گروه سیاسی جهان نيوز، فرج اللهی: نامهی احمدی نژاد به رهبر انقلاب که تاریخ آن ۲۲ آبان ۹۶ درج شده یکسره «سیاهنمایی» و «یأسپراکنی» است. احمدی نژاد به گونهای از موضع اطلاع با رهبری سخن گفته است؛ گویی رهبری از اوضاع ملت و دولت کاملا بیخبر هستند.
نامه، ادبیات و لحنی «پیشگویانه» دارد و تشریح بیشتر اوضاع مردم را باعث «تکدر خاطر رهبری» دانسته است. در یک جمله در این نامه احمدی نژاد خود را منعکسکنندهی دردهای مردم به رهبری، «صدا»ی آنان و در قامت «ناجی ملت» قلمداد کرده است.
بزرگترین ایراد نامه هم همین وارونهنمایی است: حرف زدن از این موضع که من «صدای ملت» هستم و مشکلات و مسائل آنان را به «اطلاع» شما میرسانم. اینگونه سخن گفتن با رهبری جفایی آشکار و ظلمی دردناک است.
کیست که ۸ سال رئیس جمهور این کشور باشد و از اشراف اطلاعاتی و مدیریتیِ آیتالله خامنهای نسبت به تحولات ملت و دولت و مسائل مردم و دغدغه و اهتمام شبانهروزی ایشان برای حل مشکلات خبر نداشته باش؟! کانالهای گوناگون رهبری برای خبر یافتن از مسائل گوناگون آنقدر گسترده و موثر است که نیاز به «اطلاعرسانی» احمدی نژاد آن هم به این شکل تبلیغاتی و سیاسیکارانه ندارند.
خودِ احمدی نژاد بهتر و بیشتر از بسیاری دیگر به این حقیقت آگاه است اما امان از دَغلبازی و شارلاتانبازی!
فضای نامهی احمدی نژاد نامهی آیتالله طاهری اصفهانی امام جمعهی مستعفی اصفهان به رهبری در سال ۸۱ را برایم تداعی کرد. نامهای که با پاسخ مستدل و قاطع رهبری روبرو شد.
*فرجامِ تلخِ آیتالله طاهریاصفهانی و پاسخ قاطع رهبرانقلاب
آیتالله سیدجلال طاهری از ابتدای انقلاب امامجمعه اصفهان و از چهرههای شهیر انقلابی این شهر بود. بیت امام، بیت آیتالله منتظری و بیت آیتالله طاهری سه رکن اصلی جریانی بودند که در دهه شصت به «خطسه» معروف شد. شاید همین مساله باعث شد علیرغم نزدیکیاش به آیتالله منتظری، در ماجرای سیدمهدی هاشمی و دوسال بعد در عزل منتظری، موضعی صحیح و موافق با امام اتخاذ کند.
آیتالله هم مثل اغلب چپهای دهه شصت، در دهه بعد «اصلاحطلب» شد. در نتیجه مثل اغلب اصلاحطلبها کمکم و مجددا به حمایت از آیتالله منتظری پرداخت. از قضا مهمترین نقطه ضعف او، مهمترین ویژگی آیتالله منتظری هم بود، یعنی تاثیرپذیری از حلقهی بستهی اطرافیانی که به آنها اعتماد داشت. مسالهای که از همان دهه شصت باعث فاصلهگرفتن بخشی از نیروهای حزباللهی اصفهان از او شده بود.
17تیرماه 81 در حالی که حدود چهارسال و نیم از حصر آیتالله منتظری میگذشت؛ آیتالله طاهری نامهای سرگشاده خطاب به ملت ایران منتشر کرد که متن و محتوای تندش خیلیها را متعجب کرد بخشهایی از این نامه مفصل چنین است: .
«مصیبت عظمای دین گریزی و سرخوردگی و بیكاری و تورم و گرانی و شكاف جهنمی فقر و غنا و فاصله عمیق و روز افزون طبقاتی و ركود و سقوط درآمد ملی و اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزاینده ساختار سیاسی كشور و اختلاس و ارتشاء و اعتیاد و عدم چارهاندیشی كارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد كه همچون سیل بنیان برانداز پشت سد ایستاده و هرلحظه كیان كشور و حیات ملت را تهدید میكند...
آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست دو اسبه میتازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا میروند و گردآسیاب ریاست میچرخند و از پل دین میگذرند تا به دنیا برسند متأسفانه مؤید و مشوق عدهای چماق به دوش و فرقهای كفن پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تیز میكنند و میخواهند عجوزه تندخوی و عفریته زشت روی خشونت را به نكاح دین درآورند و امور مقدس را ملوث جلوه دهند یعنی رجالهها و فاشیستهایی كه معجونی از جهل و جنونند و بندنافشان به مراكز ثقل قدرت متصل است و مطلق العنان و افسار گسیختهاند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب قانون. هم فقیه و هم فیلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتی و هم قاضی هستند! فعالمایشاء و حاكم ما یرید! ذوب شدگانی كه ماست را سیاه میبینند!
