رئیس جمهور یازدهم در دهه چهارم باید برجسته ترین رئیس جمهور تاریخ ایران از نظر وابستگی به انقلاب باشد
گیرد. برای پاسخ به سوال شما در گام اول باید جایگاه و موقعیت نظام و انقلاب در دهه چهارم مورد شناسایی قرار بگیرد و متناسب با این جایگاه و موقعیت مدیراجرایی انتخاب شود. یک رئیس جمهور طبیعتا در مدیریت کارگزاری نظام در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... باید صاحب تجربه، تدبیر، تخصص و یک سری لوازم اولیه باشد که در همه کشورها مشترک است. منتهی کشور ما یک سری تفاوت های اساسی با سایر کشورها دارد. موقعیت مردم ما با سایر کشورها قابل مقایسه نیست و موقعیت انقلاب ما نیز به گونه ای است که کل جریان مدیریت کشور تحت تاثیر و در شعاع انقلاب است.روند انقلاب و پویایی انقلاب شکل دهنده مدیریت داخلی کشور است. لذا کلیه برنامه های توسعه سیاسی و اقتصادی و پیشرفت های مدیریتی باید در سنخیت با موقعیت انقلاب باشد. موقعیت انقلاب از مدیریت اجتماعی و کارگزاری نظام قابل انفکاک نیست. امروز کسانی که انقلاب کردند و نسل های سوم و چهارم انقلاب اگر چه در سال 1357 نبودند اما همه پای انقلاب اسلامی، شعارها و آرمان های آن ایستاده اند. نسل های سوم و چهارم وارث و خلف صالح نسلی هستند که انقلاب کرده است و پای انقلاب پدران خود با قدرت و انگیزه ایستاده است. بنابراین انقلاب اسلامی یک حرکت پویا ومستمر است چرا که این انقلاب متعلق به اسلام است و نه ایران. در واقع اگر چه ایران خاستگاه این انقلاب است اما در اصل انقلاب ما اسلامی است. در پهنه آرمانی اسلام که همان جهانگیری و جهانشمولی اسلام است انقلاب ما جریان دارد و کاملا پویا و غیر راکد است. حالا کسی که می خواهد مسئولیت اداره داخلی نظام را بر عهده بگیرد و کارگزار اجرایی نظام باشد می بایست تناسب شخصیتی با این انقلاب داشته باشد.این شرط اول برای کسانی است که می خواهند در انتخابات آینده نامزد شوند. اهمیت این خصوصیت در این دوره به مراتب بیشتر است چرا که انقلاب ما هم اینک به یک مقطع حساسی از حیات خود رسیده است.اگر مقام معظم رهبری فرمودند امروز جهان در یک پیچ تاریخی است باید گفت انقلاب ما نیز در یک پیچ تاریخی قرار گرفته است. چون تا پیش از بیداری اسلامی انقلاب ما تمام تاثیر و تاثراتش در داخل کشور و محدوده خود ما بود اما الان ما در پیچ تاریخی جهانی شدن انقلاب هستیم.مثل رودخانه ای که در مسیر خودش به یک پیچی رسیده است که به دریا ریخته شود. حالا در این پیچ ممکن است سنگلاخ باشد و یا مسیر رودخانه تنگ
در این فرمایش آقای عسگراولادی که اینها مفتون شدند از ایشان باید پرسید که آیا این افراد با اراده مفتون شدند و یا بی اراده؟ متاسفانه تا الان کسی این سوال را از آقای عسگراولادی نپرسیده است
شده باشد و ... اما آب رودخانه می خواهد به دریا برسد. انقلاب ما امروز در گردنه و تنگه ای است که آن سوی آن کل جهان است. در این رودخانه خروشان سکانداری کشتی انقلاب با مقام معظم رهبری است. لذا نمی توان گفت که در این موقعیت حساس قرار است یک نفر داخل کشتی انقلاب را اداره کند که به سکاندار کاری ندارد و یا به میل خود داخل کشتی را اداره می کند.طبیعی است در چنین موقعیتی باید رئیس جمهوری که کاملا با رهبری نظام هماهنگ است کارگزاری داخلی نظام را بر عهده بگیرد.بر این اساس رئیس جمهور یازدهم در دهه چهارم باید برجسته ترین رئیس جمهور تاریخ ایران از نظر وابستگی به انقلاب و تعلق خاطر به مقام معظم رهبری باشد.این تعلق خاطر و وابستگی به رهبری نیز باید با سند ثابت شود نه با شعار. امروز بر حسب موقعیت خاص رهبری که مورد اذعان غربی ها هم قرار دارد به عنوان قوی ترین مرد جهان هر کسی که وارد عرصه انتخابات می شود شعار وابستگی به رهبری و ولایت می دهد. این شعارها فایده ای ندارد. افراد باید تبعیت خود از رهبری را با سند به افکار عمومی ثابت کنند.
