خاطرات خواندنی سفر «آقا»
پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۵۱
کد مطلب: 253701
یکی از حاضران در حالی که کودک دو سه سالهای را جلو میآورد گفت فرزندم نابینا است... آقا توقف کرد و او جلوتر آمد. رؤیت کودک آنچنان ایشان را منقلب و متأثر کرد که در یک لحظه تمامی آن شادابی از سیمای مبارکش پرید