان به نقل از فارس، خلیل عمرانی از میان خیل دوستداران ادبیات انقلاب اسلامی پر کشید و روز گذشته در میان انبوه شاگردان و شاعران و دوستانش تشیع شد.
 
خلیل عمرانی جسمش از میان ما رفت اما روحش و یاد اعمال و زحماتش میان ما خواهد ماند. آنچه در ادامه می‌آید یادداشت یکی دیگر از شاگردان او با نام سیّدمرتضی کراماتی است که یادداشتی با عنوان «چرا خلیل عمرانی می‌ماند» (نذر دلتنگی‌های بی‌بی سیّده‌هاجر، همسر باوفای خلیل عمرانی) نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است:
 
*سخنی از دلتنگی همیشگی شاعران

 
در وادی ادبیات امروز ایران و در کم‌فروغی جلسات ادبی، آدم می‌ماند و حسرت؛ حسرتِ روزهای شیرینی که بود و گذشت. حسرت شب‌نشینی‌ها و نقدها و دعواها و آشتی‌ها. آدم می‌ماند و دلتنگی‌ها که همیشه سهم شاعران است و این دلتنگی در این زمانه، پررنگ‌تر از همیشه خود را نشان می‌دهد. وقتی به دیروزها برگردیم و به رد پاها نگاهی بیندازیم، بغض‌ها به یاری می‌آیند.
 
در جریان شعر دهة هفتاد تا امروز، قریب به اتّفاق شاعران این دوره‌ها پاگرفتة نشست‌ها و اردوهای دانش‌آموزی هستند که آن زمان در قالب جشنواره‌های شعر دانش‌آموزی، تابستان‌ها در اردوگاه میرزا کوچک خان رامسر خاطرات سرسبزی برای خود به یادگار گذاشتند. حضور بزرگانی همانند خسرویاری‌ها، نیکبخت‌ها، احد ده‌بزرگی‌ها، قادر طهماسبی‌ها و مردانی‌ها به همراه خلیل عمرانی بر غنای این رخداد شعری می‌افزود.
 
خلیل در دوران دانشجویی در یزد، حلقه‌ای از شاعران را گرد خود فراهم کرد که اگر امروز نام‌هایی همانند علیرضا احرامیان‌پور، طباطبایی، پیام شمس‌الدینی و دیگر نام‌های مطرح در شعر امروز بر زبان‌ها جاری است، نتیجة زحمت‌های اوست؛ البتّه حمایت و همراهی بزرگ‌مردی همانند محمّدی کویر و کسب فیض از محضر روحانی دردآشنا و شاعر، بهجتی شفق را نیز نباید نادیده گرفت.
 
 
 
*حکایت متفاوت عمرانی
 
گاهی ارتباط شاگرد و استاد در زمانی خاص و محدود به ایّام تحصیل ادامه دارد، امّا حکایت خلیل عمرانی با دیگر اساتید فرق دارد. حضور در جمع شاعران مطرح آن زمان همانند نصرالله مردانی، مشفق کاشانی، جواد محقق، محمّدرضا سهرابی نژاد و دیگر سرآمدان، در تقویم شعر انقلاب با نام و انجمن‌های شکل گرفته توسّط خلیل عمرانی ستودنی است؛ امّا چه می‌شود که گاهی این کوشش‌ها در محافل ادبی کشور نادیده گرفته می‌شود؟
 
خلیل پس از دوران دانشجویی به بوشهر برمی‌گردد و به عنوان معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، به اتّفاق علی‌افراشته ـ مدیر وقت فرهنگ و ارشاد استان بوشهر ـ در جهت احیای مجدد آن اداره کل، گام‌هایی اساسی برمی‌دارند که ساخت فرهنگسراها، تشکیل انجمن‌های هنری (به‌ویژه انجمن شعر و ادب) و انجام برنامه‌های ویژه مانند گردهمایی هنرمندان شهرستان‌ها در مرکز استان، تجلیل سالانه از هنرمندان استان و حمایت از انتشار آثار هنری از آن جمله‌اند. در راستای همین کوشش‌ها، حسادت برخی از افراد نیز نمود پیدا می‌کرد. آن روزها خلیل در بحث گروه‌های سیاسی علاقة خاصی به جامعة روحانیت داشت.
 
