دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
 
۰
۱

«ضد ساختار» بودن، ویژگی بارز احمدی‌نژاد است

يکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۹
کد مطلب: 597948
احمدی‌نژاد هیچ گاه نشان نداده که حاضر به گفت‌وگو با جریانات سیاسی کشور است و سعی کرده که خود را جریانی متفاوت و با ادبیاتی خاص بداند.
«ضد ساختار» بودن، ویژگی بارز احمدی‌نژاد است
به گزارش جهان نيوز، بررسی و یا پیش بینی رفتار احمدی‌نژاد هیچگاه ساده نبوده است. می توان عمده ترین دلیل آن را هم «عدم رفتار» ساختاری وی دانست. در واقع احمدی‌نژاد هیچ وقت در ساختارهای قانونی و موجود حرکت نکرده است و به همین منظور نمی توان فهمید که وی و در برخورد با چه مانعی میسر خود را تغییر می دهد و یا متوقف می شود.

به بیان دیگر مرحوم هاشمی رفسنجانی و حتی خاتمی (پیش از فتنه 88) انتقادات و ایراداتی به برخی از ساختارهای موجود در کشور وارد می کردند، برای مثال هر دوی آن‌ها خواهان کاهش قدرت و یا تضعیف اختیارات شورای نگهبان شدند. تلاش برای تصویب لوایح دو قلو هرچند رفتاری قدرت طلبانه تلقی می شد اما اصلاح‌طلبان سعی داشتند احقاق آن را از ساختارهای قانونی مجلس پی بگیرند و به هر صورت آن را به تصویب برسانند؛ اما هرگز احمدی‌نژاد سعی بر این نداشت که راه خود را از این طریق پیش ببرد و همیشه سعی داشت که یا قانون را به نفع خود خم کند و یا اساساً آن را نپذیرد.

خانه نشینی و ماجرای یک شنبه سیاه در مجلس، به هر دلیلی که صورت گرفت مقاومت در مقابل ساختارهای سیاسی بوده است. ازاین‌رو می توان «ضد ساختار» بودن احمدی‌نژاد را یکی از ویژگی های بارز او برشمرد که با نامه ای بسیار پیش پا افتاده ای که خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشت بر این بعد از شخصیت خود تاکید و پافشاری نمود.
 
در واقع وضعیت «ضد ساختار» به راحتی قابل مهندسی، پیش بینی و مدیریت نیست و به همین منظور نمی توان انتظار داشت که فرد رفتاری تعاملگر و در عین حال منطقی از خود نشان دهد؛ ازاین‌رو اولین اشتباه از سوی هر فردی را به پای ساختار سیاسی و اجتماعی گذاشته و اقدام به تخریب آن می‌کند.

یکی از علت های شکل گیری این وضعیت، نبود احزاب و گروه های سیاسی هستند، در واقع فقدان این گروه‌ها رفتار سیاسی در سطح بالا را عوامانه می‌کند و چون آموزشی از قبل وجود نداشته است، فردی که بدون حضور در این مراکز به مراتب بالای سیاسی می رسد اساساً تحمل ساختار و سیستم پیچیده سیاسی برای وی قابل پذیریش نخواهد بود. این امر در نهایت امکان تعامل گری با فرد را هم از بین خواهد برد.

از طرف دیگر فقدان حزب و گروه های سیاسی فعال، حرفه ای گری را از عالم سیاست میگیرد و قدرت فعالیت سیاسی هم بشدت پراکنده می شود. پراکندگی قدرت فی نفسه بد نخواهد بود، اما برای سیستم سیاسی اشکالاتی را به وجود خواهد آورد. یکی از این اشکالات عدم نظارت و مدیریت رفتار سیاسیون در زمان ایجاد چالش و بحران هایی شبیه 88 است.

در سیستم حزبی علاوه بر اینکه رفتار حرفه ای شده است بلکه در صورت بروز مشکل از سوی نخبگان سیستم امکان مدیریت را در اختیار دارد؛ اما چون این مورد در ایران هیچ گاه به وجود نیامده است عمداً نخبگان هزینه های زیادی را به سیستم تحمیل می کنند!

در واقع احمدی‌نژاد هیچ گاه نشان نداده است که حاضر به گفت و گو با جریانات سیاسی کشور است و سعی کرده که خود را جریانی متفاوت و با ادبیاتی خاص بداند. پذیرش این پیش فرض به این دلیل حائز اهمیت است که برخی حامیان وی معتقدند که جریانات و بزرگان سیاسی حائز به شنیدن و یا گفت و گو با احمدی‌نژاد نبوده و یا نیستند.

به نظر می رسد که احمدی‌نژاد به دنبال فضای پساساختاری است، اینکه وی در نامه ساده انگارانه خود خطاب به رهبر معظم انقلاب، خواستار عزل رئیس قوه قضائیه و تکرار انتخابات و... شده یعنی مشکلات کشور را به صورت سیستمی می بیند و وقتی در جایگاه توصیه قرار می گیرد یعنی خود را به عنوان راهکار برون رفت تعریف کرده است.

این رفتار هم به دلیل نداشتن آموزش سیاسی که افرادی همچون احمدی‌نژاد دیده اند. او تا قبل از ریاست جمهوری هیچ گاه تجربه act سیاسی در سیستم قانون گذاری و تصمیم گیری کشور را نداشت و به همین دلیل پس از حضور در ریاست جمهوری و به دلیل ذات اجرایی و تجربه استانداری و شهرداری تهران به خوبی توانست زیر ساخت ها و فعالیت های عمرانی را سامان ببخشد اما به دلیل نداشتن تجربه و نبود آموزش سیاسی در حوزه تصمیم گیری با مشاهده کاستی ها و یا پیچیده بودن ساختار تصمیم گیری قدرت دچار واماندگی، استیصال، بدبینی و در نهایت رفتار تخربی شد.

این رفتار در میان اصلاح‌طلبان هم به صورت شدیدتری مشاهده می شد. آن‌ها هم دارای تجربه خاصی در حوزه سیاست گذاری نبودند، هرچند اوایل انقلاب تجربه مدیریتی را داشتند اما سیاست گذار کشور نبودند. در واقع عقلانیتی که در حوزه مدیریتی هاشمی رفسنجانی و حتی روحانی وجود دارد به صورت شخصی و جریانی در میان اصلاح‌طلبان و احمدی‌نژادی ها نبوده و نیست و می توان این ویژگی «ضد ساختار» بودن را فصل مشترک آن‌ها دانست.

اما قدرت تخریب احمدی‌نژاد به مراتب شدیدتر است و دلیل آن هم استفاده از ادبیات و زبانی است که حاکمیت از آن استفاده می‌کند. در بررسی گفتمانی احمدی‌نژاد که با «دال مرکزی» عدالت پیکره بندی شده است، بسیاری از ادبیات، واژگان، دستاوردها و حتی آرمان های انقلاب وجود دارد. سر دست گرفتن مسئله عدالت و از پایگاه این واژه حمله کردن به انقلاب به مراتب آسیب های بیشتری نسبت به ادبیات نخبگانی و وارداتی اصلاح‌طلبان دارد.

از سوی دیگر احمدی‌نژاد تا سالها حمایت نیروهای مذهبی را داشت و ازاین‌رو نقد ساختاری که از سوی این نیروها به عنوان «پشتیبان های ایدئولوژیک» جمهوری اسلامی تعریف می شوند، شرایط را پیچیده تر از پیش می‌کند.

نکته ای که در خصوص احمدی‌نژاد و چه نیروهای سیاسی در چهل سال گذشته این است که بخشی از گفتمان آن‌ها همیشه قابل احترام و تائید بوده است. هاشمی رفسنجانی مسائلی چون خصوصی سازی، بازار آزاد و سازندگی را در دستور کار داشت که همه این ایده ها قابل احترام هستند اما آن چیزی که نوک تند پیکان انتقاد را به سوی او می برد شیوه بسیار اشتباه او در اجرای این اصول بود. خاتمی نیز هرچند ادعای رفتار قانونی و مسئله توسعه سیاسی پس از سال های جنگ را داشت، اما به هر نحوه ایده وی نیز مورد تائید و قابل احترام است.

احمدی‌نژاد نیز به همین صورت است. مسئله عدالت، بحث مبارزه با فساد، ساده زیستی و... همگی قابل پذیریش است. ازاین‌رو باید به همه ی این دغدغه ها احترام گذاشت؛ اما متاسفانه در چندین سال گذشته به جای احترام به این بخش ها و محترم شمردن روسای جمهور به نحوه ممکن سعی بر حذف آن‌ها بوده که البته رفتار درستی نبوده و نیست.

لذا به نظر میرسد باید به دوران احترام وارد شویم، بر ویژگی های مثبت صحه بگذاریم و از بر اشتباهات و نقاط ضعف ها انگشت بگذاریم. البته حرکت به این سوی ابتدا باید از سوی سیاسیون صورت بگیرد. آن‌ها باید یاد بگیرند که ساختارها یک روزه به وجود نیامده اند که یک روزه هم تغییر کنند. مبنای فکری بسیاری از ساختارها، همانند شورای نگهبان دارای ریشه ای بسیار قدیمی است که تغییر در این مبانی هم یک روزه و یک ساله صورت نخواهد گرفت.

هرچند در کل نمی‌توان به رفتارهای احمدی‌نژاد امیدوار بود. علت آن‌هم رفتارهای رسانه‌ای است که این روزها شدیدتر از مواضع او شده است. به چالش کشیدن بسیاری از دستاوردها، بزرگ‌نمایی مشکلات و سیاه نمایی از وضعیت کشور دقیقاً همان کاری که اصلاح‌طلبان باقدرت انجام داده‌اند و می‌دهند. این رفتار هم یکی از اشتراکات مشترک این روزهای این دو تفکر سیاسی است. ازاین‌رو گره خوردن اصلاح‌طلبان و احمدی‌نژاد در زبان و عمل مطمئناً به حاشیه رفتن و یا اضمحلال آن‌ها را سریع‌تر می‌کند. هرچند عقلانیت حاکم بر اردوگاه اصلاح‌طلبان همیشه بیشتر از احمدی‌نژاد بوده است.

منبع:خبرگزاری دانشجو
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
درود بر دكتر احمدي نژاد.شما هر چه هم گرد و خاك كنيد مردم او را ميخواهند