پرسپولیس تیمی است که خیرش به همه میرسد جز خودش به گزارش جهان به نقل از فوتبال ایران، من نگران کیروش و تیم ملی هستم چون فقط کافی است یک بازی را ببازد آن وقت همین خود ما با او کاری میکنیم کارستان!
پرسپولیس باز هم باخت. اینبار هواداران با سرمربی ترک تبار این تیم هم کنتر نیامدند و به نشانه اعتراض او را هو کردند. علیه بازیکنان هم شعار دادند هر چند به تشویق علی کریمی پرداختند. درباره علل ناکامی پرسپولیس و مصطفی دنیزلی در این تیم با امیر حاج رضایی همصحبت شدیم. متن گفتوگوی اختصاصی قانون با این کارشناس با اخلاق فوتبال ایران را میخوانید.
آقای حاج رضایی! پرسپولیس باز هم باخت. شما گفته بودید از نتایج این تیم احساس حقارت میکنید. احتمالا حالا حال شما مثل هواداران این تیم بدتر هم شده است. نه؟
ببینید، من 50 سال است که در این فوتبال زندگی میکنم. تلخیها و شیرینیهای این فوتبال را دیدهام. درباره پرسپولیس باید بگویم که در طول تمام عمرم هیچ گاه این تیم را تا این حد سطح پایین ندیده بودم. این جایگاه واقعا در شان پرسپولیس نیست. ردهای که این تیم به خود اختصاص داده به خوبی نشان میدهد که چه عملکردی را پشت سر گذاشته است.
اما همه انتقادها ظاهرا متوجه دنیزلی است. نظر شما در این باره چیست در واقع چه قضاوتی درباره دنیزلی دارید؟
قبل از هر چیز باید تاکید کنم که من مدافع دنیزلی یا منتقد دنیزلی نیستم. چون خود دنیزلی مسئول نتایجی است که کسب کرده است. این مربی خودش تعداد منتقدان و موافقانش را با نتایجی که به دست میآورد تعیین میکند. لااقل در تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال نتیجه است که حرف اول و آخر را میزند اما درباره خود دنیزلی باید بگویم او مربی خیلی خوبی است. در ترکیه فضای کاری خیلی خوبی را تجربه کرده است. فکر میکنم تقریبا هیچ کس در این مورد که فوتبال ترکیه پیشرفتهتر از فوتبال ماست تردید ندارد. این مربی در چنین فوتبالی با سه تیم مطرح لیگ ترکیه به مقام قهرمانی رسیده است. بنابراین ما نمیتوانیم این مربی را ضعیف بدانیم و یا با بی انصافی از کنار دانش او عبور کنیم. اما چگونه است که او در فوتبال ما نتیجه نمیگیرد؟ این سئوالی است که ما باید برای پیدا کردن پاسخ آن به مجموعه باشگاه پرسپولیس و عملکرد دیگر اجزای این باشگاه هم توجه کنیم.
اما کرانچار هم یک مربی خارجی است. چرا سپاهان با او به این مرحله رسیده است؟
اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید. حرف من هم دقیقا همین است. باید به سیستم حاکم بر این باشگاهها هم نگاه کنیم. سپاهان یکی از باشگاههایی است که حتی با وجود تغییراتی که در آن صورت گرفت باز هم طبق همان سیاستی که در نظر داشت پیشروی کرد. هدفمند و با برنامه بود. آنها ابزار لازم را هم در اختیار کرانچار قرار دادند. حالا فوتبال ما سه مربی خارجی مطرح دارد؛ کرانچار، دنیزلی و کیروش. اما چه میشود که کیروش و دنیزلی به طور مشترک گلایههایی درباره شرایط و امکانات مطرح میکنند؟ من پاسخ این سئوال را میدانم. چون نه کیروش و نه دنیزلی ابزار لازم و شرایط خوبی را برای موفقیت تیمهای خود نمیبینند اما کرانچار تا به حال اعتراضی نداشته است. داستان او با کیروش و دنیزلی فرق میکند.
میخواهید بگویید دنیزلی ابزار لازم را در اختیار ندارد؟
ببینید، حتما همین طور است. برای شما یک مثال میزنم. وقتی یک مربی قصد دارد بازیکنی را تعویض کند این بدان معنا است که میخواهد بخشی از نقشه و استراتژی که داشته است را تغییر دهد. میخواهد نقشه جدیدی را پیاده کند. در واقع بازیکن تعویضی حامل اندیشه تازه یک مربی برای تغییر دادن شرایط بازی است. اما وقتی یک مربی بازیکنی ندارد و یا بازیکنش در سطحی نیست که بتواند اندیشه جدید آن مربی را در آن لحظه به تیمش تزریق کند دیگر چه انتظاری میتوان داشت که آن مربی دچار ناکامی نشود؟ اگر بخواهیم بازیکنان فعلی پرسپولیس را با بازیکنان یک دهه اخیر این تیم مقایسه کنیم به نظرم به این نتیجه میرسیم که سطح متوسطی داشتهاند و پیشرفتی در کیفیت آنها نمیبینیم.
اما انتقادها شدت بیشتری گرفته و ظاهرا دنیزلی متهم ردیف اول است. نظر شما چیست؟
در ایران نقدها یا سیاه سیاه است یا سفید سفید! اصلا نقد خاکستری وجود ندارد. اینکه ما منصفانه درباره یک نفر قضاوت کنیم. حسنها را بگوییم عیبها را هم بگوییم. من مخالف منصف را دوست دارم اما متاسفانه ما در این باره هیچ پیشرفتی نداشتهایم. با یک پیروزی جامعه بهشتآسا میسازیم و با یک شکست جهنمی که بیم خلاصی از آن نمیرود. باز هم میگویم من مدافع دنیزلی نیستم اما بیایید درباره این سئوال بیشتر فکر کنیم که چرا او در فوتبال ترکیه که به مراتب لیگ سختتری دارد موفق میشود اما در فوتبال ایران ناکامی نصیبش میشود؟ اتفاقی که بیم دارم برای کیروش هم رخ دهد.
کیروش؟ چرا این حرف را مطرح میکنید؟
راحت بگویم. من نگران خرداد تیم ملی هستم. تیم ملی که در اختیار کیروش قرار دادهایم اما دریغ از اینکه امکانات و خواستههای او را برآورده کنیم. اصلا انگار با این مربی سر شوخی داریم. او را تحقیر میکنیم. خواستههایش را وقعی نمینهیم و هیچ اقدام مثبتی نمیکنیم که شرایط خوبی برای تیم ملی فراهم شود. اگر او علاقهمند نبود که با ایران موفق شود و از طرفی به مبلغ قراردادش فکر نمیکرد یک لحظه هم در فوتبال ما دوام نمیآورد. در فوتبالی که تنها حریفان تدارکاتی ما موزامبیک و موریتانی هستند! من نگران کیروش و تیم ملی هستم. چون فقط کافی است یک بازی را ببازد. آن وقت همین خود ما با او کاری میکنیم کارستان!
برگردیم به پرسپولیس. آقای حاج رضایی چه باید کرد؟
قطعا قوی بودن پرسپولیس و استقلال به سود فوتبال ملی ما خواهد بود. اشکالی ندارد که پرسپولیس قهرمان نشده است. چون فقط یک تیم قهرمان میشود اما هواداران این تیم تغییر میخواهند. دوست دارند تیم خود را با انگیزه ببینند. تیمی ببینند که فوتبال بازی میکند. آنجلوتی وقتی با چلسی به اوج ناکامی رسیده بود یک جمله طلایی گفت که من هنوز آن را به خاطر دارم و فکر میکنم حال این روزهای پرسپولیس و دنیزلی به آنچه که آن روزها برای آنجلوتی و چلسی رخ داد، بی شباهت نیست. او گفت: مشکل ما دیگر منچستر و آرسنال نیست. مشکل اصلی ما این است که تیمهای متوسط چلسی را دست یافتنی میبینند. حالا همین اتفاق برای پرسپولیس رخ داده است. یک تیم آن را میبرد و به کورس قهرمانی برمیگردد و یک تیم دیگر آن را میبرد و از سقوط نجات پیدا می کند. در واقع این پرسپولیس تیمی است که خیرش به همه میرسد جز خودش.
صحبت پایانی؟
میخواهم یک سئوال را مطرح کنم؛ چرا این طور شد؟ با این همه هزینه چرا این ناکامیها رخ داد؟ این سئوالها حالا ذهن هواداران این تیم را به خود مشغول کرده است. مدیران این باشگاه باید پاسخ بدهند. بهتر است از آینده زیاد خرج نکنیم چون ممکن است فصل آینده هم وعده فصل دیگری را به این هواداران بدهیم اما واقعا چرا این اتفاق رخ داد؟ خروجی این تغییرات و این هزینههای میلیاردی این بود که پرسپولیس به لیگ دسته یک سقوط نکند؟