 
 
*بیتی که خلیل در محل کارش زده بود
 
از طرف دیگر، منزل خلیل در بوشهر، پذیرای دیّری‌هایی بود که به مرکز استان می‌آمدند به نحوی که به‌قول سید هاجر، همسر خلیل، اگر یک روز مهمان نداشتند، انگار گمشده‌ای را جستجو می‌کردند. در زمان معاونت خلیل، هفته‌نامة «پیغام» به مدد رضا معتمد و علی هوشمند در استان منتشر شد که ابتدا قرار بود بخش عمده‌ای از آن به شعر و ادبیات تعلّق داشته باشد. علی‌رغم تمام سنگ‌اندازی‌ها، کارنامة فعالیت خلیل در استان موفق بود. او بعد از جابجایی «افراشته»، مدّتی هم معاون «قلیشلی» بود و درست به یاد دارم که در اتاقش این بیت را نوشته بود:
 
این میز که می‌بینی گاه از من و گاه از تو
 
جاوید نخواهد ماند، خواه از من و خواه از تو
 
او در همان زمان، علاوه بر مسئولیت در استان، با مرکز کشور هم ارتباطی نزدیک داشت و همین‌ها باعث می‌شد تا بی‌بی سید هاجر در کارها یاری‌اش کند مثلاً برنامه‌های رادیو بوشهر را ضبط کند تا خلیل در تهران از اوضاع استان بی‌خبر نماند.
 
پس از مدّتی، خلیل از بوشهر به تهران می‌آید و مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را عهده‌دار می‌گردد و چند سال بعد به وزارت آموزش و پرورش می‌رود؛ این در شرایطی است که باز هم جماعت شاعران را در کنار خود دارد و در یافت‌آباد و اسلامشهر، به شناسایی نوقلمان شعر می‌پردازد و انجمن ادبی «نسل مروارید» را تأسیس می‌کند و خانه‌اش محمل شاعران جوان آن منطقه مانند عبّاس کلهر، سیروس مرادی، سید وحید سمنانی، غلامرضا سلیمانی و فاطمه طارمی می‌شود؛ شاعرانی که افزون بر شعر، در بخش‌های گوناگون اجتماعی، دلسوزانه به خدمت پرداخته‌اند و ارتباطی گرم و خانوادگی با خلیل دارند. راه‌اندازی انتشارات «نسل مروارید» و حمایت از چاپ مجموعه اشعار شاعران جوان، از دیگر اقدامات نیکوی اوست. 
 
 
 
*مرواریدهایی که هرگز از یاد نمی‌روند
 
نفس گرم خلیل همانند گرمای آفتاب جنوب و گستردگی دریای جنوب و استواری نخل جنوب، در گام و کلام و اراده‌اش هویداست. مسئولیت انجمن شعر بسیج و برگزاری چندین جشنوارة شعر با موضوع آن در سطح کشور، موجب تشکیل انجمن‌هایی در سراسر کشور شد و یکی از آرزوهای بزرگ خلیل تحقق یافت.
 
آثار مکتوبش از «مروارید فراموش» گرفته تا «ساعت به وقت شرعی دریا» و «گزیدة ادبیات امروز» تا «دلمویه‌های بم»، در کنار سایر مکتوباتش خواندنی است. دفاع از پایان‌نامه‌اش با عنوان «غزل عاشقانة بعد از انقلاب» در یک روز پیش از غروب قیصر، هنوز ورد زبان دوستان شاعر است.
 
افتخار سرزمین جنوب ـ که امروز در مرکز کشور پرتوافشانی می‌کند ـ مرواریدی فراموش است امّا از یاد نبریم که مرواریدها هیچ‌گاه فراموش نمی‌شوند چراکه هرگاه موج‌ها سدّ راهش شوند، افق را می‌نگرد و ساحل‌نشینان را به سمت نور فرا می‌خواند. به رسم ادب، دست خلیل را می‌بوسم چراکه دست استاد بوسیدنی است.
 
مرا امواج دریا می‌شناسند
 
و شالوهای زیبا می‌شناسند
 
چنان گرمم که جاشوهای بندر
 
مرا هم مثل گرما می‌شناسند
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *