پخش سریال تاریخی «سرزمین مادری» باعث شد در گفتگو با دکتر مصطفی مرتضوی، پژوهشگر تاریخ معاصر اهمیت این موضوع را بررسی کنیم. کسی که علاوه بر فعالیت آکادمیک در حوزه تاریخ معاصر به خاطر حضور فعال فرهنگی با سؤالات و شبهات روز جامعه از نزدیک آشناست
به گزارش جهان نيوز به نقل از روزنامه جوان، تاریخ یکی از پرتکرارترین کلیدواژهها در سخنان رهبر معظم انقلاب است. ایشان که سکانداری انقلاب اسلامی را بر عهده دارند، بارها مردم را به فراگیری تاریخ و درس گرفتن از آن تشویق کردهاند؛ موضوعی که در حکمتها و پندهای امیرالمؤمنین نیز به وضوح دیده میشود، اما حافظه تاریخی مردم خصوصاً در دوران معاصر قوی نیست. پخش سریال تاریخی «سرزمین مادری» باعث شد در گفتگو با دکتر مصطفی مرتضوی، پژوهشگر تاریخ معاصر اهمیت این موضوع را بررسی کنیم. کسی که علاوه بر فعالیت آکادمیک در حوزه تاریخ معاصر به خاطر حضور فعال فرهنگی با سؤالات و شبهات روز جامعه از نزدیک آشناست.
سریال «سرزمین مادری» در حال پخش است، آیا توانسته روایت خوبی در تاریخ داشته باشد؟
قطعاً سریال و فیلمهای تاریخی به دلیل بار داستانی و جذابیتهایی که دارند در فهم تاریخ مؤثرند. برخی وقایع تاریخی که دستمایه ساخت سریال شده بیشتر در ذهن مخاطب قرار گرفته است. حقیقت ماجرا این است که سریال تاریخی خوب هزینه نیست، همهاش فایده است، اما نکتهای که وجود دارد این است که نمیتوان بخشی از تاریخ را بدون توجه به مسائل پیشتر از آن تحلیل کرد. تاریخ را بایستی پیوسته دید نه گسسته. شاید یکی از نقاط ضعف بزرگ در جامعه ما عدم شناخت دقیق تاریخ استعمار است. مرور تاریخ ایران نشان میدهد، ایران هیچگاه مستعمره کامل نبوده، اما نفوذ و دخالتهای پنهان زیادی وجود داشته است. عمده نهضتها برای مقابله با همین نفوذهای بیگانه بوده که ما در روایتگری آن کمکاری کردهایم. در سریالهای تاریخی این ضعف به چشم میخورد زیرا دشمنشناسی ما تا حدودی ضعیف است.
با توجه به گستردگی فضای مجازی و اطلاعاتی که این رسانهها به صورت جسته و گریخته در اختیار افراد میگذارند، برای برخی این تصور ایجاد شده است که درباره تاریخ به اندازه کافی مطلع هستند. نظر شما چیست؟
لازم است مقدمهای را مطرح کنم. بین فهم تاریخی و معلومات تاریخ تفاوت وجود دارد. ممکن است از راههای گوناگون معلومات تاریخی زیادی داشته باشیم ولی این تبدیل به یک فهم تاریخی نشده باشد. فهم تاریخی امری بالاتر و ورای معلومات تاریخی است. معنای دیگر فهم تاریخی همان بصیرت تاریخی است که در بیانات مقام معظم رهبری بسیار دیده میشود. نکته دیگر اینکه اصولاً در برخورد با تاریخ دو رویکرد وجود دارد؛ یکی تاریخ به عنوان علم و دانش است که این مسئله شاید مورد علاقه بسیاری از مردم ما نباشد که تمام وقت خود را صرف آن کنند، ولی آیا این به معنی ضرورت نداشتن فهم تاریخی است؟! حتماً پاسخمان منفی است. به مانند آن است که برخی از ما علاقهای به پزشکی نداریم. آیا این بدان معنی است که نیازی هم به پزشک نداریم. جامعه برای حرکت خود نیازمند فهم تاریخی است؛ فهم تاریخی که نشاندهنده سرمایههای جمع شده ملی و فرهنگی ماست؛ سرمایهای که مسیر حرکت درست و صواب را برای ما نشان میدهد.
نظرتان درباره آموزش تاریخ در کشورمان چیست؟
متأسفانه نوع آموزش تاریخ در کشور ما به گونهای است که باعث دلزدگی میشود، تاریخ به عنوان بخشی از زندگی و نیاز زندگی اجتماعی تصویر نشده است تا فهم درستی از آن صورت بگیرد. تاریخ درمانگر بحرانهای پیش روی ماست. تجارب گذشتگان، ما را از تکرار خطاها مصون کرده و نشان میدهد تا کجای مسیر آمدهایم و هدفمان رسیدن به چه قلهای است. اگر تاریخ چنین بیان و مطرح شود میبینیم که فضای عمومی جامعه علاقهمند به تاریخ است. اینجاست که نقش هنر به عنوان ابزار بیان جذاب اهمیت پیدا میکند. از این رو میبینیم سریالها و فیلمهای تاریخی معمولاً با استقبال زیادی مواجه میشود. تجربه نشان داده است وقتی ابزار روایت تاریخی مناسب نباشد برای مخاطب عام جالب نیست.
چرا اینقدر مقام معظم رهبری روی تاریخ تأکید دارند؟
ایشان همیشه سفارش میکنند تاریخ بخوانیم، چون از این طریق دوست و دشمن را میشناسیم و سیر تاریخی که بیگانگان علیه کشورمان داشتهاند مشخص میشود. شاید مطالبی که در ابتدای مصاحبه مطرح کردم پاسخی به این سؤال باشد. ایشان به عنوان سکاندار نظام اسلامی به خوبی اهمیت تاریخ را درک کرده و توصیه میکنند که حرکت واقعی در جامعه ما در گرو مطالعه تاریخ و داشتن بصیرت تاریخی است. به خصوص خطابشان در مطالعه تاریخ به جوانان است، نسلی که قرار است آینده کشور را بسازد؛ کشوری که تاریخ غنی آن ظرفیتهای بیشماری در دل خود دارد.
آیا ایرانیان خارجیستیز هستند؟
نه؛ بلکه باید گفت ایرانیان استقلالطلب هستند و ستیزشان با بیگانه با هدف تحقق استقلال است. بنابراین هر وقت استقلالشان ضربه دیده به تکاپو افتادهاند. قیامها و نهضتهای مختلف بر همین اساس بوده است. مانند نهضت تحریم تنباکو، قیام تهران، نهضت جنوب، رئیسعلی دلواری و نهضت جنگل که همه برای حفظ استقلال میهن و جلوگیری از تجاوز بیگانه بوده است.
این مسئله متأثر از شیعه بودن ماست یا هویت ایرانی؟
هر دو؛ هم هویت شیعی ما و هم هویت ملی. ما نمیتوانیم این دو را از هم تفکیک کنیم. در تاریخ ایران به خصوص در پنج قرن اخیر این دو چنان با هم ممزوج شده است که امکان تفکیک وجود ندارد.
تاریخ را قوم غالب مینویسد اینکه برخی از تاریخ گریزان هستند به خاطر همین نگاه یکجانبه و مسلط است؟
اولاً تاریخنگاری موجود ما عمدتاً سرگذشتنامه است و باید بین تاریخ و سرگذشتنامه تفاوت قائل شد. سرگذشتنامهها را قوم غالب ممکن است بنویسند، ولی تاریخ میتواند در حوزههای اجتماعی، سیاسی و مردمی باشد. ولی نکته مهم آن است که حتی در دوران سیاه تاریخی هم باید توجه داشته باشیم که تاریخ، فقط سرگذشت سلاطین و سیاستگذاران نیست. در قصه مغولها که بدترین دوران تاریخی کشورمان است هم میتوان یک تاریخنگاری اجتماعی داشت؛ تاریخنگاری که نشان دهد قوم غالب چگونه مغلوب فرهنگ ساکنان این سرزمین شد و حتی به خدمتگزاری به این فرهنگ پرداخت و مسجد گوهرشاد نمادی از این مسئله است.