موضوعی را كه باید در صدر مطالبم به رشته تحریر میكشیدم مطرح میكنم و میپرسم حصر فقیهی وزین و مجاهدی نستوه و مرجعی مبارز كه ثانی اثنین انقلاب و از اساطین نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور است با كدام عقل و نقل و آیه و حدیث و عرف و شرع و سیاست قابل توجیه است؟ سوابق مستحسن و مدارج علمی چه فقیه و مرجعی همسنگ حضرت آیتالله منتظری مدظله است؟معظمله نیمی از حوزه است و حوزه نیمی از اسلام و براین شناخت بود كه رهبر فقید و عظیمالشأن انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی قدس سره گرما بخشیدن به نظام و حوزه را به ایشان توصیه فرمودند. فاجعه نامسبوق و نامسموع حصر ارتجاعی و غیرانسانی مجتهدی چون ایشان عاقبتی شوم و نتیجهای مشئوم و پایانی مذموم دارد. الملك یبقی معالكفر و لایبقی مع الظلم.»
او در پایان این نامه اعلام کرده بود از امامت جمعه اصفهان گنارهگیری میکند
پایانِ عمرِ انقلابی آیتالله طاهری و استقبال ضدانقلاب از آن آنقدر تلخ و دراماتیک بود که رهبرانقلاب دست به قلم بُرد و 20تیرماه در نامهای مفصل و قاطعانه خطاب به او نکاتی را گوشزد کرد. بخشهایی از این نامه چنین است:
«مردم فداکار و مؤمن ما بحمدالله در زیر پرچم اسلام و انقلاب متحدند. نمونهای از حضور پُرحماسه و پُرانگیزهی مردم در دفاع از نظام اسلامی و اعلام حمایت از مبانی انقلاب را خود جنابعالی در سفر چند ماه قبل اینجانب به اصفهان شاهد و ناظر بودید و پس از آنکه عظمت و هیبت اجتماع مردم مؤمن و غیور و جوانان پرشور و مصمم را در میدان امام و خیابانهای اطراف آن به چشم خود دیدید به اینجانب گفتید که من از اوایل انقلاب چنین جمعیت متراکم و پرشوری در این میدان عظیم ندیدهام.
مردم بر خلاف تحلیل تعداد انگشت شمار اشخاص مغرض یا فریب خورده، پشتیبان نیرومند انقلاب و اسلام و اماماند. کسانی که بر اثر تلقین اطرافیان ناباب و نامطمئن پنداشتهاند که نظام جمهوری اسلامی دوران ضعف وانحلال را میگذراند، خودشان در دوران ضعف و انحلالند. دشمنان سوگند خوردهی انقلاب که یکروز هم با امام و امت دلِ صاف و مهربان نداشتهاند با این تلقینها میخواهند مردم را مأیوس، جوانان را گمراه، و بعضی پیران موجّه ولی بیخبر را مدّعی امام و انقلاب کنند. در چنین شرایطی حرف زدن و اقدام کردن هوشیاری بیشتری میطلبد و اندک غفلتی دشمنان داخلی و خارجی را در سوءاستفاده و سوء نیت خود گستاخ میسازد و جفای بزرگی به این ملت مظلوم است.
از همین رو، روزی که اطلاعیهی منسوب به جنابعالی صادر شده ضدانقلاب که در زیر سایهی آمریکا و اسرائیل با پول آنها زندگی و تغذیه میکند بیشترین سوءاستفاده را از آن کردند و آن را مقابله با سیاستهای امام راحل و نفی و رفض نظام اسلامی و شعارهای آن وانمود کردند. البته بنده با سابقهی رفاقت و آشنایی با جنابعالی و اطلاع از سوابق ممتدتان در انقلاب و نیز اطلاع از محبّتی که همواره نسبت به اینجانب ابراز کردهاید چنین برداشتی نمیکنم ولی کسانی که سخن شیطان را باور کنند و فریب آن رابخورند نیز وجود دارند. این باید موجب شود که همهی ما در گفتار و اظهار خود هوشیاری و دقت و اخلاص بیشتری به کار گیریم و نگذاریم وحدت و انگیزه این ملت بزرگ و قهرمان خدای نخواسته با غفلت ما مخدوش شود
مهم آن است که خواص ملت نگذارند هیچ حرکت و اقدام آنان در خدمت آن هدف شوم قرار گیرد. در باب فساد اقتصادی خوب است همه از اطرافیان و منسوبان خویشاوندی و شخصیتی خود شروع کنند. فساد را فقط در اشخاص دور دست نبینند، بلکه در نزدیکان خود و اشخاص ظاهراً مورد اعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه کنند. بلای گرفتاری در مُشت اطرافیان نامطمئن موجب شد که یکی از یاران و شاگردان نزدیک امام در اواخر عمر آن یگانهی زمان، مطرود ایشان واقع شود و او را از دخالت در امور سیاسی منع شرعی کنند و باز اگر آن شخص به این تصمیم و اخطار حکیمانهی استاد و مراد خود عمل میکرد یقیناً مشکلات بعدی را برای خود و کشور به وجود نمیآورد.
اینجانب جفای به خودم را فراموش میکنم اما همه باید از امام راحل عظیم خود آموخته باشیم که جفای به ملت و تلاش برای سُست کردن بنیان نظام اسلامی قابل بخشش نیست.»
تاریخ معلمِ انسانهاست...
ودیگرهیچ....