جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

نقش آفرینی حزب دولت‌ساخته 'کارگزاران سازندگی' در دوران هاشمی، خاتمی و فتنه 88

يکشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۰۹
کد مطلب: 287653
در جریان رسیدگی به پرونده متهمان حوادث پیرامون انتخابات ریاست جمهوری 88 ، شاهد تکرار عبارات، عناوین و نام هایی بودیم که به هر مناسبتی مدام تکرار می شدند. عناوینی که در کیفرخواست بسیاری از متهمان به کررات آمده بود و توجه مخاطبان را بشدت به خود جلب می نمود. یکی از این عناوین، نام حزب کارگزاران سازندگی بود. حزبی که بسیاری از اعضای آن با حضور در صحن دادگاه های مذکور، از وقایع و حواثی پرده برداشتند که بعضا نه تنها تعجب انگیز بود بلکه در مواردی وحشت ناک نیز می نمود.
نقش آفرینی حزب دولت‌ساخته
به گزارش جهان، همین امر و البته فعالیت های قبل و بعد انتخابات اعضای این حزب سبب شد که واکاوی مختصری بر عملکرد این حزب و اعضای آن در سالهای گذ شته داشته باشیم.

نگاه اول: عده ای از فقیران و مستضعفان باید زیر چرخ سازندگی له شوند

با پایان هشت سال دفاع مقدس، کشور در فضای جدیدی از تحولات اجتماعی، سیاسی و به خصوص اقتصادی قرار گرفت. با توجه به ویرانی های ناشی از جنگ، کانون توجهات حول محور توسعه و بازسازی اقتصادی کشور قرار داشت. در همین زمان و با انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور کشور، فاز جدید و متفاوتی در حرکت کشور بوجود آمد.
هاشمی رفسنجانی با استفاده از فضای عمومی مردم که اولین خواسته خود را سازندگی و خروج کشور از وضعیت نا بسامان دوران جنگ می دانستند، دولت خود را به عنوان دولت سازندگی نام نهاد و با معرفی توسعه و پیشرفت به عنوان اصلی ترین هدف دولت، دیگر مسائل کشور را ذیل این اهداف دسته بندی و حتی گاها حذف نمود.

هاشمی و دولتمرانش که در آن زمان فاقد هرگونه تئوری سیاسی- اقتصادی بومی و اسلامی برای اداره کشور بودند، به سرعت به الگوهای غربی پناه بردند و با سرلوحه قرار دادن نظریاتی چون لیبرالیسم از سویی فضا را به سمت گرایش به غرب متمایل نمودند و از سویی دیگر با رفتار بر طبق ایده های غربی خواسته یا ناخواسته کشور را با چالش های متععدی روبرو ساختند. گرفتن وام های متعدد و بی حساب و کتاب و جایگزینی ناگهانی اقتصاد آزاد مبتنی بر بازار باعث پدید آمدن مشکلات بزرگی چون تورم 50 درصدی و بدهی خارجی 40 میلیارد دلاری شد(1) و این در صورتی بود که مدیران و صاحب منصبان دولتی به صراحتا از این وقایع به سود پیشرفت و توسعه دفاع می نمودند و حتی بارها اعلام می داشتند که برای توسعه کشور باید که عده ای از فقیران و مستضعفان زیر چرخ سازندگی له شوند. (2)

بر همین اساس برای نهادینه کردن چنین توسعه ای کارهایی می بایست انجام گیرد که عبارت بودند از:

- ارائه برنامه های قانونی جهت امر بازسازی که در این راستا برنامه توسعه پنج ساله کشور در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.
- آماده کردن فضای عمومی کشور و افکار عمومی برای پذیرش فرایند و تحولات جدید.
- تأمین اعتبارات مالی و هزینه ها که درآمدهای نفتی بیشترین حجم این اعتبارات را پوشش می دادند.
- ورود افراد متخصص متناسب با سیستم برنامه.
- اتخاذ دپیلماسی مورد نیاز برای چنین حرکتی که در جهت تنش زدایی به عنوان یک ابزار مورد توجه دولتمردان قرار گرفت.

وقایع مذکور همه و همه ناشی از حضور افرادی بود که به تکنوکرات (3) ها معروف شدند و دولت هاشمی همه کاره و صحنه گردان اصلی به شمار می آمدند. این افراد که قاطبه دولت را تشکیل می دادند در حوالی سالهای 1373 و 74 با انسجام بیشتر تشکیلاتی، زمینه ی ادامه بقای قدرت دولت سازندگی را فراهم آوردند. چنانکه با زیرکی خاصی توانستند بسیاری از پست های کلیدی دولت همچون وزارت نفت و .... را برای 8 سال دیگر نیز در دست بگیرند.