ما در جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودیم. حضرت آقا در حضور همه خبرگان فرمودند بنده به ایشان گفتم( منظور از ایشان آقای هاشمی بود و به آقای هاشمی اشاره کردند) که این قضیه فتنه خارجی هاست و این قضیه از خارج سرچشمه گرفته است.ایشان که این جمله را فرمودند آقای هاشمی هم سرشان را در تایید فرمایش آقا تکان دادند
و انگلیس بودند. مجری فتنه ضد انقلاب داخل و خارج بود. موسوی و کروبی و سیاسیون همراه این دو نیز بستری شدند برای فتنه. این افراد وسیله ای شدند تا فتنه گران اصلی این امکان را بیابند تا در کشور ما فتنه کنند و عوامل اجرایی فتنه این زمینه را پیدا کنند که بیایند در میدان مقابله و معارضه با انقلاب و جمهوری اسلامی. حال چطور می توان گفت که موسوی فتنه گر نیست در حالی که 17 بیانیه در جربان فتنه صادر کرده است.چطور می توان گفت که این افراد بی اراده مفتون شده اند.اینکه آقای عسگراولادی چه گفته اند باید خودشان توضیح بدهند.اما ایشان باید به این پرسش پاسخ دهند که تلقی ایشان این است که آقای موسوی و آقای کروبی نفهمیده و ندانسته مفتون شدند یا فهمیده و دانسته مفتون شدند. بنده معتقدم نه تنها این افراد فهمیده و دانسته مفتون شدند بلکه اینها از فتنه برای رسیدن به قدرت استفاده کردند. چون دوره ای که این افراد بر دروغ تقلب اصرار کردند زمانی بود که رهبر معظم انقلاب صراحتا اعلام کردند این مسئله یک فتنه خارجی است.این اصرار زمانی بود که مقام معظم رهبری اعلام کردند و همه هم قبول کردند این فتنه یک فتنه خارجی بود.ما در جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودیم. حضرت آقا در حضور همه خبرگان فرمودند بنده به ایشان گفتم( منظور از ایشان آقای هاشمی بود و به آقای هاشمی اشاره کردند) که این قضیه فتنه خارجی هاست و این قضیه از خارج سرچشمه گرفته است. ایشان که این جمله را فرمودند آقای هاشمی هم سرشان را در تایید فرمایش آقا تکان دادند.خوب با اینکه مسجل بود که این فتنه خارجی است و مستظهر به حمایت ضد انقلاب خارجی، سلطنت طلبان، فرزند شاه و رادیو تلویزیون بی بی سی است باز آقای موسوی 17 بیانیه در حمایت از جنایت های این جریان صادر می کند. عکس امام را پاره کردند ایشان تایید کرد و بیانیه داد. نه غزه نه لبنان گفتند در روز قدس آقای موسوی اینها را تایید کرد و بیانیه داد. روز عاشورا آمدند پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند ایشان به این افراد اطلاق مردم خداجوی کرد. خب حالا چطور می توان گفت که اینها مفتون شدند و بیکاره و هیچکاره بودند. آقای عسگراولادی آیا همه اینها را نادیده گرفته است. مردی که از سابقون سیاست در ایران است. ایشان روزی انقلابی بوده که کسی الف بای انقلاب را نمی دانسته است.واقعا ایشان همه چیز را نادیده گرفته و مثلا می گوید یک صلواتی ختم کنیم همه چیز تمام شود.من با توجه به سوابق انقلابی و بینش آقای عسگراولادی این را بعید می دانم که ایشان بر این اساس چنین حرفی زده باشند.
مگر می شود بنده ای که در 9 دی آن موضع را داشتم از مواضع خود برگردم.بنده روز نهم دی با آیات شریف قرآن باغی بودن این افراد را ثابت کردم.برداشت من از قرآن همان است که در نهم دی 1388 بود.الان هم بنده معتقدم که اینها باغی هستند و باید بر اساس بغی و فساد محاکمه شوند
که این آقایان در راس فتنه نیستند، در راس فتنه آمریکا و انگلیس است و اینها بستر فتنه اند.عامل فعلیت و اجرایی فتنه هستند.سایت "کلمه" فقط بخش اول این جمله را برجسته کرده که این آقایان راس فتنه نیستند.بعد بی بی سی آمد روی این تیتر تحلیل گذاشت و سپس برخی افراد نادان و مغرض مثل گردانندگان روزنامه ایران نوشتند که گویا بنا بود اصلاح طلبان توبه کنند اصولگرایان توبه کرده اند و با کمال غرض ورزی این جمله را مورد تحلیل قرار دادند.بنده بلافاصله یک مصاحبه دیگری با خبرگزاری فارس کردم که بازتاب زیادی داشت. مبنی بر اینکه اینها جانی فتنه هستند.مگر می شود بنده ای که در 9 دی آن موضع را داشتم از مواضع خود برگردم.بنده روز نهم دی با آیات شریف قرآن باغی بودن این افراد را ثابت کردم.برداشت من از قرآن همان است که در نهم دی 1388 بود.الان هم بنده معتقدم که اینها باغی هستند و باید بر اساس بغی و فساد محاکمه شوند.
به مجرد اینکه برخی از آقایان در داخل می گویندانتخابات آزاد دشمن همین را به عنوان یک پالس فتنه مطرح می کند. پسر شاه از آمریکا می آید انگلیس و می گوید من آمده ام اینجا تا کمپین انتخابات آزاد راه بیندازم
هیچ توجیهی ندارد.هم جبهه پیروان خط امام و رهبری و هم جبهه پایداری هر دو متدین هستند.هر دو ولایتمدار هستند. یک اختلاف سلیقه ای این دو جریلن را از هم منشعب کرده که به هر قیمتی این اختلاف سلیقه را باید کنار گذاشت.
می توانی جمله ای که آقای موسوی یا کروبی در دفاع از پاره کردن عکس امام دادند چه بوده ؟
همین را اگر مشخص بفرمائید ممنونتان می شویم.