جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

ثبات شكننده در شبه جزيره

يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۱۶
کد مطلب: 277254
منتقدان مي‌گويند كه امريكا در برخوردبا اعتراضات مردم بحرين، استانداردهاي دوگانه داشته است و از خود سياست‌هاي دو گانه نشان مي‌دهد. آيا مي‌پذيريد كه منافع امنيتي امريكا لااقل در برخي موارد، به خصوص در بحرين بر دموكراتيك‌سازي غلبه كرده؟
به گزارش جهان به نقل از جوان آنلاین، عربستان حدود دو سال است كه با اعتراضات داخلي، به خصوص در مناطق نفتي و البته شيعه‌نشين قطيف دست و پنجه نرم مي‌كند. اين اعتراضات البته به شهر‌هاي ديگر عربستان هم كشيده شده و گزارش‌هاي غير رسمي نشان مي‌دهد كه اين اعتراضات خانواده سلطنتي را هم دچار اختلاف كرده است. با اين حال، گستردگي ( والبته نه محتوا) اعتراضات در شبه جزيره، با كشورهايي مانند مصر، يمن و تونس كمتر قابل مقايسه است. در گفت و گو با گريگوري گاوس، استاد روابط‌بين‌الملل دانشگاه ورموث و كارشناس همكار شوراي روابط خارجي امريكا(CFR) در امريكا تحولات عربستان را به بحث گذاشته‌ايم. گاوس تاكنون چندين مقاله و كتاب در حوزه خليج فارس (با تمركز روي مسائل عربستان) براي مجلات معتبري مانند فارين افرز نوشته است.
 
جناب گاوس! همان طور كه مي‌دانيد، اغلب كشورهاي جهان عرب طي دو سال گذشته با خيزش مردمي عليه حكومت‌ها مواجه بوده‌اند. طي همين مدت در عربستان نيز به صورت محدود شاهد اين مخالفت‌ها بوده ايم، ولي اعتراضات گسترده‌اي مثل آن چيزي كه در مصر، يمن و تونس رخ داد، در عربستان اتفاق نيفتاده است. چطور مي‌توان اين تفاوت را توجيه كرد؟ آيا شرايط به همين منوال ادامه پيدا خواهد كرد؟
 
به نظر من، مسئله مهمي كه عربستان را از ديگر كشورها متفاوت كرده، ثروتي است كه از منابع نفتي نصيب عربستان شده است. حكومت سعودي در همان ماه‌هايي كه مردم در كشورهاي عربي به خيابان‌ها آمده بودند، قادر بوده آتش اين مخالفت‌ها را با پرداخت پول زياد به شهروندان خود فرو نشاند، در حالي كه ساير كشورهاي عربي اين شرايط را ندارند. تنها كشوري كه از صادركنندگان بزرگ انرژي در جهان عرب بود و به صورت گسترده درگير اعتراضات شد، ليبي است كه دليلش اين بود كه قذافي پول هايش را عاقلانه خرج نكرد، ضمن اينكه در طول همين مدت، نه تنها عربستان سعودي بلكه كشورهايي نظير الجزاير، عراق، كويت، قطر و امارات متحده هم از بروز اعتراضات گسترده جلوگيري كردند.
 
يعني منظورتان اين است كه تا وقتي دولت عربستان و ديگر كشورهايي كه نام برديد، به شهروندان خود پول زياد پرداخت كنند، مي‌توانند جلوي اعتراضات را بگيرندو به عبارت ديگر از بحران مشروعيت بگريزند؟
 
 همانطور كه شما هم مي‌دانيد، در تونس زمان بن علي هم شاهد اصلاحات دولت بوديم. وضعيت اقتصادي تونس هم خيلي بد نبود، ولي مردم به مخالفت با دولت خود برخاستند.
درست است، حتي مي‌توان به رشد خوب عدد و رقم‌هاي اقتصادي در مصر در سال‌هاي قبل از خيزش مردمي هم اشاره كرد. ولي بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه كشورهايي كه درگير اعتراضات شدند، از جمله تونس و مصر هيچ كدام نتوانستند پول زيادي صرف مردمشان بكنند. ولي عربستان اين كار را كرد.
 