نگاه دوم: اولین گزینه کارگزاران تغییر قانون اساسی و مادام العمر شدن ریاست جمهوری هاشمی بود

در دوران انقلاب اسلامی جامعه روحانیت مبارز ، یکی از مجموعه های اثر گذار و مطرح در سطح جامعه و در میان سیاسیون کشور بوده است. بطوری که در برحه هایی از زمان مانند دهه شصت و اوایل دهه هفتاد اثرگذارترین طیف سیاسی کشور به شمار می آمده است. چنانکه که هاشمی رفسنجانی از اعضای شورای مرکزی این تشکل پس از ریاست مجلس، برای دو دوره ریاست جمهوری ایران بود، دیگر عضو ارشد آنها ، علی اکبر ناطق نوری نیز برای دو دوره ریاست مجلس شورای اسلامی را تجربه نمود و بسیاری از پست های کلیدی نظام نیز برعهده دیگر اعضای آنها بود.

اما در آستانه انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی، یعنی همان زمانی که دوران تصدی اکبر هاشمی بر مسند ریاست جمهوری رو به پایان نهاد و دور بودن از قدرت برای وی و یارانش به کابوسی وحشتناک بدل شده بود، اختلافاتی بر سر معرفی لیست انتخاباتی مجلس میان اعضای جامعه با هاشمی رفسنجانی پدید آمد و این واقعه سبب شد که افراد مد نظر هاشمی رفسنجانی به صورت مستقل و در لیستی واحد در انتخابات اعلام حضور نمایند.

یکی از مراجعی که می توان وقایع آن دوران را بخوبی از آن استخراج نمود، خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری است که چند سال پیش
آقای هاشمی ادامه دادند: آقایان امامی جمارانی، توسلی، محمدعلی انصاری، محجوب و یک نفر دیگر که بعدا گفتند عبدالله نوری. خودم به آقای امامی جمارانی تلفن کردم. ایشان گفت: «من اصلا کاندید نیستم و نمی‌خواهم به مجلس بیایم»؛ آقای توسلی و آقای انصاری هم همینطور.
توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد. در بخشی از این خاطرات، شرح وقایع دوران سازندگی و چگونگی تشکیل کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس پنجم به تفصیل بیان شده است.

آقای ناطق نوری وقایع مذکور را بدین شرح ذکر می نمایند:« معمولا آقای هاشمی که عضو شورای مرکزی جامعه‌ی روحانیت هم هستند، به طور فعال در جلسات جامعه‌ روحانیت شرکت نمی‌کردند؛ مگر این که جلسه نزد ایشان و با میزبانی ایشان تشکیل می‌شد. غیر از فصل انتخابات و نزدیک شدن به انتخابات هم، ایشان کمتر حضور پیدا می‌کردند. می‌گفتند: «از لحاظ امنیتی برای شما مشکل است، چون محافظین می‌آیند و همه چیز را به هم می‌ریزند و من از این وضع ناراحت می‌شوم، اجازه بدهید من نیایم»؛ اما در مقطع انتخابات به طور جدی می‌آمدند. ایشان اهل فکر، طرح و پیشنهاد هم هستند، در جمع‌بندی قضایا، به خاطر تجربه‌ی بسیار زیادی که دارند، موفق می‌باشند. ما نیز در جلساتی که در آستانه‌ مجلس پنجم مطرح بود، اشخاصی را معرفی می‌کردیم.

در رابطه با مجلس پنجم، قبلا کار کارشناسی انجام و لیست هم تهیه شده بود. هم‌ چنین قرار شد در شورای مرکزی جامعه‌ روحانیت، رأی‌گیری مخفی یا علنی هم برای انتخاب عده‌ای انجام شود.

* به آقای هاشمی گفتم جامعه روحانیت و آقای مهدوی کنی با حضور دخترتان در لیست مخالف هستند

(این موضوع بود) تا این که مطرح شد جریان‌های دیگری هم هستند و می‌خواهند (برای حضور در انتخابات مجلس) لیست بدهند. استنباط من این است که ـ ظاهرا با آقای هاشمی ـ صحبت کرده بودند و تصمیم داشتند که یک تشکیلاتی راه بیندازند و فقط به دنبال بهانه بودند که توجیهی برای تشکیلاتشان بیایند. آقای هاشمی گفتند: «یک عده‌ای هستند که خواست‌هایی دارند و اگر شما به خواسته‌هایشان عمل کنید، آنها لیست نخواهند داد. در غیر این صورت، آن ها اقدام به تهیه‌ی لیست می‌کنند». خواسته‌ آن‌ها این بود که حداقل پنج نفر از افرادی را که معرفی می‌کنند ما (جامعه روحانیت) در لیست خودمان قرار دهیم.

واقعیت این است که از قبل برنامه‌ها ردیف بود و آن‌ها هم کسانی را پیشنهاد داده بودند که ما نمی‌توانستیم همه را به راحتی قبول کنیم. آقای هاشمی ادامه دادند: آقایان امامی جمارانی، توسلی، محمدعلی انصاری، محجوب و یک نفر دیگر که بعدا گفتند عبدالله نوری. ابتدا اعضای جامعه روحانیت این اسامی را نپذیرفتند و بیان کردند که بعضی از این‌ها از مجمع روحانیون هستند، مگر آن‌ها کسی از ما را در لیستشان می‌گذارند، ولی در عین حال می‌گفتیم اگر هم قرار شد این‌ها بیایند، یک هماهنگی می‌شود و جریانی به وجود نمی‌آید. به دنبال این رفتیم که ببینیم جریان چیست؟ خودم به آقای امامی جمارانی تلفن کردم. ایشان گفت: «من اصلا کاندید نیستم و نمی‌خواهم به مجلس بیایم»؛ آقای توسلی و آقای انصاری هم همینطور.

بنابراین معلوم شد که اصلا موضوع چیز دیگری بوده و آن بحث کارگزاران بود که آقای هاشمی آن‌ها را مطرح کرده بود. آقای محجوب می‌پذیرفت و رد نمی‌کرد، ایشان در لیست آن طرف بود و خوب چه بهتر که در لیست این طرف هم باشد. آقای عبدالله نوری را هم آقای هاشمی ـ در مجلس ختم مادرشان ـ گفت که در لیست بگذارید. در شورای مرکزی جامعه روحانیت، این مسأله مطرح شد و تأکید گردید که این افراد را آقای هاشمی معرفی کرده‌اند. پس از رأی‌گیری در شورا، آقای محجوب رأی آورد، اما آقای عبدالله نوری رأی نیاورد که در لیست قرار بگیرد و آقایان دیگر هم در جامعه‌ی روحانیت اصلا آن را نپذیرفته بودند.

آقای هاشمی از این قضیه متأثر شدند، اما من گفتم که در جامعه رأی نیاورد. بالاخره ما یک جهت داریم، یک خط داریم، به آن‌ها می‌گفتم: «اگر می‌خواهید کار سیاسی کنید، باید جهت‌دار حرکت کنید. ..» و همین بهانه‌ای شد که کارگزاران اعلام موجودیت کنند.

یقینا در مورد این جریان، قبلا برنامه‌ریزی و مطالعه شده بود زیرا یک حزب به این زودی تشکیل نمی‌شود و نمی‌تواند به این سرعت آن چنان سریع وارد میدان شود و تبلیغات گسترده‌ای راه بیندازد. آقای هاشمی در یک مقطعی، به من گفتند: «فائزه ـ دختر ایشان ـ را هم در لیست بگذارید». من گفتم اصلا جامعه‌ی روحانیت با این تفکر نمی‌سازد، آقای مهدوی کنی و دیگران ایشان را قبول نمی‌کنند؛‌ در واقع معرفی این نامزدها بهانه‌ای برای اعلام موجودیت کارگزاران بود.(4)

* شجونی: هاشمی به صراحت گفت من حریف کارگزاران نیستم

در همین رابطه جعفر شجونی از عضو دیگر جامعه روحانیت مبارز نقل می کند که :« هاشمی رفسنجانی نگاه مثبتی به تحزب دارد و در شکل گیری «کارگزاران» نقش داشت، اما کارگزارانی‌ها با سوء رفتار خود ضربه سنگینی به وی زدند. هاشمی رفسنجانی شخصیتی فراجناحی بود و معتقد بود باید
آقای هاشمی از این قضیه متأثر شدند، اما من گفتم که در جامعه رأی نیاورد. بالاخره ما یک جهت داریم، یک خط داریم، به آن‌ها می‌گفتم: «اگر می‌خواهید کار سیاسی کنید، باید جهت‌دار حرکت کنید. ..» و همین بهانه‌ای شد که کارگزاران اعلام موجودیت کنند.
در سایه سیاست صلح کل و تسامح مخالفان را رام کرد، ولی از این نگرش متحمل ضررهای فروانی شد. هنگامی که در آستانه انتخابات مجلس پنجم قرار داشتیم، هاشمی رفسنجانی در تشکیل کارگزاران نقش آفرینی کرد، اما بعد از مدتی کارگزارانی‌ها با تغییراتی در رویکردها به او ضربه زدند و فعالیت‌های انتخاباتی آنها در انتخابات ریاست جمهوری نهم باعث شکست هاشمی رفسنجانی شد.

این عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز در عین حال با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی مؤید همه تصمیمات و رفتارهای کارگزاران نیست، تصریح کرد: «در یکی از ملاقات‌ها به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم چرا به کارگزارانی‌ها به خاطر رفتارهایی که انجام می‌دهند و به ضرر شماست، تذکر نمی‌‌دهید و حتی برای نمونه به سخنان حسین مرعشی در حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری گذشته که یک ضد تبلیغ بود، اشاره کردم، ولی ایشان به صراحت گفتند من حریف آنها نیستم». (5)

* رهبری در بدو تشکیل با کارگزاران برخورد نمودند

اما سیدرضا تقوی عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز در نزدیکی صد در صد هاشمی و کارگزاران می‌گوید: اعضای مؤسس کارگزاران نزدیکی فکری با هاشمی رفسنجانی داشتند و مدیران دولت سازندگی بودند و حتی برادر ایشان نیز، جزء پایه‌گذاران حزب بود. گر چه هاشمی رفسنجانی هنگام شکل‌گیری کارگزاران در آستانه انتخابات مجلس پنجم، هیچگاه در موافقت یا مخالفت با این حزب سخن نگفت، اما نزدیکی مؤسسان این تشکل سیاسی به وی و ارتباطی که میان او و اعضای حزب ایجاد شد، شرایط را اینگونه ترسیم کرد که رئیس جمهور اسبق مخالفتی با تأسیس کارگزاران ندارد.

وی می‌افزاید: هنگامی که اعضای مؤسس حزب کارگزاران قصد تأسیس و اعلام موجودیت این تشکل را داشتند، هاشمی رفسنجانی طرف مشورت و رابط آنها با روحانیت مبارز بود و از طرف آنها برای ما پیام آورد که اگر اسامی پنج تن از جریان مقابل را در فهرست خود قرار دهیم،‌ از ارائه فهرست خودداری می‌کنند. هنگامی که پیشنهاد کارگزارانی‌ها مورد قبول سران روحانیت مبارز قرار نگرفت، آقای هاشمی رفسنجانی پیام رسان ما به آنها بود و پس از مدتی هم کارگزاران سازندگی اعلام موجودیت کرد که شاید این واسطه‌گری در آن شرایط اینگونه به نظر رسید که هاشمی رفسنجانی موافق تشکیل کارگزاران است.

پس از این قضایا بود که در آستانه انتخابات مجلس پنجم ، با انتشار اعلامیه ای، با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» اعلام موجودیت این مجموعه صادر شد. در ذیل آن اعلامیه 16 نام دیده می‌شد که اغلب چهره‌های آشنایی بودند و سال‌ها سابقه حضور در قدرت را داشتند .حسین مرعشی رئیس دفتر وقت هاشمی رفسنجانی و سخنگوی حزب کارگزاران نیز در جایی می گوید که : 16 نفر هسته اولیه و مرکزی کارگزاران را شکل دادند که 10 تن از آنها از وزیران بودند که به همراه شهردار تهران و رئیس بانک مرکزی به علاوه چهار تن دیگر کارگزاران را پایه‌گذاری کردند.»

در این فهرست نام عبدالله نوری در صدر قرار داشت . اما تعجب انگیز این بود نام افرادی همچون موحدی کرمانی، دری نجف آبادی، ناطق نوری، مرحوم ابوترابی و... نیز در آن گنجانده شده بود و این اصلی ترین دلیل مبنی بر سرپوش گذاشتن بر عملکرد های و خط جدید التاسیس یک جریان دولت ساخته و انحرافی بود و باعث فریب بسیاری از مردم شد. چرا که حجم تبلیغاتی بسیار گسترده کارگزاران که تا آن زمان بی‌نظیر بود اجازه نداد صدای تبری جستن این افراد از این مجموعه به گوش مردم برسد . چنانکه مرحوم ابوترابی در نامه ‌ای رسماً از حضور در لیست کارگزاران انصراف داد اما این حزب تازه تأسیس در مرحله اول توانست نامزد اختصاصی خود فائزه هاشمی که دختر رئیس جمهور وقت بود را با شعارهای فمنیستی همچون آزادی‌های اجتماعی برای زنان در قالب آزادی دوچرخه‌سواری در کنار ناطق نوری رئیس مجلس دوره چهارم در مرحله اول به مجلس بفرستد.

ناطق نوری رئیس وقت مجلس در این باره می‌گوید: وقتی کارگزاران سازندگی اعلام موجودیت کرد، مقام معظم رهبری یک برخوردی با آنها کرد و فرمود: «آنهایی که وزیر هستند و مسئولیت دارند نمی‌‌توانند در این تشکیلات باشند». لذا چند وزیر که در لیست کارگزاران بودند، کنار رفتند و دیگران که ماندند وزیر نبودند، بلکه افرادی همانند مرحوم نوربخش رئیس بانک مرکزی، آقای کرباسچی شهردار تهران و آقای محمدعلی نجفی که آن موقع در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد، بودند.

اسم‌گذاری این حزب در ابتدا موجب اعتراض بسیاری دیگر از کارگزاران نظام گردید و ناگزیر تا رسمی شدن و کسب پروانه، برای فرار از مشکلات حقوقی آن، از عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» استفاده می‌گردید و سرانجام در تاریخ 25/5/1378 بود که این مجموعه از وزارت کشور پروانه تاسیس دریافت نمود و بعد از حدود4 سال فعالیت به
آقای هاشمی در یک مقطعی، به من گفتند: «فائزه ـ دختر ایشان ـ را هم در لیست بگذارید». من گفتم اصلا جامعه‌ی روحانیت با این تفکر نمی‌سازد، آقای مهدوی کنی و دیگران ایشان را قبول نمی‌کنند؛‌ در واقع معرفی این نامزدها بهانه‌ای برای اعلام موجودیت کارگزاران بود.
استناد مجوز کمیسیون ماده 10 احزاب تحت عنوان دقیق و رسمی "حزب کارگزاران سازندگی ایران" رسمیت یافت.

