جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
 
۴
۱۶
به بهانه سالگرد ورود منافقین به مبارزه مسلحانه

بازرگان و بیراهه‌ای که برای فرزندان ناصالح‌اش گشود

جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۸
کد مطلب: 366091
مهدی بازرگان تلاش می‌نمود تا میان راهی که انبیا رفتند و راهی که بشر و علم جدید می‌رود، این‌همانی ایجاد کند. مجاهدین خلق، این اندیشه‌ی مهدی بازرگان را وام گرفتند و برآن شدند که مارکسیسم و آرای مارکس و لنین نیز همان راه انبیاست.
بازرگان و بیراهه‌ای که برای فرزندان ناصالح‌اش گشود
گروه سیاسی جهان نيوز ـ مهدی بازرگان از جمله روشن‌فکران مشهور این آب‌وخاک است. او را در زمره‌ی روشن‌فکران دینی ایران محسوب نموده‌اند. نکته اینکه در روزها و ماه‌هایی که در آن به سر می‌بریم، بسیار بیشتر از همیشه، از او گفته و شنیده می‌شود. تصویر او بر جلد مجلات می‌رود، درباره‌ی او و اندیشه‌اش پرونده‌ها نگاشته می‌شود و در مطالب پراکنده‌ی دیگر نیز از او یاد می‌شود. دلیل این امر نیز روشن است. نوع و تصویری که او از اسلام دارد، موجب شده تا روشن‌فکران عمومی جامعه‌ی ایرانی بار دیگر به‌سراغ او بروند و او و اندیشه‌اش را در کانون توجه خود قرار دهند.

در واقع دلیل توجه‌های اخیر به بازرگان، تمایل و علاقه‌ی نسل جدید روشن‌فکران ما به خوانشی است که او از اسلام و مسلمانی دارد. تلاش‌هایی برای نشان دادن این نکته که میان اسلام و تجدد هیچ تباینی وجود ندارد. تلاش‌هایی که در سال‌های پایانی حیات بازرگان، به نتایجی دیگر انجامید. باور به نوعی از اسلام که در آن می‌توان به دین نگاهی حداقلی داشت. این تفکر به‌خوبی در نوشته‌های آخر بازرگان خود را نشان می‌داد. آنجا که او تلاش می‌نمود تا اثبات کند که رسالت انبیا تنها به آخرت‌گرایی خلاصه می‌شد. بدین ترتیب، عرصه‌ی حضور دین از دنیا کوتاه می‌شد.

واقعیت این است که سالگرد انتشار بیانیه‌ی مبارزه‌ی مسلحانه مجاهدین خلق علیه انقلاب اسلامی، زمان خوبی است که بار دیگر سراغ مهدی بازرگان برویم. با یادآوری فرزندان ناصالح بازرگان از او یاد کنیم و به بازخوانی اندیشه‌ای بپردازیم که در عین حال که قائل به تعامل میان اسلام و مدرنیته بود، از درونش مجاهدین خلق متولد شدند؛ مجاهدینی که اسلام معنوی را با مارکسیسم ماتریالیستی جمع نمودند. مجاهدینی که همان‌طور که از نهضت آزادی عدول کردند، از اسلام نیز عدول نمودند.

مجاهدین از بازرگان تأثیر پذیرفته بودند. کتاب «راه طی‌شده» بازرگان به‌مثابه‌ی مانیفستی برای مجاهدین ارزشمند بود. مهدی بازرگان تلاش می‌نمود تا میان راهی که انبیا رفتند و راهی که علم جدید می‌رود، این‌همانی ایجاد کند. مجاهدین خلق این اندیشه‌ی مهدی بازرگان را وام گرفتند و برآن شدند که همان‌طور که بشر می‌تواند راه انبیا را طی کند، مارکسیسم نیز می‌تواند راه انبیا را بپیماید. آنان مفاهیم مارکسیستی را بر اسلام منطبق نمودند و بر این اساس، اسلامی ارائه نمودند که باعث گمراهی بسیاری از جوانان آن زمانه‌ی ایران شد

این بیراهه‌ای که بازرگان بر مجاهدین گشود، عمده عاملی بود که باعث شد تا بعدها آنان همه‌ی پایبندی‌های دینی را بگسلند و وقتی تا آن حد به اندیشه‌ی مارکسیسم اعتماد نموده بودند، مبنای خود را بر اندیشه‌های چپ بگذارند. همین رویکرد بود که نگاه مادی‌گرا را بر تفکر آنان مستولی کرد؛ به‌طوری‌که زمانی که دانستند از قدرت چیزی به دست نیاورده‌اند و در اندیشه‌ی مردم انقلابی ایران جایگاهی ندارند، دست به اسلحه بردند و بسیاری از انقلابیون نام‌آشنای این مرزوبوم را، که در مبارزه با شاه ید طولایی داشتند، به شهادت رساندند.

مجاهدین همان‌گونه از بازرگان تأثیر پذیرفتند که فرقان از شریعتی. هر دو تفکر به التقاط بنا شده بود. هر دو گروه براساس این رویکرد التقاطی دست به اسلحه بردند و به ترور متوسل شدند. هر دو گروه پس از پایان انقلاب و با درک این مهم که در میان مردم جایگاهی ندارند و بنابراین نمی‌توانند بر اریکه‌ی قدرت دست یابند، تفنگ را بر استدلال برتری دادند و به کشتار متفکرین و رجال سیاسی این مرزوبوم پرداختند. فرقان در التقاط تا بدان‌جا پیش رفته بود که اراده‌ی خداوند را انقلابی تحلیل می‌نمود! اراده‌ای انقلابی که به اعتقاد فرقان، در قامت مردم محروم تجلی می‌یافت. این سبک نگاه به‌خوبی بیانگر التقاط و تسلیم این اندیشه‌ها به تفکر مارکسیستی است.

بازرگان نیز وضعی بهتر نداشت. او تلاش می‌نمود تا معارف دینی را با رویکرد علمی اثبات کند و در این راه، دچار چه افراطی‌گری‌هایی که نشد. آخر چگونه ممکن است که بشود اسلام را براساس مبانی ترمودینامیک اثبات کرد؟ او تا بدان‌جا پیش رفته بود که حتی مفاهیمی چون نماز، روزه، زهد، تقوا و... را نیز براساس فرمول‌های ترمودینامیکی مورد بررسی قرار می‌داد و جالب آنکه به شکلی موفق به نتیجه نیز می‌رسید! به‌عنوان مثال، در نظر او، «زهد عبارت است از عدم دل‌بستگی به دنیا و پایین آوردن ارزش متاع دنیوی است. در واقع زهد یعنی تنزل دادن T و کوچک کردن مجدد جمله‌ی منفی T.S و سوق دادن علاقه‌ی مردم به آثار خیر است.»[i] حرف T که بیانگر درجه‌ی حرارت است، در اینجا معرف ارزش دارایی یا نرخ مایملک است و S، که در واقع بیانگر آنتروپی است، معرف مقدار دارایی فرد خواهد بود. از منظری ترمودینامیک،

تلاش بازرگان برای علمی جلوه دادن اسلام به‌ظاهر بی‌خطر بود، اما فرزندانش از این التقاط بی‌خطر، نفس التقاط را آموختند و آن را به‌شکلی خطرناک بروز دادند. جزوه‌ی «شناخت» مجاهدین اوج انحراف آن‌ها را در زمانی که هنوز بیانیه‌ی تغییر واضع منتشر نشده بود، نشان می‌داد.

ضربه‌ی شهریور ۵۰ به‌خوبی بیانگر عدم درک مجاهدین از آموزه‌های اسلامی بود. بدین ترتیب، از دل دوگانه‌ی اسلام و علم بازرگان، دوگانه‌ی اسلام و مارکسیسم مجاهدین متولد شد و همان‌طور که در دوگانه‌ی اول، علم مبنا بود، در دوگانه‌ی دوم نیز اسلام پوسته و مارکسیسم هسته بود. این امر از همان ابتدای کار مجاهدین قابل درک بود، زیرا آنان قائل به روحانیت نبودند. از نظر آنان، اسلام نیازی به مفسر نداشت و آنان خود می‌توانستند به تفسیر و تحلیل آموزه‌های اسلامی دست یابند.

به همین جهت، آنان قائل به تقلید و بهره‌گیری از روحانیت نبودند. خاطره‌ای جالب از جلال‌الدین فارسی می‌تواند عمق جهالت مجاهدین را نشان دهد. او که جزوه‌ی شناخت را سال ۱۳۵۱ دست برخی فردی در بغداد دیده بود، «چنان از دیدن آن بهت زده شده است که تصور کرده ساواک این کتاب را ساخته و با آرم مجاهدین منتشر کرده تا آنان را بدنام کند.»[ii]

جالب اینکه امام حتی در همین دوره و در شرایطی که قائل به تفرقه میان مبارزین با شاه نبود، حاضر به رسمیت شناختن مجاهدین نشد. بنابراین مجاهدین راهی را انتخاب نموده بودند که از اساس بیراهه بود. راهی که در آن از اسلام تنها اسم آن باقی مانده بود و باقی هرچه بود، مارکسیسم بود. طبیعی بود که از محتوای مبتنی بر مارکسیسم واقعه‌ی ۳۰ خرداد، بیانیه مبارزه‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی زاده شود.

آنان که انتظار داشتند تا ایران را همچون بسیاری از کشورهای کمونیستی براساس تعالیم مارکسیستی اداره کنند، همه‌ی چشم امیدشان به قدرت‌گیری ابوالحسن بنی‌صدر بود. این در حالی بود که تقریباً به طور همزمان و در این تاریخ، طرح بی‌کفایتی بنی‌صدر مطرح می‌شد. امروز می‌توان درباره‌ی آن همه هیاهوی سازمان مجاهدین در آن روزها و نتایج حاصل از آن بعد از حدود ۳۳ سال، قضاوت نمود.

پی نوشت ها :
[i]. عبدالله نصری، رویارویی با تجدد، جلد دوم، تهران، نشر علم، ۱۳۹۰، چاپ دوم، ص ۷۶ و ۷۷.
[ii]. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، تهران، نشر علم، ص ۵۵۵.

*محسن نعیمی

منبع: برهان
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


منافقین فرزندان بازرگان اند؟؟؟ ....د!
جهت اطلاع:
مقاله مهندس مهدی بازرگان در دوازدهم اردیبهشت ماه 60 در روزنامه میزان: «مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال 1343 که در زندان بودیم، به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید، بدون آنکه از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید.»
Iran, Islamic Republic of
مجاهدین فرزندان نهضت آزادی بودند ولی نه منافقین. این دو گروه ده سالی با هم تفاوت دارند. بعد هم تغییر ایدئولوژی مال سال 54 بود نه شهریور 50. شهریور 50 سران مجاهدین دستگیر شدند.
United States
?.... مطمئنا در قیامت پاسخگوی این مطالب خواهند بود.
Netherlands
?....و از علاقه به شیطان پرستی و دیگر فرق ظاله سخن می گفت به عنوان الگوی اصلاح طلبان مطرح است.
لعنت خداوند بر ب...همه مروجان اسلام امریکایی و درود و سلام خدا بر علامه مصباح .....
انصاری
مرحوم مهندس بازرگان مرد متدین و درستکاری بود. اگر اینگونه استدلال کنیم باید برای همه فرق انحرافی پدر معنوی بتراشیم و اعمال بد آنان را به کسانی که گناهی نداشتند منتسب کنیم انسان فراموشکار و لجباز است کفار و منافقین در زمان همه پیامبران بوده اند و همیشه مومنان واقعی کم بوده اند. چرا منافقین را به مهندس بازرگان نسبت می دهید مردی که با هر نوع خشونت مخالف بود.
کسی منافقین را به بازرگان نسبت نداده خودش نسبت داده است:
مقاله مهندس مهدی بازرگان در دوازدهم اردیبهشت ماه 60 در روزنامه میزان: «مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال 1343 که در زندان بودیم، به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید، بدون آنکه از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید.»
United Kingdom
خدا مرا ببخشد. اشتباهی منفی دادم.
به قول دکتر عباسی ، یک انسان قبل از هر چیز باید «روشن فطر » باش نه روشن فکر .
نظر ایشان در خصوص ئکتر شریعتی بی اساس و نوعی تهمت است.
عصمت بابلی
خواهرجان تو تهمت زدی اگه دلیل داری و سند که این تهمت است رو کن آبجی حان
من عملکرد منافقین پست فطرت را تحت هیچ شرایطی قبول ندارم وکثیف ترین ادم روی زمین انها را می دانم اما در رابطه بازرگان اینطور فکر می کنم که حاضر نیستم یک تار موی این مرد را با شما جهانی ها عوض کنم این ته کاره من است
شما؟!!!!!!!
maryam
Iran, Islamic Republic of
با زرگان =درست اندیش ==پاکدست =متفکر=خداجوی....
Iran, Islamic Republic of
مرحوم بازرگان کجاو شماتازه به دوران رسیده های انقلاب ندیده کجا ؟