به گزارش
جهان نيوز به نقل از صبح نو اکنون میتوان گفت برخلاف چند دهه پیش دیگر عکاس خبری به کسی گفته نمیشود که توانسته است تجهیزات مربوط به عکاسی و دوربین را خریداری کند، بلکه عکاس اکنون، کسی است که در لحظه مناسب در مکانی مناسب، به سوژهای مناسب بر میخورد و بلافاصله عکس خود را از آن صحنه ماندگار میکند. البته با این ازدیاد چشمان دنبال سوژه، ملاحظات مربوط به حریم اخلاقی و امنیتی سوژههای عکسبرداری نیز افزایش پیدا کرده است و بحثهای زیادی پیرامون حقوق افراد در مخالفت با عکسبرداری یا غیراخلاقی بودن عکسبرداری در برخی صحنهها شکل گرفته است. از زمانی که در فوریه 2013 عکاس مشهور آمریکایی از هلی کوپتر نظامی آمریکایی پیاده شد و دوربین خود را کنار گذاشت و با گوشی شخصی از صحنههای عملیات علیه القاعده عکس گفت، سؤالات جدیدی هم به عکسبرداری از صحنههای نبرد و قانونی بودن آن اضافه شده است. البته این بحث برخلاف بحث پیشین قدمت خود را دارد و از دههها پیش به طور رسمی و غیر رسمی مورد سانسور قرار گرفته است.
برای مدت زیادی سانسور وجود داشت اما فقط برای خوشایند فرماندهان و کارگزاران. در واقع سربازان و فرماندهان نظامی برای خوشایند ردههای بالاتر در محدوده خود محدودیتهایی را وضع میکردند و نمیگذاشتند صدای آن چه اتفاق میافتد از درون قاب عکاسان به بیرون درز کند. اولین ممنوعیت رسمی بر عکاسی در میانه جنگ جهانی اول شکل گرفت که هم فرماندهان نظامی آلمانی و هم فرانسوی تنها به گروهی معدود از عکاسان خبری اجازه حضور در خط مقدم جبهه نبرد را دادند. سانسور رسانههای انگلیسیها در آن زمان کمی انعطافپذیرتر بود. در این میان 50 سال بعد از آن، زمانی که با پخش تلویزیونی جنگ سانسورها کمی کنار رفت همگان فهمیدند که پخش صحنههای جنگی چه بر سر افکار عمومی میآورد.
در زمان جنگ ویتنام عکاسی جنگ عمدتاً رویکردی انتقادی به آمریکا داشت. حمله ناکام آمریکا به ویتنام که هم به خاطر روی دادن آن در ابتدا و دلایل سستش و هم به دلیل ناکامیهای متعدد ارتش در مقابل کشوری کوچک افکارعمومی را جریحهدار کرده بود با عکاسی خبری و نظامی ضربهای دیگر میخورد و در واقع عکاسان به پیامآوران شکست آمریکا در جنگ و دلزدگی مردم از این درگیری طولانی تبدیل شده بودند؛ اما در اروپا و حمله انگلیس و آغاز جنگ فالکلندز در آوریل 1982 دولت مارگارت تاچر تنها به دو عکاس خبری اجازه حضور داد. در میان کسانی که از حضور و عکاسی منع شدند استادی مانند کالین حضور داشت. تا زمانی که در ماه می این جزیره دوباره پس گرفته شود تنها سه حلقه فیلم از وقایع اتفاق افتاده در آن جا به لندن راه پیدا کرد. هیچ تلویزیونی اجازه پخش زنده از جنگ را نداشت و از زمان جنگ کریمه بر پوشش هیچ یک از عملیاتهای نظامی بریتانیا این اندازه محدودیت وضع نشده بود. راه وضع محدودیت شدید و سختگیرانه مانند تاچر برای آمریکاییها چندان هموار نبود. تصاویری که آمریکاییها از جنگ اول خلیجفارس در سال 1991 پخش و مخابره میکردند تصاویری از یک جنگ فناورانه بود؛ از فراز آسمانی که مردگان نقش بر زمیناند، ارتش آمریکا موشک شلیک میکند و پناهگاهها و مقرهای نظامی را نابود میکند. در واقع این تصاویر راهکاری بود برای آن که اقتدار کامل ارتش آمریکا طول جنگ و تفوق کامل آن بر دشمن را نشان دهد.
مردم آمریکایی در طول جنگ هیچگاه این اجازه را پیدا نکردند که به تصاویری نگاه کنند که یکی از شبکهها بهدست آورده بود و البته از پخش آن خودداری کرد. تصاویری از سرنوشت هزاران سربازعراقی که با پایان جنگ در 27 فوریه از کویت با پای پیاده در حال فرار بودند ودر همین حال در جاده بصره توسط آمریکا با بمبهای ناپالم، آتشبار اورانیوم و بمبهای خوشهای مورد هدف قرار گرفتند. فاجعهای که به گفته یکی از افسران ارتش آمریکا شکار موجوداتی حاضر و آماده بود. علاوه بر این بسیاری از عملیات آمریکا در افغانستان بعد از سال 2001 نیز با محدودیتهای عکاسی مواجه بود.
با دقیقتر شدن ابزارهای نظامی گوناگون برای ردیابی و ردگیری دشمن در صحنه نبردحتی کاربرد دوربینها و عکاسهای غیرنظامی برای صحنههای جنگی محدودتر هم شد. یونگر متخصص زیباییشناسی جنگ در جایی با همسان خواندن هدف اسلحه و دوربین گفته بود که کار درست این دو، مشترکاً این است که هدف و دشمن را به خوبی و در موقع مناسب شناسایی و آن را شکار کنند. به این ترتیب است که نگاه فرماندهان نظامی و تصمیمگیران بر این است که به عکاس در بهترین زمان و مناسبترین زمان از دیدگاه خودشان اجازه حضور دهند. دقیقاً مانند بزرگنمایی پیروزی آمریکا در کویت و مخفی کردن جنایتش در جاده بصره. در این میان حتی اگر ممنوعیتهایی نیز وجود نداشته باشد، عقل سلیم! سردبیران خبری است که به کار جنگ افروزان میآید. پس از 11 سپتامبر همین عقل سلیم! بود که سردبیران خبری را قانع کرد از بازنشر پرتکرار آن چه بر سر مردم آمده بود خودداری کنند. البته در این میان روزنامههای جنجالی و زردتر خود را متمایز کردند و عکسهایی را به نمایش گذاشتند که در صفحه اول هیچ یک از روزنامههای تأثیرگذار جریان اصلی دیده نشد. اکنون دیگر میتوان گفت رسانههای رسمی کشورهایی مانند آمریکا در حوزه تصویربرداری و نمایش عکس به چارچوبهای دلخواه نظامیان رسیدهاند: آن چه که به نفع ما نیست، بهتر است نادیده بگیریم.