همانطور که میدانیم سالها غرب بر کشورمان نفوذ داشته است. آیا توانسته آن طور که میخواهد تاریخسازی کند؟
جامعه ایرانی به غرب نزدیک شده است، اما مقاومت درونی هم متقابلاً در آن شکل گرفته است و این مقاومت ریشه تاریخی دارد. مثلاً همزمان با دوران پهلوی اول، در ترکیه نیز آتاتورک به دنبال غربیسازی بود تا اسلام را از صحنه اجتماعی حذف کرده و حجاب زنها برداشته شود. آتاتورک تا حدودی موفق شد، اما جامعه ترکیه به طور کامل دین را واننهاد. در مقابل این پروسه در ایران به دلیل ریشه تاریخی و همان مقاومتی که مطرح کردم، عملی نشد. بنابراین به نظر میآید ایران در زمانه ترویج فرهنگ غرب توسط عوامل داخلی، داشتههای خود را برتر میدانسته است. این به خاطر همان مقاومت هویتی و فرهنگی ایرانیان و ریشههای مذهبی آنان است که موجب شد سیاستهای رضاخانی در ایران با شکست مواجه شود.
اگر قرار باشد جای یک شخصیت تاریخی باشید کدام را انتخاب میکنید؟
حاج آقا نورالله اصفهانی، ایشان روحانی عالم و زمانشناس و آگاهی بود که فعالیتهایش محدود به اصفهان و ایران زمان خودش نیست. حتی برای جهان اسلام هم فعالیت میکرد. مثلاً در جنگ جهانی اول ایشان علمای تراز اول آن روزگار را گردهم آورد تا نسبت به حوادث پیش آمده راهکاری داشته باشند.
چرا با وجود شهرت و موقعیت بالایی که ایشان داشت هنوز نزد مردم ناشناخته است؟
البته نزد تاریخشناسان و کارشناسان تاریخی شناخته شده است، حتی رهبری هم بارها از ایشان اسم بردهاند، ولی متأسفانه فضای جامعه به دلیل کمکاریها، ایشان را کمتر میشناسند؛ هم کمکاری ما و هم تاریخنگاری پهلوی که حضور و نام ایشان را کمرنگ کرده است، چراکه از مخالفان سرسخت و جدی رضاشاه بود. یک سریال هم میخواستند از ایشان بسازند ولی مسائل مالی و برخی موارد دیگر فعلاً مانع از تولید آن شده است.
امانتدارترین فرد درتاریخ به نظر شما کیست؟
نمیتوانیم پاکدستی را در تاریخ صددرصد نشان دهیم. اینکه فردی عقاید و ذهنیتهای خود را در مطالب تاریخی وارد نکند و بگوید من سعی کردهام بیطرفانه تاریخ نگاری کنم. این هم خیلی کم است ولی به شخصه کتاب «تاریخ دخانیه» از شیخ حسن کربلایی را یک واقعهنگاری خوب درباره نهضت تحریم تنباکو میدانم، چون چند بار هم خواندهام و شناخت دارم، به نظرم امانتداری خوبی در ارائه فهم تاریخی مناسب در خصوص این نهضت داشته است.
بزرگترین دروغ تاریخی به نظر شما کدام است؟
من واژه دروغ را نمیپسندم بهتر است آن را اشتباه تاریخی تعبیر کنیم که بعضاً باعث شده ما ۲۵۰ سال تاریخ خودمان را نادیده بگیریم. صفویه دورانی مهم در تشیع است ولی برخی تاریخنگاران آن را به عنوان یک دوران تا حدی منفی معرفی کرده و به حاشیه راندهاند. دوگانهسازی با عنوان تشیع علوی ـ تشیع صفوی که توسط دکتر شریعی صورت گرفت یکی از اشتباهات در تحلیل تاریخ معاصر ما بوده است.