چهارده شهيد اروند به استقبال شما آمدند تا كنار شما باشند.
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت: نزديك سال تحويل بود، داشتم از هور بر ميگشتم . قرار بود، چهارده پيكري را كه همان روز از عراق وارد خاك عزيزمان شده بودند به طلائيه برسانم. به خاطر اینکه زائران سرزمين نور از سراسر كشور خود را به آنجا رسانده بودند تا با شهدا تجديد عهد كرده و سال جديد را در كنار شهدا و با ياد آنها آغاز كنند. به پادگان حميد رسيدم. حدود پانزده دقيقه به سال تحويل مانده بود. به پمپ بنزين رفتم تا بنزين بزنم. اتفاقی چشمام به اتوبوسی که كنار تانك روي سكو در مقابل پمپ بنزين ايستاده بود افتاد که حدود چهل نوجوان دانشآموز از بخت بد خويش كلافه و شاكي بودند. به خوبي فهميدم چرا ناراحتند. جلو رفتم. از يكي سراغ مسئول اتوبوس را گرفتم. يك بسيجي بسيار خسته كه اصلاً اشتياقي به حرف زدن با من نداشت، به سختي جواب داد : اتوبوس خراب شده... خدا ميدونه با چه مشقتي اومديم سال تحويل كنار شهدا باشيم... اما لياقت نداشتيم. که در بین صحبت هایش زد زير گريه، اما من خنديدم و گفتم: چند دقيقه بيشتر به تحويل نمانده. شما قرار نيست تا آخر راه بريد تا سر سفره هفت سين با شهدا باشيد . چهارده شهيد اروند به استقبال شما آمدند تا كنار شما باشند. اول نفهميد من چي دارم ميگم ، اما وقتي پيكر شهدا را ديد ، فرياد اللهاكبر او و بچهها بلند شد. الله اکبر ... اگه حال پیدا کردی التماس دعا