دختران فیروزهای، داستانکهایی درباره فتنه
سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۴
کد مطلب: 276448
همه کلمات کتاب صد و سی‌و پنج صفحه‌ای «دختران فیروزهای» در لفافه‌ای از بصیرت کنار هم قرار گرفته‌اند.
ابوحمزه در این کتاب دوربین فیلمبرداری‌اش برای ثبت خاطرات و داستان فتنه به جاهای مختلف می‌رود و به هر جایی که دوربین حرکت می‌کند در فیلمبرداری و تیزبینی‌ها سنگ تمام می‌گذارد.
ورود ابوحمزه به حوزه داستان‌نویسی با کتاب «دختران فیروزهای» ورود مبارکی است. با ذکر داستانک خوش ریخت و خوش تراش «دختران فیروزهای» به کتاب مذکور نگاهی ادبیانه خواهیم انداخت؛
دختران فیروزهای
- تونستی مخ دختره رو بزنی؟
- آره بابا، زیاد کار نداشت، خرج داشت.
- خرجش چی بود؟
- یه تی‌شرت سبز، یه دست بند سبز، چهار تا حرف قلمبه سلمبه‌‌ی سیاسی، یه نصف روز بازداشت»
(دختران فیروزهای ص 77)
ابوحمزه در کتاب «دختران فیروزهای» فقط به ذکر خاطره دل خوش نیست. او می‌خواهد در این داستان‌ها و خاطره‌ها پرده از رخ منافقین و عوامل فتنه‌گر بردارد و عواملی که خود نویسنده کتاب بهتر از ما می‌تواند آن را به تصویر بکشد؛
چهارده
- ستوان! چهارده تا پرونده اغتشاش‌گرها را جدا کردم. یکی یکی بخون علت اعتراض شون رو بنویسم، لیست کنم بفرستم معاونت اجتماعی.
- چشم قربان!
- شماره‌ی یک؟
- دانشجو، احساساتی، خودش هم نمی‌دونست چی می‌خواد.
- شماره‌ی دو؟
- پدرش به جرم حمل مواد مخدر اعدام شده.
- شماره‌ی سه؟
- از گرانی و تورم ناراحته.
- شماره‌ی چهار؟
- پدرش تو لشگر گارد بوده. اول انقلاب به جرم کشتن چهارده نفر اعدام شده.
- شماره‌ی پنج؟
- منافق توّاب.
- شماره‌ی شش؟
- به جرم اختلاس از کارهای دولتی برکنار شده.
- شماره‌ی هفت؟
- بارها به جرم خلاف، سرقت، زورگیری دستگیر شده.
- شماره‌ی هشت؟
- دوران اصلاحات از مدیران دولتی بوده که تو پرونده‌ی شهرداری محکوم شده.
- شماره‌ی نه؟
- فقط به خاطر مخالفت با حجاب آمده.
- شماره‌ی ده؟
- تو لیست مدیران آینده یکی از جناح‌های انتخاباتی بود.
- شماره‌ی یازده؟
- نوشته فریب دوستش رو خورده، دوستش به جرم همکاری با منافقین دستگیر شده.
- شماره‌ی دوازده؟
- نوشته فریب شعارهای انقلابی رو خورده که حالا پشیمان شده.
- شماره‌ی سیزده؟
- از بستگان نزدیک یکی از کاندیداهاست. در ازای گرفتن پول آمده.
- شماره‌ی چهارده؟
- بنا بر عادت چهارشنبه سوری، با رفیق‌هاش آمده تفریح»
(دختران فیروزهای صص 48-47)
«دختران فیروزهای» کتابی ست که تمام همّ و غم نویسنده صرف خوب نوشتن آن شده است. ابوحمزه سعی دارد در این کتاب دقیقاً از زبان مردم صحبت کند و بنویسد، چرا که خودش از همین مردم است. همین مردمی که ابوحمزه برایشان داستان می‌نویسد.
دختران فیروزهای از داستان‌های کوتاهی به نام‌های؛ حاج آقا اتویی، قرارگاه مرکزی بهشت، یک رأی تفننی، مدعی کلاهتو یه وری بذار، شور و شیرین، کمک هزینه‌ی تحصیلی، پرکلاغی، پخ پخ، برایان استرلا، بغض عُق، هزینه‌ی اغتشاش، دو رکعت نماز به درگاه شیطان، چهارده، دو دو تا چهار تا، تورج فریب نمی‌خورد، کتک زدن پیرمرد را دوست نداشتم، حبیب‌ابن مظاهر، آقا فِری، فتنه‌ساز، زیارت زیر باتوم انگلیسی، سرزمین غدیر، همیشه با هم باشید، دختران فیروزهای، عکس قدیمی و ... گرد آمده است.
محمدحسن ابوحمزه، تمام سعی و تلاش خود را برای نگارش «دختران فیروزهای» به کار بسته است تا بتواند با هنرنمایی‌های قلم بصیرش، آگاهی و روشنی را به جامعه پاک ایرانی هدیه کند.
داستان کوتاه «وفاق ملی» را با هم می‌خوانیم تا بیشتر به بصیرت دهی قلم ابوحمزه پی ببریم؛
وفاق ملی
- برای ما کار کنید.
- خلافش چی هست حاج آقا؟
- همون کار خودتونه. شبکه پخش. اما جنس ما رو پاک کنید. اطلاعیه، سی‌دی تبلیغاتی پیرامون انتخابات.
- چی می‌ماسه؟ تازه جنس خودمون هم رو دستمون می‌مونه.
- پول! جنس خودتون رو هم پخش کنید.
- مایه چقدر هست؟
- این قدر که راضی باشید!
- ما چاه ویل داریم.
- پر می‌کنیم.
- چقدر؟
- تا خرخره دو سر سود داره براتون دیگه. هم کار خودتون رو انجام دادید، پول هم می‌گیرید.
- باشه حاج آقا، اما جسارتاً یه قول به ما بده.
- بفرمایید.
رفیقاتون رأی آوردن رفتین بالا، یه اعدامی داریم نجاتش بدین.
- انشاءالله ... ما برمی‌گردیم خیلی ها رو نجات می‌دیم. خیلی‌ها رو هم ...
- دمتون گرم!»
(دختران فیروزهای ص 112)
دختران فیروزهای توسط انتشارات "رسول آفتاب" در سال جاری با شمارگان سه هزار نسخه به چاپ رسیده است.