به نظر شما، اعتراضات مردم كشورهاي عربي در دو سال گذشته، چه تأثيري در روابط بين عربستان سعودي و امريكا گذاشته است؟ براي مثال، آيا به نظر شما به قدرت رسيدن اخوان المسلمين در مصر و بازيگري تركيه به عنوان يك كشور كليدي در سياست خاورميانه‌اي امريكا، اهميت حياتي عربستان براي امريكا را تحت تاثير قرار داده است؟
 
به نظر من، اوباما در دوران دوم رياست جمهوري خود، با توجه به تجربه بدي كه از جنگ عراق باقي مانده، به دنبال دوري از درگيري و تنش مستقيم در خاورميانه است‌ و به طور خاص، مي‌خواهد از كشمكش داخلي در كشورهاي عربي مانند سوريه اجتناب كند. اثرات جنگ عراق در داخل امريكا قويا اثر‌گذار باقي مانده است و قابل توجه است كه روابط امريكا و عربستان سعودي در طول همين مدت، با وجود موضع متفاوت در مورد بهار عربي، به همان نزديكي قبل باقي است. منافع مشترك دو كشور در مسائل استراتژيكي مثل نفت، ايران و مبارزه با تروريسم، مناسبات دو كشور را نگه داشته است. وقتي به سياست واشنگتن در بحرين توجه مي‌كنيم، به روشني مي‌بينيم در حالي كه عربستان سعودي در سركوب اعتراضات مردمي براي تغييرات سياسي، از حكومت بحرين حمايت كرده، واشنگتن در بيشتر موارد سكوت كرده است

به نظر مي‌رسد كه سياست‌هاي امريكا در قبال سوريه به خاطر حمايت سعودي‌ها از سلفي ها (جبهه النصره) بغرنج شده است. در حالي كه دولت امريكا جبهه النصره را در فهرست گروه‌هاي تروريستي قرار داده، گزارش‌هاي غير رسمي نشان مي‌دهد كه دولت عربستان از آن به طور گسترده حمايت مي‌كند.
 
در اين شرايط، امريكا چگونه قادر خواهد بود بين رابطه خود با عربستان و منافع خود در سوريه توازن ايجاد كند و با سلفي‌ها در يك جبهه قرار نگيرد؟
 
با وجود اينكه فكر مي‌كنم افرادي در عربستان وجود دارند كه از گروه جبهه النصره حمايت مي‌كنند، اما احساس مي‌كنم رژيم سعودي بيشتر حمايت خود را به سمت جبهه آزاد سوريه كاناليزه مي‌كند. رژيم سعودي به خوبي عواقب حمايت از حركت‌هاي جهادي سلفي در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ را به ياد دارد. مجدداً عرض مي‌كنم كه‌ به نظر مي‌رسد ‌ حمايت هايي از جبهه النصره از طرف عربستان سعودي وجود دارد، ولي بعيد است كه اين كمك‌ها مستقيما از طرف دولت عربستان باشد.
 
منتقدان مي‌گويند كه امريكا در برخوردبا اعتراضات مردم بحرين، استانداردهاي دوگانه داشته است و از خود سياست‌هاي دو گانه نشان مي‌دهد. آيا مي‌پذيريد كه منافع امنيتي امريكا لااقل در برخي موارد، به خصوص در بحرين بر دموكراتيك‌سازي غلبه كرده؟
 
بدون شك منافع امنيتي امريكا بر دموكراتيك‌سازي غلبه دارد. بحرين بهترين مثال براي اين مسئله است. حتي در مصر، حمايت‌هاي امريكا از دموكراتيك‌سازي وقتي جدي شد كه رژيم مبارك به صورت جدي با اعتراضات مردم رو به رو شد. حمايت طغيان (Revolts) در ليبي( مستقيم) و سوريه( غير مستقيم)منافع فوري امنيتي امريكا را به خطر نمي‌اندازد، چون كه امريكا با رژيم‌هاي قذافي يا اسد روابط خوبي نداشت.
 
عده‌اي معتقدند كه گفت و گوي مستقيم ايران و امريكا در راستاي سياست تعامل اوباما- ايران، مي‌تواند باعث نگراني در خانواده سلطنتي عربستان شود، آيا شما با اين نظر موافقيد؟ آيا يك توافق ساده بين ۱+۵ و ايران مي‌تواند براي عربستان سعودي نگران كننده باشد؟
 
من معتقدم كه سعودي‌ها از چشم انداز يك « معامله بزرگ» ميان ايران وامريكا نگران هستند. اين معامله بزرگ (مي تواند) از مسئله هسته‌اي شروع شود و به مسائل ژئوپليتيك خليج فارس گسترش پيدا كند. ولي من معتقد نيستم كه چنين معامله بزرگي بين طرفين پا بگيرد. براي ايران و امريكا رسيدن به يك توافق دوجانبه در مورد برنامه هسته‌اي دشوار خواهد بود بنابراين‌ به نظرم كشور‌هاي عرب حوزه خليج فارس ، از يك معامله بزرگ بين ايران و امريكا نگران خواهند شد ولي بعيد است چنين معامله‌اي انجام بشود.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *