مدافع حرمی که با بریده شدن سرش دردی حس نکرد! +تصاویر و فیلم
جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۸
کد مطلب: 769289
سر تو را خواهند برید. همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت!
گروه فرهنگی جهان نيوز: نوجوان هفده ساله ای که در سوریه شهید شد، به مادرش می گوید با توجه به خوابی که دیده ام این آخرین ناهاری است که با هم می خوریم!
مادر با ناراحتي اجازه تعریف خواب را نمی دهد. اما او برای دوستانش اینگونه تعریف کرد: دو شب است که خواب میبینم روی سینه ام نشسته اند تا سرم را از تنم جدا کنند!
من فریاد میزنم و آن وقت است که امام حسین(ع) می آید و می گوید: نترس، درد ندارد... عزیز من!
سر تو را خواهند برید. همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت!
اما چند روز بعد از این ماجرا درگیری شدیدی بین نیروهای داعش و رزمندگان مقاومت در اطراف حرم شریف حضرت زینب(س) رخ می دهد.
«ذوالفقار حسن عزالدین» همین رزمنده هفده ساله حزب الله كه از اهالی منطقه صور لبنان بود در این درگیری به شدت زخمی و بیهوش شده و به اسارت صور لبنان بود در این درگیری به شدت زخمی و بیهوش شده و به اسارت تکفیری ها در می آید.
عزالدین بعد از به هوش آمدن، در حالی که درد زیادی را تحمل می کرد، با سوال های پیاپی تروریست ها روبه رو می شود!
در ویدیویی کوتاه که تروریست ها تکفیری از اسارت او پخش کردند، عزالدین به سوالات پیاپی تروریست تکفیری پاسخ می دهد و هدفش را از حضور در سوریه، حفاظت از حرم حضرت زینب(س) بیان می کند.
تروریست تکفیری پس از آن، سر از بدن این مجاهد راه خدا جدا کرده و او را همانگونه که مولایش اباعبدالله(ع) بشارت داده بود، با سری بریده به شهادت می رسانند.
پیکر این شهید مظلوم کماکان در اختیار تکفیری های داعش قرار دارد.
نامه مادر شهید بی سر ذوالفقار حسن عزالدین به پسرش
وقتی خبر شهادت این جوان قهرمان پخش شد، مادر شجاع او نامه ای خطاب به فرزند عزیز و گمنامش نوشت.
او به «ذوالفقار حسن عزالدین» افتخار کرده و می نویسد:
فرزندم ذوالفقار ... خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل زهرا(س) روسفید کردی.
من روز قیامت با افتخار می ایستم در حالی که سر خونین تو را در بغل دارم و با دســت خودم، خون تو را به آسمان پرتاب می کنم تا فرشتگان با خون تو بالهای خود را آراسته کنند.
شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش (تشییع جنازه) محروم کردند به امیرمؤمنان(ع) خواهم کرد.
فرزندم، خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است.
فکر نکنید که با کشتن فرزندم طاقت مرا می گیرید...
فکر نکنید که با بریدن سر فرزندم قلب زینبی مرا پاره می کنید...
بــه خدا قسم که من منتظر بازگشت پیکر فرزندم هستم تا عطر سرورم زینب(س) را از آن استشمام کنم...
می خواهم او را در سینه خود فشار بدهم و عطر شهادت را استشمام کنم...
می خواهم بایستم و با صدای بلند بگویم: خداوندا، این قربانی را از ما بپذیر...
و خون تو را بر آسمان بریزم تا زهرا(س) خون تو را بگیرد...
پسرم، قلب من برای تو بی تابی می کند. ولکن زینب(س) با صبر خود بر قلب من دست کشید...
پسرم ما هر روز منتظر بازگشت تو هستم تا با ریختـن گل روی پیکرت عروسی تو را بگیرم...
منتظر تو هستم و اشکها مرا آتش می زنند.تهنیت پسرم که در بهشتی...تهنیت...
حال پس از 5 سال گمنامی, دعای مادر اثر میکند و پیکر ذوالفقار عزالدین باشکوه خاصی در میان انبوه مردم به آغوش خانواده باز میگردد و سرانجام فراغ خانواده با شهید جوانشان پایان میپذیرد. مادر ذوالفقار که خوشحال از آمدن پیکر فرزندش است میگوید:«از سیدحسن نصرالله تشکر میکنم که پیکر پسرم را برایم آورد.ما همه فدای اسلام و حامی مردم مظلوم مسلمان هستیم.». پدر ذوالفقار با استواری و صلابت پس ازآنکه پیکر فرزندش آمده میگوید: «خوشحالم که پسرم به بالاترین مقام رسید و شهید شد.من و همه خانوادهام فدای سید حسن نصرالله هستیم و آرزو میکنیم تا پیکر دیگر شهدای مفقود الاثر به آغوش خانوادههایشان بازگردد.»
ماجرای خواب شهید«ذوالفقار حسن عزالدین» توسط شهیدسلیمانی
سردار سلیمانی در یک سخنرانی به موضوع محرم و امام حسین (ع) پرداخت. او در سخنانش گفت : یک برادر نوجوان لبنانی در حوادث اولیه غوطه شرقی در کنار فرودگاه دمشق شهید شد. او 3 شب پیاپی خواب دید و برای مادرش تعریف کرد.
سلام بر روح پاک تمام شهدای جنگ ومدافع حرم وانانی که در راه رضای خدا وبه اذن او امام زمان خویش را یاری کردند وننگ بر حاکمان زر وزور وتزویر و قددرت های چپاول گر جهانی .امریکای جهانخوار و انگلیس این کفتار پیر واسرائیل غاصب ..وبر قرار باد حکومت اسلامی ایران ....
فداتون بشم شهدا ع
فدای سرتون بشم
فدای پدر و مادرتون بشم
فدای فرزنداتون بشم
شما کجا و ما کجا شما واسه ما جون میدید
ما هم آبروی شما رو میبریم
کاش سلبریتی ها و کاش قمه کش ها کمی از غیرت شما رو داشتند فداتون بشم فدای سرتون بشم من