جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۵
۴

دست‌نوشته‌ ای ازمناجات یک شهید با شهید دیگر +عکس

سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۲۵
کد مطلب: 576293
شهید مدافع حرم نوید صفری که در آبان ماه امسال به شهادت رسید، دست نوشته‌ای خطاب به شهید مدافع حرم رسول خلیلی دارد که نام آن را مناجات با شهید گذاشته است.
دست‌نوشته‌ ای ازمناجات یک شهید با شهید دیگر +عکس
به گزارش جهان نيوز،‌ نوید صفری متولد 16 تیرماه 1365 بود. او یکی از پاسداران مستشار در سوریه و از دوستان و همرزمان شهید سعید علیزاده و شهید رسول خلیلی بود. شهید صفری که به تازگی ازدواج کرده بود در 18 آبان ماه سال 96 در عملیات آزادسازی شهر البوکمال در صحرای المیادین در استان دیرالزور سوریه و در سن 31 سالگی به فیض شهادت رسید. شهید صفری وصیت کرده است که پیکر مطهرش را در حرم امام رضا علیهم السلام طواف داده و جوار شهید مدافع حرم  رسول خلیلی با لباس پاسداری به خاک بسپارند.

متن و عکس یکی از دست نوشته‌های شهید که خطاب به دوست شهیدش رسول خلیلی، در ادامه قابل مشاهده است:

مناجات با شهید رسول خلیلی
سلام به خون شهیدان! سلام به ارواح شهیدان! سلام به انگیزه شهیدان! سلام به روزی که متولد شدند و روزی که در خون خود غلطیدند و شهید شدند. سلام به مدافعین حرم آل الله! و سلام به محمدحسن(رسول) خلیلی!

رسول جان سلام! از روز اولی که بر مزار تو آمدم و تو را در آنجا آرام دیدم و با یک دل پرشور و بی‌طاقت از محاصره عمه جان زینب(س) و آن شعر که روی مزار تو حک شده بود دیدم، از همان زمان دل به تو دادم و هر پنج شنبه که با دوستان به بهشت زهرا(س) می‌آمدم، حتما به تو سر می‌زدم. تا این که یک روز خود تنهایی به آنجا آمده بودم و بر سر مزار تو نشسته بودم ناگهان متوجه تاریخ تولد تو شدم و این که شما چهار ماه از حقیر کوچکتر از لحاظ سنی هستید و الا که شما بزرگ و چراغ راه ما هستید و ناگهان قلبم از جای کنده شد و به خود گفتم خاک عالم بر سرت که رسول چهار ماه از تو کوچکتر است، جهاد کرد و یک سال است به مراد دل و به زیارت ارباب رفته است و تو تنها کاری که می‌کنی این است که بر سر مزار او می‌آیی و روضه‌ای می‌خوانی؛ از همان جا تمام سعی خودم را کردم که به تو برسم و این جاماندگی و دور افتادن را جبران کنم.

من از دیار حبیبم به دور افتـادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
یا صاحب الزمان(عج)! از شما خواهش می‌کنم که بساط رفتن حقیر مذنب را فراهم کن. رسول جان! وقتی خاطرات شما را شنیدم که آخرین باری که به تهران آمدی و پیکر رفیق شهیدت را آورده بودی و ساعت دو بامداد به دوستت زنگ می‌زنی و در گلزار شهدا قرار می‌گذاری و 72 ساعت هم نخوابیده بودی، کاملا خسته و بی‌تاب بودی طوری که دوستت می‌پرسد چه شده و ناراحت می‌گویی از شهدا جاماندم و باید شهید شوم و او می‌خندد و تو جدی به او می‌گویی من شهید می‌شوم و باز او می‌گوید تو این کاره نیستی و تو می‌گویی حالا خواهی دید و آن دیدار آخرین دیدار تو می‌شود.

وقتی این خاطره را خواندم آتشی به دل من افتاد که نگو، چون رسول جان من هم خیلی وقته این حس را داشته‌ام و این غربت و این که هیچ کس نیست که آدم حرف دل و آرزوی شهادت و آرزوی دیدار امام زمان زمانش (عج) را به او بزند و او هم متوجه شود کسی که او هم دنبال آقایش باشد کسی که آرزوی شهادت داشته باشد و به اشک تو نخندد و با هم عهدی و پیمانی ببندیم که برای امامم باید شهید شویم و حالا دانسته بودم که تو هم مثل من در بین افراد غریب بودی و غربت تو را هم آزار می‌داده.

پس برای همین با تو عهد و میثاق می‌بندم که راهت را ادامه می‌دهم و ان شاء الله به مدد مادر سادات(س) به فیض شهادت نائل شوم. ان‌شاء الله؛ آری رسول جان و اما از شما هم خواهش می‌کنم تو را به مادرت حضرت زهرا(س) اسم من را هم ببر و مرا هم سفارش کن به بی بی که ما هم عمرمان به هدر نرود. رسول جان ثواب ناچیزی از روزه و مناجات و نماز شب‌هایم دارم. آن‌ها هم برای روح پاک تو؛ و تو را هم قسم می‌دهم مرا فراموش نکنی.



نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مجتبی
Iran, Islamic Republic of
ستارگان بی بدیلی که با نور خود چرغ راه و روشنی بخش دلهای مشتاقان الی الله هستند..
دریابید ما را..
عبدالله
Iran, Islamic Republic of
آرزوی شهادت کار هر روز هر دلداده ای است خوشبحال اینها که زودتر از ما به وصال رسیدند و بد به حال ما که عقب افتاده این کلاس شدیم
Iran, Islamic Republic of
حالی که شهدا دارند هرگز ما مردگان درک نخواهیم کرد مگر آنکه مثل آنها زنده شویم.
گفتن و شنیدن و خواندن هرگز به آن حال ما را نزدیک نخواهد کرد.
شهیدی که خون دادن در راهی که به آن اعتقاد دارد ، برایش مثل زنده شدن است. اگر بارها و بارها خون بدهد ، باز هم همان راه را میرود.
به قول شهید اهل قلم : پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
Iran, Islamic Republic of
رحمت الهي بر مردان خدا