گروه فرهنگی جهان نيوز: آقای غلامعباس عسگری، از علمای راور کرمان، از طلبههای لشکر ثارالله در دوران جنگ بود. پس از شهادت سردار سلیمانی، به من زنگ زد و گفت: دیشب، خواب حاج قاسم سلیمانی را دیدم. همدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم. گفتم «حاج قاسم، چه خبر؟» گفت: «نگران دخترم فاطمهام؛ غذا نمیخورد.»
اصلاً نمیدانست حاجقاسم، دختری به نام فاطمه دارد! گفتم «همینطور است. فاطمهخانم، دختر حاج قاسم است.» بعد از صحبت حاجآقای عسگری، به خانه سردار سلیمانی زنگ زدم. خانمش، گوشی را برداشت. گفتم: «چنین خوابی دیدهاند. درست است؟» گفتند: «بله. غذا نمیخورد. گوشی را میدهم، بگو بابایش چه گفته است.» گوشی را داد به فاطمهخانم. گفتم: «بابایت دارد میبیند. نمیخواهی او را از نگرانی بیرون بیاوری؟» رفتم خانهشان. گفت: «به حرف بابایم گوش کردم.»
داستان حاج قاسم سلیمانی، از عجایب و یکی از حجتهای روزگار ماست؛ کسی که خالص برای خدا حرکت کرد. خدا هم به واسطه نوری که در وجود او دید، محبت او را در دلهای مردم قرار داد؛ تشییع حماسی او، این حقیقت را نشان داد.
امام خامنهای، در روز هجدهم دی 1398، روز خاکسپاری این شهید بزرگ، جملهای درباره شهید سلیمانی فرمودند که تا به حال در مورد کس دیگری شنیده نشده است. فرمودند: «در مقابل او، من تعظیم میکنم!» این، عین فرمایش ایشان است: این شهید عزیز، هر وقت گزارشی میداد به ما - چه گزارش کتبی، چه گزارش شفاهی - از کارهایی که کرده بود، بنده، قلبی و زبانی او را تحسین میکردم؛ اما امروز در مقابل آنچه او سرمنشأ آن شد و برای کشور، بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من تعظیم میکنم. کار بزرگی انجام شد. قیامتی به پا کرد. معنویت او، شهادت، او را اینجور برجسته کرد؛ این بدرقههای ایرانی و آن بدرقههای عراقی. در کاظمین، در بغداد، در نجف، در کربلا چه کردند با این پیکر ارباً اربا!
بخشی از خاطرات رفاقت چهل ساله حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی
فیلم/ نامه حاج قاسم به دخترش فاطمه سلیمانی
بیشتر بخوانید:
حاج قاسم چگونه با لشکر ثارالله خداحافظی کرد؟
جلد کتابی که حاج قاسم دوست نداشت دیده شود
گفت من جای تو بودم لیوان را به صورتش پرت میکردم
دلیل حاج قاسم برای پیگیری کار روحانی معروف سپاه
حاج قاسم یک ریال یا دلار حق ماموریت نگرفت