"غلامحسین کرباسچی " شهردار اسبق تهران دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی می باشد که البته در محافل آن زمان از کرباسچی به عنوان بنیانگذار اصلی نیز نام برده می شد.

اعضای هیئت موسس و اولین شورای مرکزی حزب نیز به صورت ذیل می باشند: هیئت موسس و اولین شورای مرکزی حزب کارگزاران شامل افراد ذیل می باشد: محمد علی نجفی، غلامحسین کرباسچی، محمد هاشمی، دکتر سید محسن نوربخش، دکتر سید عطاءالله مهاجرانی، فائزه هاشمی بهرمانی، سید حسین مرعشی، دکتر رضا امراللهی، مهندس سید مصطفی هاشمی طباء، مهندس علی هاشمی بهرمانی، مهندس محسن هاشمی، مهندس اسحاق جهانگیری، غلامرضا فروزش، دکتر رضا ملک زاده ، مهندس محمد عطریانفر، مهندس هدایت الله آقایی، دکتر علی حسین مصلحی، مهندس سید حسین هاشمی، دکتر اسماعیل جبار زاده، دکتر عبدالناصر همتی و مهندس یدالله طاهر نژاد.

نشریات فراوانی نیز در آن دوران صورت رسمی و غیر رسمی با حزب کارگزاران مرتبط بوده اند که اکثرا هم اکنون در توقیف هستند و یا با کادر جدیدی کسب امتیاز و بازگشایی شده اند. تعدادی از آنها عبارتند از: 1- "هفته نامه بهمن" (ارگان رسمی در ابتدای تاسیس) به مدیر مسئولی مهاجرانی. 2- "روزنامه کارگزاران". 3- "روزنامه میهن" به مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب. 4- "روزنامه زن" به مدیر مسئولی فائزه هاشمی". 5- مجله "روز هفتم". 6- روزنامه "آزاد". 7- روزنامه "شرق" به مدیر مسئولی محمد عطریانفر8- دو هفته نامه شهروند امروز به سر دبیری محمد قوچانی. به موارد فوق روزنامه "ایران" و "همشهری" در دوران سازندگی را می توان اضافه نمود.

نگاه سوم: دو خطبه نماز جمعه برای شکل گیری اصلاحات

حزب کارگزاران به جز وارد نمودن فائزه هاشمی به مجلس پنجم، هیچ توفیق درخشان دیگری نیافت. با شکست کارگزاران در مرحله دوم انتخابات و دست نیافتن آنها به ریاست یا نایب رئیسی مجلس پنجم به رغم تمام لابی‌هایشان، بزودی بحث انتخابات سال 1376 مطرح گردید. اولین گزینه کارگزاران تمدید دوره ریاست جمهوری هاشمی بود که تلاشی بی حاصل می‌نمود.

کارگزاران در این دوره رویکردی آشکار به سوی چهره‌های مقابل جامعه روحانیت مبارز یافته بود. بر همین اساس اقدام هاشمی رفسنجانی در انتصاب «علی‌اکبر موسوی خوئینی‏ها» مدیر مسئول روزنامه سلام که به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری به نوعی در راستای پرورش کانون تفکر اصلاح‏طلبی تفسیر می‏شد و در سال‌های رکود سیاسی جناح موسوم به چپ برخی «نام»های حساسیت برانگیز این جناح از جمله سعید حجاریان، محسن کدیور و عباس عبدی در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری به آرامی مشغول گشتند و همین امر زمینه نزدیکی دو گروه را فراهم ساخت.

