سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ - 28 May 2024
 
۰

نسبت غلو باخرافات/ دو گروهی که نابودشدند

دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۱۹
کد مطلب: 239250
امیرالمؤمنین(ع) درباره غلو می فرمایند: «دو گروه درباره ما نابود شدند دوستی که زیاده روی کند و دشمنی که بیهوده سخن بگوید.»
به گزارشجهان به نقل از مهر، در آغاز باید روشن شود که مراد از غلو چیست و غلو چه نسبتی با خرافات دارد؟ افراط، ارتفاع، بالا رفتن و بالا بردن چیزی یا کسی از حد خود(آن هم بالابردنی که زیاد و مشخص باشد) غلو نامیده شده است. از این رو، غلو به معنای منفی، یعنی پائین آوردن کس یا چیزی را بیش از اندازه ـ که در روایات از آن به عنوان تقصیر یاد شده ـ به کار نرفته است.
 
با توجه به معنای خرافه، گاه غلو خرافه است (چون غلو به سخنان بیهوده و باطل و عقاید بدون دلیل درباره اشخاص اطلاق می شود)، اما هر خرافه ای غلو نیست. بسا خرافاتی است که اصل و مایه ای ندارد؛ مانند اساطیر یا رفتارهای بی معنا، به کارگیری سحر و جادو که هیچ کدام از اینها را غلو نمی گویند.
 
در قرآن کریم، واژه خرافات نیامده اما درباره غلو سخن گفته شده است. کلمه غلو، چهل بار در قرآن استعمال شده ولی تنها دو بار آن به معنای مصطلح یعنی بالابری بی حد و بیجا، آن هم در حوزه عقاید دینی و خطاب به اهل کتاب است: یکی در سوره نساء خطاب به عیسیویان که در دین غلو نکنند و درباره خدا جز سخن درست نگویند و باید بدانند که مسیح رسول خدا و کلمه اوست که به مریم القا شده است.
 
آیه دیگر در سوره مائده است که یادآور می شود که در دین خود به ناحق گزافه گویی نکنند و از پی هوس های گروهی که پیش از این گمراه گشتند و نیز بسیاری از مردم را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند.
 
محور مشترک این دو آیه، بالا بردن از حد واقعیت، گزافه گویی و سخن نادرست گفتن در حوزه عقاید دینی است. بر این مبنا، در مواقعی، خرافه گرایی گزافه گویی و نادرست گفتن است، هرچند که خرافه گرایی در مقام عمل غلو نیست، مگر مبنای عملی خرافه غلو باشد، چون آن کسی که مثلا در دوستی اهل بیت غلو می کند، نیز غالی و بی منطق است.
 
امیرالمؤمنین(ع) در این باره می فرمایند: «دو گروه درباره ما نابود شدند دوستی که زیاده روی کند و دشمنی که بیهوده سخن بگوید.» به همین دلیل، از غلو درباره خود پرهیز داده اند، اما قرآن معانی بسیاری را در جهت محتوای غلو و مصادیق آن و همچنین مبارزه با آن ذکر کرده است، چنانکه غلو در روایات نیز گاه به همین معنای خاص آن به کار رفته است.
 
چه چیزی موجب هلاکت در دین می شود؟، زیاده روی در دین که به بی منطق، رفتارهای افراطی و دوری از توحید منجر می شود. بنابراین غلو رابطه رابطه تنگاتنگی با خرافات دارد تا جایی که می توان گفت: عمده موارد غلو، خرافات است؛ چنانکه بدعت در دین، یعنی چیزی که از دین نیست، به دین نسبت داده شود، خرافه است و در روایات غلو و خرافات مصداق دارد.
 
ابعاد غلو
 
غلو دارای درجات و مراتبی است:
 
1- گاهی غلو، قائل به الوهیت یا نبوت برای ائمه معصومین(ع) است.
 
2- گاهی غلو زیاده روی در دین است. اینکه دین را برطرف کننده همه مشکلات جامعه بدانیم و برای عقل و تجربه بشری ارزشی قائل نشویم، نوعی غلو است. بدون شک دین قلمروی دارد و انتظاراتی باعث ارسال آن شده است که انجام آن از غیر دین بر نمی آید.
 
3- گاهی غلو ناظر به بزرگ نمایی بیش از اندازه یک عقیده و تأکید بیش از اندازه به مراسم و ایده ای خاص است. گویی همه دین شعائر خاص و مراسم معین است. گویی همه عبادات و نسک را تحت تأثیر خود قرار می دهد و گاه در اثر توجه بی اندازه به آن شعائر، کارهایی مانند نماز اول وقت و نماز جماعت مورد غفلت قرار می گیرد.
 
4- گاهی غلو زائیده بدعت است، چیزی که در معارف دین سند و مستند معتبری ندارد. به عنوان نمونه می توان به این موارد اشاره کرد: نخ و قفل بستن به اماکن متبرک، شمع روشن کردنی که امروز دیگر موضوعیت ندارد. برخی عزاداری هایی که صحت آنها در دین تأیید نشده است و با فلسفه احیای امر اهل بیت(ع) سازگاری ندارد.
 
نکته قابل توجه آن است که اجتماع کردن یا حتی انجام دادن کارهایی که در روایات معتبر آمده است، مورد مخالفت کسی نیست؛ آنچه جای شگفتی دارد، تأکیدهای ویژه و ذکر قصه های شگفت انگیز و خواب های غیرمستند و مبالغه بیش از اندازه و مترتب کردن آثار است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *