گروه سیاسی جهان نيوز: غلامرضا انصاری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران در گفتگو با آرمان در ادعایی عجیب مدعی شده است که دلواپسان با حرکت های خشن خود نگذاشتند که برجام ثمر بدهد و باید این افراد کنترل کرد. وی در ادامه مدعی شده است که مردم همچون مارگزیده ای از دلواپسان ترس دارند و حاضر نیستند بار دیگر حاکمیت اصولگرایان را بر دستگاه های اجرایی و تقنینی کشور نظاره گر باشند!
به گزارش جهان نيوز، اهم اظهارات عجیب عضو سابق شواری شهر تهران را در ادامه خواهید خواند:
*نباید اجازه دهیم که هیچ فرد یا جریانی بدون داشتن کوچکترین اطلاعات فنی و علمی در ارتباط با مسائل بینالمللی اظهار نظر و تصمیمگیری کند. باید دست دستگاه دیپلماسی را ذیل شورای عالی امنیت ملی باز بگذاریم و اجازه دهیم تا در شرایط موجود با عنایت و توجه به اصل اساسی و سازنده گفتوگو در جامعه بینالمللی شرایط خود را تثبیت کند.
*امروز توانمندی و کارایی سلاح گفتوگو به مراتب بیشتر از پیشرفتهترین سلاحهای نظامی است. امروز منطق، استدلال و استفاد ه از دیپلماسی میتواند برای کشور راهگشا باشد.
*امروز در جامعه بحث دلواپسی و رادیکالیسم مهمترین آفتی است که درعرصه بینالمللی و داخلی میتواند تاثیرگذار باشد. به نظر میرسد این جریانات درکی از منافع ملی ندارند و فقط به منافع حزبی و جریانی خود اهمیت میدهند.
*تندروی دلواپسان را پس از تصویب برجام با بالارفتن از دیوار سفارتخانههای بینالمللی و اقدامات خشن و غیر منطقی که انجام دادند دیدیم.
*پس از برجام ظرفیت بسیار بالقوهای برای جلب و جذب سرمایههای بینالمللی و اعتماد سازی در عرصه روابط بینالمللی بهوجود آمده بود که متاسفانه با حرکتهای خشن و غیر اصولی این فرصتها برای جامعه تبدیل به تهدید شد.
*قطعا کنترل و مهار دلواپسان یکی از مسائل مهمی است که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری همه دست اندرکاران سیاسی و نظامی و دلسوزان نظام در جهت کنترل آن میتوانند گام موثری را بردارند و گرنه این تحرکات میتواند آسیبهای بسیار جدی برای مردم و کشور بهوجود بیاورد.
*اگر دولت رویکرد خود را اصلاح کند و واقعا به جوانان بها دهد؛ میتواند دهها مدیر لایق در میان جوانان با استعداد و تحصیلکرده پیدا کند. به طور قطع و یقین باز شدن حلقه بسته مدیریتی و استفاده از ظرفیت بالقوه مدیریتی و استفاده از عرصههای مختلف تخصصی و اجرایی میتواند راهکار موثری باشد.
*موضع اصلاحطلبان به دولت نقد منصفانه و حمایت از شخص رئیسجمهور است.
*اقدامات خشن و غیر منطقی مهمترین پاشنه آشیل دلواپسان است. شاید اگر برخوردهای خشن و غیر اصولی در طول سالهای گذشته توسط مخالفان دولت صورت نمیپذیرفت قطعا امروز در این شرایط نبودیم و وضع به مراتب بهتری را شاهد بودیم.
*این امیدواری وجود دارد که تلاش شود تا مخالفان دولت در چارچوب منطق، استدلال و علم حرکت خود را اثبات کنند. اگر ما مخالف عاقل و هوشمند در جامعه داشته باشیم و آنها بتوانند در نقش اپوزیسیون گام بر دارند این امر میتواند برای خود این افراد و جریانات نیز موثر باشد.
*کارنامه بسیار ناموفقی که دلواپسان در طول 8 سال دولتهای نهم و دهم از خود با یکدستی جامع و کامل در حوزههای قضایی، تقنینی و اجرایی به جا گذاشتند و شاید بخش قابل توجهی از ناکارآمدی موجود ناشی از تاثیر عملکرد آنهاست که مردم را نسبت به عملکرد دلواپسان شدیدا بدبین کرده است.
*از این رو شاید مردم شرایط فعلی را تحمل کنند و اجازه ندهند که بازهم که همان افراد سابق چرخ اجرایی کشور را به حرکت درآورند.
*مردم بسان مارگزیدهای شدند که نسبت به هر چه بوی دلواپسی بدهد گریزان هستند. من معتقدم که اگر جریان مخالف دولت در بستر قانونی و عالمانه نقد منصفانه داشته باشد و بتواند بالندگی و شایستگی خود را در حوزه برنامهریزی و تقویت بنیانها در مجموعه اصولگرایی به منصه ظهور برساند، میتواند در آینده برای کشور و خود اصولگرایان صددرصد موثر و مثبت واقع شود.
*یکی از دلایل توفیق اصلاحطلبان و حیات این جریان در 4 دهه گذشته نیز توجه بر 2 رکن حاکمیت رای مردم و توجه به سرنوشت مردم است که جزو شعارهای اصولی اصلاحطلبان بوده؛ هست و خواهد بود. هر جریان و حزبی که با مردم فاصله پیدا کند بازنده اصلی جامعه است.
*بهجد میتوان گفت بخشی از مدیران دولتی هیچ سنخیت فکری، عملی و تعهد اخلاقی نسبت به سیاستها و برنامههای دولت ندارند که خود به خود این کارآمدی را دچار چالش میکند.
*قطعا دولت در ادامه حیات خود در 3 سال آینده نیاز جدی به خانهتکانی دارد تا بتواند هماهنگی نسبی را در عرصه مدیریتی در سطوح مختلف در چارچوب سیاستهای ابلاغی و اعلامی خود بهوجود آورد.
نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است
زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش
جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش
بوی فاسدشدنش نیز بلند است بلند
اُدکلنهای اروپایی اگر بگذارند
اُدکلنهای اروپایی بیخاصیتی
که ندارند به جز گیج شدن منفعتی
این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد
بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