شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
 
۰

خاطره شنیدنی آیت الله حسن زاده آملی در زمستان یک روز برفی

سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۱
کد مطلب: 567131
یکی از خاطرات خوشی که از محضر ایشان دارم این است که در یک زمستان برف خیلی سنگینی آمده بود و من مردد بودم که به کلاس درس بروم یا نه؟ به هر حال تصمیم گرفتم بروم.
خاطره شنیدنی آیت الله حسن زاده آملی در زمستان یک روز برفی
به گزارش گروه فرهنگ جهان نيوز،آیت الله حسن زاده آملی درباره سخت کوشی مرحوم حضرت علامه ابوالحسن شعرانی در تدریس و علم و دانش می‌گوید:

خدمت ایشان که بودم، در سال تعطیلی نداشتیم. بنده از یادم نمی رود که یک سال برا ما گذشت و فقط دو روز درس را تعطیل کردیم، یکی روز عاشورا، یکی روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و بقیه روزها را درس می خواندیم.

یکی از خاطرات خوشی که از محضر ایشان دارم این است که در یک زمستان برف خیلی سنگینی آمده بود و من مردد بودم که به کلاس درس بروم یا نه؟ به هر حال تصمیم گرفتم بروم.

وقتی در خانه  ایشان رسیدم، خواستم در بزنم؛ با آن برف سنگین که آمده بود،خجالت می کشیدم.مدتی ایستادم که کسی بیرون بیاید، اما کسی نیامد. در هر صورت در زدم و وارد شدم.

پس از اینکه وارد شدم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند. سلام کردم و به محض نشستن عذر خواهی کردم. گفتم: آقا در این برف مزاحم شدم، می خواستم نیایم. ایشان فرمودند: چرا؟ گفتم: در این برف نخواستم مزاحم بشوم گفتند: مگر شما که از مدرسه مروی تا اینجا می آمدید،گداها در راه ننشسته بودند و گدایی نمی کردند؟ گفتم: چرا فرمودند: امروز آنها بودند یا نبودند؟ گفتم: چرا بودند، امروز روز کسب و کار آنها است فرمودند: خوب آنها که تعطیل نکردند، چرا ما تعطیل کنیم؟!

 کتاب سلسه مباحثی برای طلاب علوم دینی ص۲۶ و ۲۷
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *