عکس یادگاری از "عقاب" و "شیر"
چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۲۴
کد مطلب: 379671
مردانی که بی غرض و هیاهو، فارغ از وابستگی‌های سازمانی خود، خالصانه‌ترین خدمات را در سخت‌ترین روزهای انقلاب اسلامی، به دین و آرمان خویش نمودند و با دریافت بهترین مزد خوبان که همانا شهادت است، سر بر آستان معبود خویش ساییدند.
عکسی که می‌بینید، این دو سردار بزرگ ارتش جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد.
شادی روح پاکشان صلوات
۵۱۰
مردانی از جنس مردم
ادب، تواضع و معرفت و خلوص در این دو نظامی که اتفاقا در آمریکا هم سخت تر ین و تخصصی ترین دوره های آمورزشی را گذرانده اند (چیزی که اگر انسان نداند با دیدن این عکس اصلا باورش نمیشود چون تصور کلیشه ای بعضی ها از نظامیان بخصوص نوع ارتشی آن افرادی متکبر و مغرور و گردن کشیده با ظاهری بشدت مرتب و اطو کشیده البته از نوع آمریکایی آن ؛البته این دو رزمنده سرفراز این غرور و تکبر و گردن فرازی و قدرت را به بهترین شکل ممکن در مقابل دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران نشان دادند.) در مقابل بشدت چشم نواز و خیره کننده است.
خداوند روحشان را سید الشهداء (ع) محشور گرداند و مارا نیز از نعمت شفاعتشان در آخرت برخوردار نماید.
خداوند روحشان را سید الشهداء (ع) محشور گرداند و مارا نیز از نعمت شفاعتشان در آخرت برخوردار نماید.
یاری اندر کس نمی‌بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی‌داندخموش از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی‌داندخموش از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