از همین رو بود که کارگزاران پس از بی حاصل یافتن طرح برخی گزینه‌های مطلوب خود، به دفاع تمام قد از خاتمی برخاست. در این امر حتی پدر معنوی این حزب نیز با آنها همراه بود. خطبه روز جمعه 27 اردیبهشت 1376 هاشمی رفسنجانی هرگز از خاطر یاران خاتمی نخواهد رفت. در شرایطی که شعار کنایه‏آمیز و طنزگونه «بنویسیم خاتمی، بخوانیم ناطق» به سرعت از قلم و زبان مرحوم گل‌آقا (کیومرث صابری فومنی) به سراسر جامعه ملتهب ایران منتقل شده بود و جناح چپ (جناح دوم خرداد بعدی) با مرکزیت ارگان رسانه‏ای خود، روزنامه سلام، افکار عمومی را نسبت به احتمال تقلب وسیع انتخاباتی برانگیخته بود، هاشمی رفسنجانی یک هفته مانده به انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری چنین گفت: «این‌گونه آدمی که سال‌ها برای کشور خدمت کرده، امروز هم پست و مسئولیت دارد و آینده هم می‏خواهد خدمت کند و شورای نگهبان هم او را به عنوان صالح پست ریاست جمهوری قبول کرده است، بدنام کردن چنین کسی چه معنا دارد و چه جوابی آدم پیش خدا می‏تواند بدهد؟ بقیه و همه مسئولان اجرایی و ناظران باید واقعاً این کار را بکنند که همان چیزی که رأی مردم است بیاید توی صندوق و همان هم خوانده شود و همان هم اعلام شود. ممکن است کسی فکر کند که حالا اگر ما تغییراتی بدهیم و شخص مقبولی که خودمان به آن ایمان داریم می‏آید سر کار، این یک نفعی است برای جامعه. ولی این کار ضرر بنیانی دارد. اعتماد مردم را ضعیف کردن، بزرگترین جنایت است به ملت و نظامی که می‏خواهد به اتکای مردم این همه مشکلات را حل کند.»

خطبه دوم روز جمعه 27 اردیبهشت 1376 ضربه سنگینی بر رقیب اصلی سید محمد خاتمی یعنی علی اکبر ناطق نوری وارد آورد و در افکار عمومی شائبه احتمال تقلب گسترده انتخاباتی را تقویت کرد و یکی از اصلی‌ترین نقاط قوت تیم جنگ روانی خاتمی برای کسب آرا شد. کارگزاران که رسماً از خاتمی حمایت کرده بود توانست سهم نسبتاً خوبی از کابینه را به
در یکی از ملاقات‌ها به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم چرا به کارگزارانی‌ها به خاطر رفتارهایی که انجام می‌دهند و به ضرر شماست، تذکر نمی‌‌دهید و حتی برای نمونه به سخنان حسین مرعشی در حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری گذشته که یک ضد تبلیغ بود، اشاره کردم، ولی ایشان به صراحت گفتند من حریف آنها نیستم
خود اختصاص دهد، اما نام کارگزاران از اذهان رفت و حتی شایعه عضویت اعضای شاخصی همچون کرباسچی و مهاجرانی در جبهه مشارکت فراگیر شد. کمی بعد روزنامه بهار در تاریخ 23 خرداد 1379، از قول محمد عطریانفر از چهره‌های شاخص کارگزاران نوشت: «کارگزاران در یک موقعیت تاریخی قرار گرفته‌اند و مأموریت تاریخی کارگزاران به پایان رسیده است.» این در حالی است که عطریانفر در انتخابات شورای شهر اول بخشی از سهم کارگزاران را نمایندگی می‌کرد. حتی الویری شهردار منتخب این شورا که قرار بود به حامیان خود یاری رساند نیز در مصاحبه‌ای از عدم ارتباط خود با کارگزاران سخن گفت و بدین ترتیب در فضایی که پدرخوانده کارگزاران مطرود اصلاح‌طلبان بود، نام این حزب نیز به فراموشی گرایید تا در انتخابات دومین دوره شورای اسلامی شهر تهران و به میان آمدن موضوع وزن کشی احزاب اصلاح‌طلب، کارگزاران ناگزیر شد فهرستی مستقل ارائه دهد. (6)

نگاه چهارم: تقسیم کار برای شکل‌گیری فتنه 88

این روند فراز و فرود از همان دوران تا حوالی سال های 87 و 88 برای کارگزاران ادامه داشت. اما هرچه زمان انتخابات ریاست جمهوری نزدیک تر می شد، اعضای این حزب نیز فرصت بروز و ظهور و خروج از رکود دامن گیرشان را بیشتر احساس می نمودند. هرچند که اختلافات آنان تمامی نداشت اما فرصت ابراز وجود و حتی سو استفاده در حال فراهم شدن بود.

چنان که روزنامه کیهان در 29 بهمن 87 آورده است که : شورای مرکزی کارگزاران سازندگی بر سر حمایت از نامزدها دچار اختلاف های جدی شده و به موازات این اختلاف، میزان حمایت از نامزدی خاتمی رو به کاهش است. در این زمینه اگر چه عطریانفر و مرعشی با سخنانی کج دار و مریز و با حمایت هایی مشروط نسبت به خاتمی ابراز حمایت می کنند اما غلامحسین کرباسچی و محمد هاشمی صراحتاً ساز مخالفت با رئیس دولت سابق را کوک کرده اند.

اما محمد هاشمی نیز در همان زمان و در گفت وگو با «اصلاحات» تاکید کرد: کارگزاران درباره حمایت از خاتمی تصمیمی نگرفته است و البته صحنه انتخابات شفاف نیست و بحث نامزدی آقای کروبی و کرباسچی هم بیشتر از گذشته مطرح است.

اما شاید بهترین بیان از وضعیت کارگزاران این باشد: ریشه حوادث بعد از انتخابات مربوط به این دوره نیست، ریشه قضیه از جریانی نشأت می‌گیرد که به دنبال تغییر محتوای نظام است. با نگاهی به عقب باید این مسائل در اواسط دوره سازندگی ریشه یابی کرد. در واقع شکل‌گیری کارگزاران سازندگی از بطن دولت و تلاش برای ماندگاری یک طیف فکری در قدرت کلید این جریان است. اگر سابقه را مرور کنیم خواهیم دید کارگزاران این جریان می‌خواستند گردش قدرت را محدود کنند.

بحث دائمی شدن ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و عبور از محدودیت‌های قانون اساسی برای کنترل قدرت نبض این حرکت بود. این مسأله می‌توانست انحراف بنیادین ایجاد کند، این مسأله مهار شد و نقش اصلی در رفع این قانون‌شکنی هم بر عهده رهبری بود. گام بعدی کنترل و سایه‌ افکندن بر روند کنترل قدرت در قوه مجریه است که با شکل‌گیری جریان دوم خرداد دنبال شد، این موضوع در دو قالب دنبال شد: یک قالب تقلب گفتمانی و یک قالب القای بی‌اعتمادی بود.

تقلب گفتمانی یعنی با ارزیابی نارضایتی عمومی مردم از کارکرد دولت‌ هاشمی سنجیده شود و با استفاده از آن امید به تغییر برای مردم ایجاد کرد. و این انگیزه‌ای برای مشارکت گسترده شد. این اتفاق افتاد؛ جریانی که در دوم خرداد روی کار آمد از طرف همان جریانی پشتیبانی شد که در دل قدرت بود ولی القای بیرونی این بود که رفتار ناصواب دولت سازندگی اصلاح خواهد شد. مردم این جریان را داخل نظام ارزیابی می‌کردند. بی‌اعتماد ‌سازی هم به خاطر این بود که تصور می‌شد گفتمان جریان راست پیروز خواهد شد و باید شرایط را تغییر داد و در این راستا با القای شبهه تقلب فضای ‌جامعه را نگران کرد. طنز «بنویسید خاتمی بخوانید ناطق» محصول این القای تقلب است که کلید آن را آقای هاشمی در نماز جمعه زد.

دولت اصلاحات هم که بر سرکار آمد دست به اقداماتی زد که از آن به عنوان دوره گذار یاد می‌شود. (اقداماتی که یک سر آن مشارکتی های و سر دیگر آن کارگزارانی ها بودند) حرکت در بستر مطبوعات برای ایجاد زمینه، اصلاحات و تغییرات در قانون اساسی که بخشی از آن در تغییر خود قانون مطبوعات و بخشی در لوایح موسوم به دوقلو بود و همچنین گفتمان سازی سکولاریستی در کشور و تخریب ساختارهای محتواساز نظام مثل شورای نگهبان و همگرایی با گفتمان حقوق بشر غربی در این دوره اتفاق افتاد ، این جریان به دلیل عدم پاسخ‌گویی به مطالبات واقعی مردم و آشکار شدن حساسیت عمومی نسبت به ارزش‌های و مراقبت‌های رهبری مهار شد و به تدریج در مجلس هفتم و در انتخابات نهم یک رجعتی به گفتمان انقلاب صورت گرفت و تلاش‌های تغییر در درون نظام، استحاله و براندازی نرم ناکام ماند. انتخابات نهم این ناکامی را خیلی محکم نشان داد و در واقع برگشتی به گفتمان انقلاب
ناطق نوری رئیس وقت مجلس در این باره می‌گوید: وقتی کارگزاران سازندگی اعلام موجودیت کرد، مقام معظم رهبری یک برخوردی با آنها کرد و فرمود: «آنهایی که وزیر هستند و مسئولیت دارند نمی‌‌توانند در این تشکیلات باشند».
و امام صورت گرفت.

تلاش دولت در پاسخ‌گویی به مطالبات واقعی مردم، دولت را کارآمد نشان داد لذا انتخابات دهم نقطه تلاش جدی و بسیج همه جریانات شکست خورده در برگرداندن این آب رفته به جوی بود، هماهنگی و همگرایی که داخل و خارج کشور صورت گرفت دنبال آن بود تا روند رجعت به گفتمان انقلاب که همان گفتمان عدالت بود را محدود و در نهایت از دور خارج بکنند، اما روشن شدن مرزبندی‌ها مانع از پیشروی این روند شد. حساسیت مردم و اعتماد آن ها این حرکت را که تلاش می‌کرد با استفاده از ابزار تقلبی و گفتمان تقلبی؛ گفتمان موازی و تقلبی بسازد و در حقیقت محتوای نظام را مخدوش کند، از ریشه برانداخت. چهره‌هایی که صورت گفتمان امام را داشتند اما حقیقتشان عبور از امام بود؛ آن‌ها گفتمان تقلبی را به راه انداختند. تا فضای مطلوب گرایش به آرمانهای امام و انقلاب را منافقانه مصادره کنند. (8)

این سخنان دکتر الهام، با اظهارات محمد عطریانفر (عضو شورای مرکزی کارگزاران) در دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان حوادث انتخابات 88 در روز شنبه 10 مرداد 88 کامل می شود،زمانی که وی با تاکید بر اینکه به دلیل زاویه‌ گرفتن‌ از ولایت فقیه ما دچار نوعی نفاق شدیم و ظاهر و باطن ما متفاوت شد و در این نقطه قرار گرفتیم افزود: با صدای بلند اعلام می‌‌کنم هر گروهی چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا که با رویکردش و رفتارش در جریان تضعیف نظام قرار گرفت باید پس از درک موضوع پایان رفتار سیاسی خود را اعلام کند.

این حزب در تاریخ 20 اردیبهشت ماه 88 با انتشار بیانیه ای حمایت رسمی خود از میرحسین موسوی را اعلام کرد، و این در حالی بود که کرباسچی دبیرکل کارگزاران مسئول ستاد انتخاباتی مهدی کروبی بود و این دقیقا تقسیم کار آشکاری بود که در کنار اقدامات پشت پرده ی وابستگان این حزب از جمله صرف هزینه های کلان از بیت المال عمومی و یا رانت های بدست آورده در سالهای گذشته، برای پیروزی جریان فتنه در انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته بود. لذا بسیاری از اعضای این حزب به اتهام تشویش اذهان عمومی و یا فعالیت علیه امنیت ملی یا در دادگاه های مذکور محکوم شدند و یا پرونده آنها هم اکنون در حال رسیدگی است.

و این پایانی بود بر فن سالارانی که روزی در دولت خود نمایی می نمودند و روزی در جایگاه نفاق و توطئه مورد لعن ملت قرار گرفتند.

*
1- روزنامه رسالت 26 بهمن 89 مصاحبه با دکتر داوری
2- پایگاه خبری - تحلیلی رجا . 2 خرداد 90
3- تکنوکرات ها یا فن سالاران، که کارگزاران سازندگی را با این عناوین می خوانند، کسانی هستند که با اعتقاد به توسعه و نوسازی اقتصادی و مهندسی اجتماعی در ظاهر به ایدئولوژی و دیدگاه خاصی گرایش ندارند، ولی با توجه به اعتقادشان به نظام اقتصاد جهانی و توسعه ی صنعتی می توان آنها را در گروه پیروان تجدد و مدرنیسم غربی قرار داد که اولویت اصلی خود را حاکمیت آرمان های اصولی، انقلابی و عدالت خواهانه نمی دانند. آنها از ابزارهایی همچون تبلیغات و با برخورداری از منابع مالی، همنوا با جریان های حاکم به سازماندهی و بقای خود می اندیشند. (روزنامه کیهان 24 آذر 86)
در ایران متاثر از پیشرفت های صنعتی غرب با ورود اولین تحصیل کرده های مدرسه دارالفنون و تحصیل کردگان فرنگ رفته به کشور اولین هسته تکنوکرات ها شکل گرفت. ولی نکته قابل توجه این است که از بدو شکل گیری با وجود تاثیر گذاری در تحولات مختلف تکنوکرات ها فاقد فلسفه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مناسب جهت تاثیر گذاری و یا حضور موثر در قدرت و مدیریت کلان جامعه بوده اند. هر چند در بعضی مواقع به یک انسجام نسبی رسیده اند اما در اکثر مقاطع یم مجموعه وسیع و پراکنده ای را تشکیل می دادند که خالی از فلسفه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بوده است. بدین معنی که تکنوکرات ها وظایف تخصصی خود را انجام می دادند و ابزار کارآمدی در دست دولت ها و گروه های حاکم بودند ولی ایده خاصی برای در دست گرفتن قدرت نداشتند اما این بدان معنی نیست که هیچگاه دارای تشکل و حزب سیاسی نبوده اند بلکه به دلایلی د تلفیق اهداف کلی جامعه با تکنوکراسی دچار مشکل شده اند. از جمله مقاطعی که تکنوکرات ها بیش از سایر مواقع به انسجامی بهتر دست یاقتند دوران سازندگی بود.

مهاجرانی" در این باره چنین اظهار می دارد: " واژه تکنوکرات به مبانی اعتقادی گقته می شود که حاکمیت خود را از فن می گیرند ما می خواهیم واحد صنعتی را اداره کنیم از بهترین متخصص استفاده می کنیم و کسانی که مبانی حکومت خود را از دین می گیرن بدان معنا نیست که به دنبال فن نیستن بلکه واقعیت آن فقط اولویت گذاری فن بر دین است و نه چیز دیگر"هفته نامه صبح صادق 24 خرداد 89
4- همان
5- کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
6- پایگاه خبری - تحلیلی رجا . 8 آذر 87
7- خبرگزاری فارس – 6/9/87
8- سایت الهام، 7 اسفند 88
مرجع : نسیم
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *