دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

وظایف سلبی و ایجابی حکومت درباره احکام

دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۲۸
کد مطلب: 426806
حجت الاسلام رهدار گفت: بی‎شک حجاب، یک حکم اجتماعی است و حکومت اسلامی باید در همه پدیده‎‎های اجتماعی دخالت داشته باشد. بعد ایجابی ترویج حجاب، تبیین فلسفه حجاب و بعد سلبی آن نیز الزام و مجازات است.
به گزارش جهان به نقل از مهر، حجاب از احکام مسلم اسلام است که قطعاً حکومت اسلامی در راستای تحقق آن نمی تواند بی تفاوت باشد. این در حالی است که گاه از جانب برخی افراد سخنانی از این دست شنیده می شود که؛ حکومت اسلامی اولویت‌های مهم تری نسبت به حجاب دارد، اجبار حجاب پشتوانه شرعی ندارد و حجاب، انتخابی است و اجبار و الزام پذیر نیست.

بسیاری از کارشناسان مذهبی، آیه «لا اکراه فی الدین» را مربوط به پذیرش قلبی و اعتقادی دین می دانند، فلذا استفاده از این آیه در توجیه زیرپا گذاشتن احکام اجتماعی اسلام قابل قبول به نظر نمی رسد. به این معنا که افراد در پذیرفتن دین مختارند ولی بعد از انتخاب دین موظف به اجرای احکام آن هستند و الا دینی که به احکامش عمل نشود، ملعبه ای بیش نیست.

کارشناسان همچنین معتقدند احکام و قوانین اجتماعی فارغ از اعتقاد افراد واجد موضوعیت است و حکومت اسلامی که بر پایه تحقق حاکمیت احکام الهی بناشده است نمی تواند به صرف اعتقاد نداشتن عده ای از الزام رعایت قوانین اجتماعی اسلامی صرف نظر کند.

پیرو بحث هایی در باب قانون الزام حجاب که اخیراً در فضای رسانه ها طرح شده است در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد رهدار، رئیس مؤسسه فتوح اندیشه به بررسی وظایف حکومت اسلامی در مورد حجاب پرداختیم که از نظر شما می گذرد؛

* نقش و وظایف حکومت اسلامی در عرصه فردی و اجتماعی چیست؟ یعنی احکام دینی در هر دو سطح فردی و اجتماعی چگونه امکان تحقق دارد؟

هر دینی معطوف به امتثال و تحقق عینی، نازل شده است. از همین ‎رو، پیروان ادیان مکلف به عینیت بخشیدن به احکام آن‎ها هستند. از آنجا که انسان‎‎ها موجوداتی اجتماعی هستند و ادیان نیز برای هدایت همین انسان‎‎ها آمده‎اند، ناگزیر علاوه بر دستورات فردی، مشتمل بر دستورات اجتماعی نیز هستند. امتثال آموزه‎‎های ادیان و تحقق عینی آن‎‎ها امری تشکیکی بوده و دارای سطوح متفاوتی است:

نازل‎ترین سطح امتثال آموزه‎‎های ادیان و تحقق عینی آن‎ها مربوط به عصر حاکمیت محارب (عصر تقیه و خفقان) است که چه‎بسا افراد، مجبور باشند بسیاری از احکام دینی را تعطیل کنند یا حداقل به‎گونه‎ای امتثال کنند که خود آن را باطل می‎پندارند. نمونه تاریخی این عصر، دوره حاکمیت پهلوی‎‎ها به‎ویژه دوره پهلوی اول است. مشخصاً حسب آموزه‎‎های اسلامی، حتی در این شرایط نیز برخی از دستورات اسلامی هستند که هرگز نباید تعطیل شوند. به‎عنوان مثال، شدت حرمت قتل نفس به اندازه‎ای است که حتی در شرایط شدید تقیه نیز نمی‎‎تواند حکم آن را تعطیل کرده یا تغییر دهد و انسان مسلمان حتی به بهای نجات جانش نباید جان دیگری را به خطر بیندازد و اگر هم چنین کند، قصاص می‎شود.

مرتبه پس از شرایط تقیه، مربوط به عصر حاکمیت غیر محارب است که در آن، امتثال احکام دینی در سطح فردی چندان مشکلی ندارد. گرچه امتثال آن‎ها در سطح مناسبات اجتماعی به‎ویژه از آن حیث که مربوط به امور حکومتی می‎شود، چندان میسور نیست. اگر بخواهیم نمونه تاریخی برای این عصر ذکر کنیم، عصر قاجاریه نمونه مناسبی است.

نهایی‎ترین مرتبه، مربوط به عصر حاکمیت دینی است که در آن، امتثال احکام دینی در هر دو سطح فردی و اجتماعی امکان تحقق دارد. نمونه تاریخی این عصر، دوره جمهوری اسلامی بوده و حکومت اسلامی در این سطح قابل تحلیل است. در چنین سطحی، مهم‎ترین رسالت و کارویژه حکومت، مهیا کردن بستر مناسب برای تحقق احکام اسلامی و توسعه آن‎‎ها می‎باشد. مناسب بودن در این ‎خصوص به امکان هرچه بیشتر تحقق احکام اسلامی در سطح اجتماع تعریف می‎شود؛ تا جایی که بهترین شرایط، زمانی رخ می‎دهد که اقامه حق (تحقق آموزه‎‎های دینی) در تمام سطوح بدون هرگونه مانع جدی ممکن ‎شود.

به لحاظ درون‎مذهبی بر این باور هستیم که این شرایط، مربوط به عصر حاکمیت حضرت مهــدی (عجـــل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریــف) می‎باشد. برخلاف آنچه تصور می‎شود، در عصر حکومت حضرت مهدی (عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) نیز باطل حضور دارد، اما در آن عصر، بستر اجتماعی برای تحقق احکام اسلامی به‎گونه‎ای آماده است که باطل را یارای ایجاد ممانعت در برابر آن‎‎ها نیست. حکومت اسلامی در عرصه اجتماعی باید به‎گونه‎ای عمل کند که تحقق احکام اسلامی با کمترین ممانعت روبه‎رو باشند.

* یکی از آموزه‎‎ها و ضرورت‎های اسلامی، آموزه حجاب است. قوانین و مقررات حکومت اسلامی در مورد حجاب باید چگونه باشد؟

قوانین و مقررات حکومت اسلامی باید به‎گونه‎ای باشد که نه تنها اهل حجاب احساس تنهایی و غربت نکنند، بلکه فضای اجتماعی نیز به خودی‎ خود مشوق آن‎‎ها باشد. هم‌چنین لازم است فضای اجتماعی به‎گونه‎ای باشد که نقش یک دستگاه نظارتی شامل را ایفا کند. قانونی شدن حجاب اسلامی یکی از روش‎‎هایی است که فضای اجتماعی را با خواست درونی اهل حجاب، هماهنگ می‎کند؛ حتی اگر بدحجاب‎‎ها در عمل بیشتر از محجبه‎‎ها باشند. از همین ‎روست که به‎عنوان مثال در شهری که قانون رانندگی، استفاده از کمربند ایمنی را در آن ایجاب می‎کند، اما عرف آن شهر به عدم استفاده از آن تمایل دارد، اگر شخصی بخواهد از کمربند ایمنی استفاده کند، به‎دلیل پشتوانه حمایتی قانونی هیچ احساس تنهایی، غربت و خجالت نمی‎کند.

یکی از آسیب‎‎های جدی جمهوری اسلامی این است که به‎رغم دین‎مدار بودن بیشتر مردم آن، برخی فضا‎های عمومی آن به‎گونه‎ای تعبیه شده‎اند که تناسب آن‎‎ها با مناسبات ایمانی کمتر از مناسبات غیر و ضد ‎ایمانی است. به‎عنوان مثال فضای عمومی دانشگاه‎‎های ما به‎رغم دین‎مدار بودن بیشتر دانشجویان، به‎گونه‎ای است که اهل دین در آن‎‎ها احساس غربت و تنهایی می‎کنند. این مسئله به نوبه خود باعث می‎شود که بسیاری از دانشجویان برای فرار از غربت و تنهایی، تلاش ‎کنند خود را با شرایط فضا ـ‎که تناسب با مناسبات غیر و ضد ‎ایمانی داردـ‎ هماهنگ کنند. این در حالی است که دقیقاً می‎توان شرایط را برعکس کرد؛ به‎گونه‎ای که حتی آن‎‎هایی که چندان اهل دین هم نیستند، در شرایطی قرار گیرند که ترجیح دهند با جریان دینی هماهنگ شوند. یکی از اقداماتی که می‎توان برای برقرار کردن چنین شرایطی انجام داد، قانونی کردن آموزه‎‎های دینی (اسلامی) است.

* قانونی و اجباری کردن آموزه‎‎های دینی ممکن است باعث دافعه شود، در این صورت باید چه کار کرد؟

بی‎شک، قانونی و اجباری کردن آموزه‎‎های دینی نسبت به برخی از افراد وازدگی نسبت به اصل دین ایجاد خواهد کرد، اما برای ارزیابی این ایده، نباید فقط «ریزش‎ها» را دید، بلکه باید به «رویش‎ها» نیز توجه کرد. صلابت، نظم و نیز هماهنگی نظر و عمل از جمله نتایج تحقق این نظریه است و هر یک از این ویژگی‎‎ها به نوبه خود می‎توانند باعث جذب و دعوت افراد بیشتری به‎سوی دین شوند. بسیاری از وازدگی‎‎های بیرونی (اولیه) نسبت به دین، به‎دلیل احساس عدم هماهنگی میان نظر و عمل در میان پیروان آن است. به‎عنوان مثال اگر قرار باشد یک شخص مسیحی با مطالعه موردی یک آموزه دینی مثل حجاب اسلامی در یکی از مراکز علمی ما مثل دانشگاه تهران به اسلام گرایش پیدا کند، توجه یافتن وی به فاصله‎ای که میان نظر و عمل دانشجویان درباره حجاب اسلامی وجود دارد، خود‎به‎خود مانع از گرایش وی به اسلام خواهد شد.

این در حالی است که در فرض مذکور، در صورت هماهنگی میان نظر و عمل دانشجویان درباره حجاب اسلامی، بی‎شک زمینه مناسب‎تری برای گرایش وی به اسلام ایجاد خواهد شد. این مسئله نه تنها درباره مطالعه بیرونی دین، بلکه درباره مطالعه درونی آن نیز صدق می‎کند. بدین معنی که مسلمانان، خود اگر صلابت و شکوه عملی آموزه‎‎های دینی‎شان را به‎صورت مستمر تجربه کنند، در تداوم بخشیدن به آن‎‎ها از انگیزه بالاتری برخوردار خواهند شد.

به‎عبارت دیگر قانونی و اجباری شدن حجاب اسلامی نه تنها برای کسانی که از بیرون می‎خواهند با اسلام آشنا شوند، از وازدگی اولیه جلوگیری می‎کند، بلکه برای برخی مسلمانانی که به شکل پیشینی با آن آشنا شده‎اند نیز از وازدگی ثانوی جلوگیری می‎کند. بر این اساس، قانونی کردن حجاب اسلامی اگرچه ممکن است موجب وازدگی ثانوی برخی افراد نسبت به اصل دین شود، در عین‎ حال به همان میزان و بلکه بیشتر موجب جذب بیرونی و تداوم درونی منطق آن خواهد شد.

* شاید این بدفهمی به وجود بیاید که قانونی شدن آموزه‎‎های اسلامی، مستلزم اجبار و خشونت است.

توجه به این نکته لازم است که نباید گمان کرد براساس این تئوری، از آنجا که هر قانونی متضمن اجبار است، اگر آموزه‎‎های اسلامی، قانونی (متضمن اجبار) شوند بدین معنی خواهد بود که پس می‎توان ـ ‎ و بلکه باید ـ دین را با اجبار و خشونت تبلیغ کرد؛ چراکه اولاً اجبار با خشونت فرق می‎کند و هر اجباری از جنس خشونت نیست. به‎عنوان مثال رانندگان مجبور هستند که پشت چراغ قرمز توقف کنند، اما آن‎‎ها هرگز از این اجبار، مفهوم خشونت را حس نمی‎کنند. احکام دینی نیز اگر قانونی شوند، به‎رغم اینکه متضمن نوعی اجبار نرم و پنهان خواهند بود، معنی خشونت نخواهند داشت. ثانیاً گرچه همه ادیان بیش از آنکه نذیر و منذر باشند، بشیر و مبشر هستند.

به‎رغم این، انبیاء الهی برای تحقق و تثبیت برخی از آموزه‎‎های دینی در شرایط خاص ـ ‎نه به‎عنوان قاعده، بلکه به‎عنوان مصداق و موردـ ناگزیر از به کارگیری خشونت بوده‎اند. البته باید توجه داشت که در ادیان آسمانی غیرتحریفی مثل اسلام، حتی احکام به ظاهر خشونت‎آمیز مثل ابواب حدود و ‎دیات از فلسفه روشن و بین برخوردارند و با تأمل در آن‎ها درمی‎یابیم که در حقیقت، همان احکام هم عین رحمت و شفقت هستند و اساساً‎ با توجه به اینکه صفات الهی عین ذات الهی هستند، از این‎رو غضب الهی عین رحمت اوست. در شرایع الهی طبیعی است که احکام به ظاهر خشونت‎آمیز آن‎‎ها نیز عین رحمت و لطف الهی باشد.

بحث حجاب اسلامی را مثل سایر مباحث دینی، از دو منظر برون‎دینی و درون‎دینی می‎توان بررسی کرد، اما آنچه مهم است ‎کاربردی کردن نتایج استنتاجی این دو منظر است. ممکن است در هر یک از این دو منظر، مطالب زیادی استنتاج شده باشد اما تعداد این استنتاجات باید در اندازه‎ای باشد که بتواند به راهبرد‎های عملی زیاد و مناسب با شرایط مختلف منجر شود. برای نیل به این نتیجه باید مباحث مطروحه در دو منظر برون دین و درون ‎دین، مکرر در عرصه عمل محک بخورند. عملیاتی شدن آن مباحث، مستلزم خروج از مباحث کلی و تخصصی به‎سوی مباحث جزئی و عمومی است. باید این ‎روند تا جایی ادامه یابد که تورم مباحث کلی و جزئی و نیز تخصصی و عمومی به اندازه‎ای شود که بتوان آن‎‎ها را در قالب یک رشته علمی تحصیلی دسته‎بندی و در جامعه توزیع کرد. بی‎شک، چنین نتیجه‎ای بدون دخالت و نظارت دولت اسلامی ممکن نیست.

* چرا رعایت ظاهر برای امر حجاب مهم است؟ برخی ادعا می کنند که باید دل پاک باشد، آیا دل می تواند پاک باشد و ظاهر بی حجاب؟!

قانونی کردن حجاب اسلامی و تاکید بر اجرای آن باعث می‎شود در ادارات دولتی، ظاهر اسلامی رونق یابد. بی‎شک باید تلاش کرد تا فرهنگ جامعه از ظاهر به عمق رود، اما مگر می‎توان به هسته بدون گذار از پوسته به عمق رسید؟ حتی اگر در فرهنگ، باطن، هم اصالت داشته باشد، برای رسیدن به این باطن ناگزیر از داشتن ظاهر هستیم. بهترین راه برای نیل به باطن از طریق ظاهر این است که در رأس ادارات دولتی، افرادی مومن و متعهد ـ ‎و به‎عبارتی، افرادی که خود آن‎‎ها تجلی باطن فرهنگ هستند‎ـ گذاشته شوند.

چنین افرادی، انسان‎‎ها و کارمندانی متعهد را انتخاب می‎کنند و مهم‎تر اینکه حسب روایت شریفه «الناس علی دین ملوکهم»، کارمندان دولتی معمولاً در این امور، پیرو مسئول و مدیرشان هستند. حتی اگر قضیه را حسب مسائل مادی هم بررسی کنیم، از آنجا که کارمندان ادارات برای گرفتن امتیاز، ارتقاء رتبه و منصب و... نیازمند رضایت مدیرانشان هستند، اگر مدیران اداره، اشخاصی متعهد و ملتزم به احکام دینی باشند، آن‎‎ها انگیزه بیشتری در تبعیت مدیرانشان خواهند داشت.

* اگر حتی الزام به حجاب از وظایف حکومت باشد آیا در شرایط فعلی جامعه نیز لازم است حکومت در امر حجاب اسلامی دخالت کند یا خیر؟ این دخالت چگونه باید باشد؟

اینکه آیا لازم است حکومت در امر حجاب اسلامی دخالت کند یا خیر، تابع این مسئله است که حجاب را یک حکم اجتماعی بدانیم یا یک حکم فردی؟ بی‎شک حجاب اسلامی یک حکم اجتماعی بوده و از همین ‎روست که رعایت آن در جایگاه خلوت ـ‎ به جز موارد خاصی مثل هنگام اقامه نمازـ لازم نیست. حکومت اسلامی در همه پدیده‎‎های اجتماعی دخالت دارد و باید هم داشته باشد. البته، دخالت دولت اسلامی در پدیده‎‎های اجتماعی، ‎همواره به یک صورت و در یک سطح به لحاظ شدت و ضعف نبوده است، بلکه در برخی از این موارد، دخالت در سطح تقنین، در بعضی موارد، دخالت در سطح اجرا و در برخی موارد، دخالت در سطح تصمیم‎سازی و تصمیم‎گیری می‎باشد. پدیده‎ای مثل حجاب اسلامی، اولاً به‎دلیل گستردگی قلمرو آن و ثانیاً به‎دلیل اهمیت ویژه آن که باعث تأثیرگذاری در بسیاری امور مهم دیگر می‎شود‎، در سطوح مختلف باید مطمح نظر دولت اسلامی قرار گیرد.

‎در حدیث شریف جنود عقل و جهل کتاب «الکافی» آمده است: « فَکَانَ مِمَّا أَعْطَى الْعَقْلَ مِنَ الْخَمْسَه وَ السَّبْعِینَ الْجُنْدَ... وَ الْعِفَّهُ وَ ضِدُّها الْتَّهَتُّکُ». حسب این حدیث شریف، «عفت» از لشکریان «عقل» شمرده شده است. از آنجا که عقلانیت حاکمیت اسلامی مبتنی بر عقل دینی است، ضروری است که عفت، یکی از تکه‎‎های پازل آن باشد و در این صورت، وظیفه حاکمیت اسلامی است که از حریم و کارویژگی اجزای خود پاسداری کند. پس حکومت اسلامی ناگزیر است در امر حجاب و عفت جامعه بکوشد و آن را ترویج کند. البته باید توجه داشت که ترویج یک مسئله، دو شکل عام می‎‎تواند داشته باشد:

الف) ترویج اثباتی و ایجابی: این شکل ترویج، بیشتر تعلیمی، ترغیبی و تشویقی است و در آن تلاش می‎شود محتوای مسئله مورد ترویج، شفاف‎تر تبیین شود. به‎عنوان مثال در ترویج حجاب اسلامی به شیوه تعلیمی، باید به تبیین فلسفه حجاب، رابطه آن با امنیت روانی فرد، جامعه و... پرداخت.

ب) ترویج سلبی: در این شکل از ترویج، بیشتر الزامات، محدودیت‎ها، محرومیت‎‎ها و حتی مجازات‎‎ تبیین می‎شود. به شکل منطقی، ترویج سلبی باید همواره پس از ترویج اثباتی صورت بگیرد. به لحاظ کارآمدی نیز ترویج سلبی نسبت به ترویج اثباتی در سطح نازل‎تری قرار دارد. به‎رغم این، هیچ‎کدام از این دو نوع ترویج، به تنهایی مثمر ثمر نخواهد بود.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *