سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - 19 Mar 2024
 
۰

سخت‌ترین جنگ اسکندر مقدونی در آسیا

چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۴:۲۹
کد مطلب: 801028
«نبرد گرانیک که چنین روزی از سال ۳۳۴ پیش از میلاد روی داد، نخستین - و چنانکه بعدتر معلوم شد - سخت‌ترین جنگ اسکندر در آسیا بود. او پیروزی‌های بعدی‌اش را آسان‌تر کسب کرد.»
سخت‌ترین جنگ اسکندر مقدونی در آسیا
 
به گزارش جهان نيوز به نقل از ایسنا، «از اقوام نزدیک شاهنشاه بود و از سوی او منطقه‌ای وسیع در نواحی غربی قلمرو شاهنشاهی را - که چسبیده به سرزمین‌های یونانی‌نشین بود - اداره می‌کرد.

نامش سپهرداد بود و به روایت دیودور سیسیلی مورخ، در سراسر آسیا به شجاعت و دلاوری شناخته می‌شد.

خصم‌شکن و پرطاقت بود و همیشه، حتی در شدیدترین درگیری‌ها، در صف نخست می‌ایستاد.

به دستور دربار پارس به جنگ با اسکندر مقدونی رفت و در ساحل رود گرانیک (بیگاچایی امروزی) راه پیشروی دشمن را بست.

در آن جنگ شکست خورد و کشته شد.

بعدها می‌گفتند او با حمله مستقیم به سپاه مقدونی و بی‌پروایی در میدان نبرد اشتباه کرد و مسبب شکست سپاه پارس شد.

او در روزهای منتهی به جنگ با به‌کارگیری شیوه زمین سوخته و عقب‌نشینی گام‌به‌گام از مقابل دشمن مخالفت کرده و رای به رویارویی سینه‌به‌سینه با مهاجمان داده بود.

باورش این بود که جنگیدن به این شیوه نشانه بزدلی است و حتی اگر به پیروزی بینجامد هیچ افتخاری برایش ندارد. می‌گفت من در مقابل مردمی که در شهرها و روستاهای پشت سرم زندگی می‌کنند مسئول هستم و نمی‌توانم از آنان بخواهم چاه‌هایتان را کور کنید و هر چه آذوقه دارید از بین ببرید و باغ‌ها و مزارع‌تان را بسوزانید و خانه‌های خودتان را رها کنید.

بیشتر فرماندهان سپاهش نیز با او هم‌عقیده بودند و از این‌ رو پیشنهاد جنگ به شیوه زمین سوخته - که یکی از سرکردگان مزدور یونانی به آن اصرار داشت - رد شد.

سپهرداد روز جنگ بر اسبش نشست و در قلب سپاه ایستاد.

نزدیک به چهل نفر از اقوامش نیز آن روز، آنجا کنارش ایستادند و در کار مواجهه با دشمن همراهی‌اش کردند.

آنان عبور اسکندر و سپاهیانش از رودخانه، زیر باران تیرها و نیزه‌ها را دیدند و همین که دشمنان پا به ساحل گذاشتند حمله کردند.

دیودور می‌نویسد سپهرداد با همراهانش به میان مقدونی‌ها زد و بسیاری از آنان را کشت.

موج نخست حمله را فروشکستند و راه پیشروی دشمن را بستند. اما حملات مقدونی‌ها متوقف نشد.

سپهرداد در بحبوحه زدوخوردها، اسکندر را دید که به سمتش می‌آید. «با ایمان به اینکه امروز، روز دلاوری و افتخار اوست و آسیا برای آنچه امروز می‌کند همیشه او را به یاد خواهد داشت، با نیزه‌اش اسکندر را هدف گرفت.»

نیزه از زره اسکندر گذشت و به شانه او نشست.

مقدونی به خاک افتاد اما زنده ماند. سپهرداد با بی‌پروایی و بی‌اعتنا به اطرافش دوباره حمله کرد اما نرسیده به اسکندر، اسبش - گویا به ضربه یا تیری از سوی دشمن - زمین خورد و سر خودش ضربه دید.

پیش از آنکه خودش را دوباره پیدا کند، ضربه‌ای دست راستش را قطع کرد و نیزه‌ای از پشت قلبش را شکافت.

برادرش هم که از ابتدا کنارش بود، همانجا، چند لحظه بعد کشته شد.

اقوام‌شان سر رسیدند و روی جسد این دو برادر، زدوخورد شدیدی درگرفت. پارس‌ها دلیرانه جنگیدند و مقدونی‌ها نیز سرسختی و جسارت زیادی از خودشان نشان دادند.

دو طرف به جنگ پای فشردند و تا مدتی نشانه‌ای از برتری یکی و شکست دیگری دیده نمی‌شد.

اما بعد از مرگ سپهرداد، چند فرمانده دیگر سپاه پارس نیز یکی پس از دیگری به خاک افتادند و نظم و سامان سپاه ازهم گسست.

نبرد گرانیک که چنین روزی از سال ۳۳۴ پیش از میلاد روی داد، نخستین - و چنانکه بعدتر معلوم شد - سخت‌ترین جنگ اسکندر در آسیا بود.

او پیروزی‌های بعدی‌اش را آسان‌تر کسب کرد.»
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *