جنس عقيده با تهمت، دروغ، طراحي نفوذ، توطئه و... نيز متفاوت است اما عقيده پوششي براي انجام اين موارد نيز هست که بايد هوشيارانه با آن برخورد کرد.
جهان نيوز ـ دکتر عبدالله گنجی: مقام معظم رهبري در روز اول سال مجدداً تأکيد کردند که در ايران کسي به دلیل داشتن عقيده مخالف تحت تعقيب قرار نميگيرد و البته اين مهم در قانون اساسي جمهوري اسلامي آورده شده است. پس از سخن رهبري حجم زيادي از نقدها و انکارها درباره آن در فضاي مجازي توسط ضد انقلاب، روشنفکران و کساني که با نظام درگير هستند ارائه شد. اما واقعاً در ايران آزادي عقيده وجود دارد؟ در لغتنامه دهخدا عقيده عبارت است از: هر چيزي که شخص بدان باور دارد، آنچه به آن گرويده ميشود. «عقيده آزاد است» مثالي است کهن و قديمي در نزد عوام و خواص ايراني و از آن اصل آزادي انديشه و دين اراده ميشود.
به صورت طبيعي عقيده –به معني باور- با هنجار و ضد هنجار، فعل و افعال، تصميم و اقدام متفاوت است. از نگاه رهبري: «در کشور کساني هستند که نه امام را قبول دارند و نه رهبري را و نه انقلاب را. باوري براي خودشان دارند. نظام وظيفه دارد امنيت و حقوق اينها را محترم بشمارد.» بنابراين نه تنها نظام با عقايد ديگر برخورد نميکند بلکه محترم هم ميشمارد. البته بايد توجه کرد، اظهار نظر يک فرد منتسب به انقلاب درباره يک عقيده يا حتي مذهب، يا واکنش تند فلان جوان به عقايد يک فرد يا گروه ربطي به حاکميت ندارد و نبايد آن را به حاکميت ارجاع نمود.
اما تا کنون کسي سندي ارائه نکرده است که فردي به خاطر عقيدهاي به دادگاه رفته باشد و کيفرخواست وي مشحون از باور وي باشد، زيرا باوري که به فعل تبديل نشود، مسئلهاي را براي حاکميت ايجاد نميکند. شايد آنچه باور برخورد نظام اسلامي با عقايد ديگر را برجسته نموده است، به دلايل ذيل باشد.
1- دشمن در ساليان گذشته تلاش نموده است قرائت واگرا از شيعه ارائه دهد، يا تقابل شيعه – سني را سامان دهد، يا استفادههايي از بهاييها و يا برخي از اعضاي اقليتهاي مذهبي بنمايد. برخورد با برخي از کساني که در خدمت دشمن قرار ميگيرند در فضاي رسانهاي و مجازي با عنوان برخورد با مذهب يا عقيده بازتاب داده ميشود، مثلاً فلان بهايي در خدمت صهيونيستهاست اما وقتي يقه او گرفته ميشود «برخورد با بهاييان» به عنوان علت برخورد، رسانهاي ميشود، حال آنکه جرم او هيچ ربطي به باور وي ندارد و در هيچ دادگاهي به او نميگويند به جرم اينکه بهايي هستيد بايد فلان حکم را تحمل نماييد.
2- برخورد با فعل انجام ميشود نه باور. اصولاً باور جنبه عيني و ملموس پيدا نميکند که بشود با آن برخورد کرد. طرف عضو پژاک است، وقتي با او برخورد ميشود برخورد با يک قوم معرفي ميشود. ديگري به اسم عرفان به دهها زن و حتي مرد تجاوز ميکند اما وقتي برخورد با او صورت ميگيرد، برخورد با يک عقيده معرفي ميشود. حتي ممکن است فردي براي اثبات عقيده خود يا ترويج و معرفي آن دست به اقدامات غيرقانوني يا اغفال ديگران بزند که باز اينجا حاکميت وظيفه ورود دارد و ربطي به عقيده آن فرد ندارد.
3- نکتهاي که در ايران مهم است اينکه ممکن است فردي عقيدهاي دارد که با عقيده اکثريت مطلق جامعه ضديت دارد يا عقيده وي معارض و نافي عقيده اکثريت است. آيا ميتوان به وي اجازه داد عقيده اکثريت را نفي کند يا به آن بتازد؟ فرض کنيد فرد يا گروهي به اين باور و عقيده برسند که نبوت يک حقيقت الهي نيست، آيا ميتوانند اين عقيده را در جامعهاي که حدود صددرصد آن موحد هستند ترويج داد؟ آيا ميشود عقيدهاي را برگزيد که «سب» عقيده جامعه اکثريت باشد. بنابراين مرز آزادي عقيده اگر بخواهد در قالب «فعل» مرزهاي عقيدتي اکثريت را خدشهدار کند، طبيعتاً توسط اکثريت يا حاکميت برآمده از اراده اکثريت با پاسخ مواجه خواهد شد. اما اگر در ذهن و باور فرد باقي بماند هيچ تهديدي نبايد متوجه وي باشد.
هيچ پروندهاي در جمهوري اسلامي به خاطر عقيده تشکيل نشده است. اما براندازي در پشت يک عقيده يا همکاري با براندازان و دشمنان با برجسته کردن «هويت عقيدتي» حتماً وجود داشته است. از سوي ديگر حاکميت نميتواند عقيدهاي که از يک باور بيريشه نشئت ميگيرد و با هدف ديگري ترويج ميشود و اغفال مردم از جهت مالي و جنسي غايت اصلي است را آزاد بگذارد. عرفانهاي کاذب يا اغفال زنان و دختران به بهانههايي همچون «ديدار با امام زمان» يا موارد مشابه را نميتوان به رسميت شناخت. قطعاً پناهگاه مردم در چنين مواردي حاکميت است و مردم نيز توقع دارند اين انحرافات، زندگي آنان و فرزندانشان را مختل نکند.
جنس عقيده با تهمت، دروغ، طراحي نفوذ، توطئه و... نيز متفاوت است اما عقيده پوششي براي انجام اين موارد نيز هست که بايد هوشيارانه با آن برخورد کرد.