پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - 23 May 2024
 
۱
۵
درنگی پیرامون امنیت فرهنگی در جامعه؛

گام‌های محکم سینما و تلویزیون برای ایجاد ناامنی روانی/ «استراحت مطلق» سینما در «سعادت آباد»!

يکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۴
کد مطلب: 437783
طبیعی است انسانی که در عمده آثاری که تماشا می کند، حضور خدا را در زندگی کاراکترها و رویدادهای جاری جامعه نمی بیند، به تدریج در زندگی خود نیز از خدا و ارتباط عاطفی و قلبی با خدا فاصله گرفته و در نتیجه دچار ناامنی روانی می شود؛ لذا بخشی از سینمای ایران، به عمد یا به سهو! مهمترین عامل ایجاد امنیت روانی در انسان را نادیده گرفته است و به عمد یا به سهو! برخی آثار نمایشی مروج بی ایمانی و بی تقوایی بوده اند.
گام‌های محکم سینما و تلویزیون برای ایجاد ناامنی روانی/ «استراحت مطلق» سینما در «سعادت آباد»!
به گزارش جهان، رسانه های یک کشور مسئول حفظ آرامش روانی جامعه، ارتقای سطح بصیرت، آگاهی، اندیشه، خلقیات و معرفت تک تک افراد جامعه هستند. مردم با حسن ظن، قلب و مغز خود و خویشاوندانشان را در اختیار رسانه ها، محصولات فرهنگی و هنری و نظام آموزش رسمی می گذارند و در مقابل این حسن ظن، حق برخورداری از سلامت روان، قلبی آرام و مطمئن، امنیت اخلاقی، آرامش خانوادگی، امید به زندگی، نشاط و سرزندگی و به عبارت بهتر حیات طیبه ای مبتنی بر ارزش های الهی دارند.

بر این اساس یکی از تکالیف قطعی ساختارهای فرهنگی، هنری و رسانه ای در هر جامعه اسلامی، صیانت از قلب و مغز مردم سرزمین در برابر انواع تهدیدات سمعی و بصری و القائات غیرمستقیم است، تهدیداتی نظیر آلودگی های بصری تحریک کننده، آلودگی های چندرسانه ای غفلت زا، آلودگی های صوتی حیا زدا، آلودگی های مکتوب ایمان زدا، آلودگی های دیجیتال تشنج زا و مانند اینها. البته این تنها وجه سلبی این دسته از تکالیف است، تکالیف ایجابی در این باره عبارت است از ارائه محصولات فرهنگ، هنری و رسانه ای مقوم ایمان، حیا، عفت، اخلاق، تقوی و سایر عناصری که به طور فطری سبب آرامش و اطمینان قلبی انسان می شوند.

«من به آقايان مسئوولان مسائل فرهنگى هم دائماً اين نكته را گفته‌ام و باز هم مى‌گويم كه ما بايستى بدانيم يك دولت، همچنان كه نسبت به بسيارى از امور مردم مسؤول است - كلكم مسؤول عن رعيته - مسؤول وضع معيشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سياستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصيلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. يعنى اگر ديديم كه فرضاً در جامعه‌ى ما كتابى هست كه هنرش فقط اين است كه احساسات جنسى را در جوانان تحريك كند، اين مضر است. اين را نمى‌شود به عنوان اين ‌كه يك فرآورده‌ى فرهنگى است، آزاد بگذاريم كه هر كه خواست، توليد و عرضه كند؛ نه، اين بحث خواست نيست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خيلى طالب دارد. خيلي ها هستند كه اگر شما مواد مخدر را به آنها داديد، استقبال مى‌كنند و مصرف مى‌كنند؛ اما بعد كه معتاد شدند، شما را لعنت مى‌كنند. خيلي ها هستند كه اگر مواد مخدر را از آنها بگيريد، ممكن است با شما دست به يقه هم بشوند؛ ولى بعد كه با اين كار توانستند از آن بيمارى نجات پيدا كنند، شما را دعا خواهند كرد. بنابراين، خواست، يك امر مطلق نيست؛ آن خواستى كه بر طبق مصلحت است، مطلوب است.»
(بیانات آیت الله خامنه ای در مصاحبه پس از بازديد از يازدهمين نمايشگاه بين‌المللى كتاب - ۱۳۷۷/۰۳/۰۵)


به عبارت دیگر، یکی از راه های ایجاد ناامنی روانی در یک جامعه، هدف قراردادن باورها و اعتقادات مردم آن است. تخریب باورها، ایجاد ناامیدی، دامن زدن به تردید و امثالهم از مواردی است که امنیت روانی افراد جامعه را از بین برده و فرصت کار و تلاش سازنده را از آنان می گیرد. رسانه ها بیشترین نقش را در تأمین و یا از بین بردن امنیت روانی بر عهده دارند. رسانه ها می توانند یک فرد را نسبت به جامعه خود متنفر کرده یا از او میهن پرستی دو آتشه بسازند، رسانه ها می توانند یک جامعه را به آینده امیدوار کنند و یا با برجسته کردن ضعف ها و کاستی ها، آن را تحقیر نمایند. رسانه های می توانند با التهاب آفرینی و جنجال های رسانه ای فضای روانی جامعه را مخدوش کرده و مردم را دچار اضطراب کنند و یا در مقابل با اختیار کردن تقوای رسانه ای، در دعواهای سیاسی و حزبی وارد نشده و آرامش روانی جامعه را فدای منفعت افراد و جریان ها نکنند. رسانه ها می توانند فرهنگ و تمدن بسازند و هم اینکه فرهنگ و تمدنی را به نابودی بکشانند

رسانه ها و دستگاه های رسمی اصلی ترین اهرم داخلی اطلاع رسانی بوده و از این رو اطلاع رسانی دقیق، شفاف، درست، به موقع، جامع و کامل این نهادها امنیت روانی جامعه را تضمین کرده و در طرف مقابل حاشیه سازی و اغراق در امر اطلاع رسانی امنیت روانی مخاطبان را مختل می نماید. رسانه‌ های رسمی موظفند در مقابله با پدیده ها و بحران‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی در داخل و خارج کشور به ایفای نقش پرداخته و همواره آرامشی برگرفته از بصیرت، آگاهی و اشراف اطلاعاتی را برای مخاطبان خود ایجاد کنند. اطلاع رسانی شفاف، صریح و روشن به مردم را در کنار انتقاد منصفانه و واقع بینانه از جمله راهکارهای مقابله با توطئه های دشمنانی است که سعی دارند با تبلیغات منفی و پراکندن بذر ناامیدی، اتکاء به نفس جوانان و روح امید را در جامعه از بین ببرند.

«در اين تهاجم خطرناك، نه فقط ارزش هاى اسلامى، بلكه فرهنگ اصيل ملى مردم، و بيشتر باورهاى راهگشا و مبارك آنان، آماج تيرهاى زهرآگين دشمنان قرار گرفته است و صدها رسانه ى گفتارى و تصويرى و نوشتارى و انبوهى از نويسندگان و پژوهشگران و گويندگان و هنرمندان و پشت سر آنان، سياست‌بازان و سرمايه‌داران و مزدورانشان از چهار گوشه‌ى جبهه‌ى استكبار، ايران اسلامى و ملت سرافراز آن و به ويژه نسل جوان نام آور و شجاع آن را هدف گرفته‌اند.​»
(مقام معظم رهبری در حكم انتصاب اعضاى شوراى‌عالى انقلاب فرهنگى - ۱۳۷۵/۰۹/۱۴)


در ۳۷ سال گذشته کم نبوده اند مسئولان فرهنگی، هنری و رسانه ای که به بهانه تکریم هنر و آزادی بیان، با کتب، نشریات، فیلم ها، نمایش ها، آثار موسیقیایی و سایر محصولات تهدیدکننده امنیت روانی جامعه مماشات کرده اند. مسئولانی که به صرف راضی کردن تعدادی چهره های به اصطلاح هنری که هیچ گاه تعهدشان را به کشور و جامعه اثبات نکرده اند، امنیت روانی و امنیت فرهنگی جامعه را به بازی گرفته و با میدان دادن به عناصر هنری مدعی روشنفکری، آرامش قلبی مردم جامعه را از بین برده اند.

«من به بعضى از مسؤولان تبليغاتى كشور بارها گفته‌ام، آن روزى كه شما توان و استعداد مقابله با تهاجم تبليغاتى دشمن را داشته باشيد، آن كسى كه بيش از ديگران ميداندار تكثر مطبوعات و روزنامه‌ها و كتاب و فيلم و غيره باشد، بنده هستم؛ اما شما بگوييد ببينم در مقابل آن فيلمى كه پايه‌هاى فرهنگ مردم، اعتقاد مردم، دين مردم، روحيه‌ى انقلابى و ايثار و شهادت را در مردم متزلزل مى‌كند - كه نه يكى، نه دو تا، نه ده تاست - شما چند فيلم ساخته‌ايد؟! اين‌جاست كه من احساس خطر مى‌كنم. البته كار اساسى و بلندمدت اين است كه براى توليد آنچه كه خوب است، فكر كنيم؛ اما تا آنچه خوب است به ميدان بيايد، من نمى‌توانم قبول كنم و بپذيرم كه اين سيل لجن بيايد و جوان و كودك و قشرهاى مختلف را در خودش غرق كند. از تمام شيوه‌هاى دشمن شادكن و دشمن‌آموز براى مقابله‌ى با تفكر انقلاب استفاده شود؛ اگر كسى هم مخالفت و مقابله كند، فورا انگ و تهمت بخورد! اين‌كه آزادى نشد؛ اين‌كه عاقلانه و خردمندانه نيست؛ اين‌كه مديريت كشور نيست. شما مسؤوليد به نقش رسانه‌ها توجه كنيد. اين بسيار بسيار مهم است. حساسيت بر روى نقش رسانه‌هاى مكتوب و روزنامه‌ها - بخصوص در شرايط كنونى ما - بسيار مهم است. با اين تصويرى كه عرض كردم، مشخص مى‌شود كه آنها چقدر مى‌توانند به نفع دشمن نقش ايفا كنند. مدعى آنها هم بايد همه‌ى دستگاه و همه‌ى جبهه‌ى متحد طرفدار نظام و مسؤولان قوه‌هاى مختلف و مسؤولان بخشهاى ميانى گوناگون باشند. مدعى آنها فقط دستگاه قضايى يا فلان روحانى نيست. همه بايد در اين قضيه مدعى باشند.»
(بیانات امام خامنه ای در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران -۱۳۷۹/۰۹/۱۴)

* سینما و امنیت روانی

تردیدی نیست که امروز سینما اثرگذارترین رسانه و هنر بر روی فرهنگ زندگی انسان هاست، با وجود ظهور فضای مجازی و به دنبال آن رسانه های اجتماعی به ویژه شبکه های اجتماعی، همچنان سینماست که در عرصه تمدن سازی و ارائه دورنما در عرصه جهانی یکه تازی می کند. به این ترتیب تأثیر سینما بر امنیت روانی افراد جامعه نیز انکارناپذیر است، ملموس ترین مثال آن را می توان در عملکرد هالیوود در سال های اخیر مشاهده کرد. با وجود آنکه ایالات متحده در سال های گذشته درگیر بحران مالی شدید بوده و بسیاری از بانک ها و شرکت های این کشور ورشکست و میلیون ها نفر به جمعیت بی خانمان ها و افراد متقاضی دریافت غذای رایگان اضافه شده است، کمتر نشانی از این بحران و یا جامعه ی خسته و افسرده در آثار مطرح سینمایی هالیوودی می توان یافت و حتی برعکس هنرمندان امریکایی، برخی قهرمانان فراموش شده را نیز مجدداً در قالب آثاری چون "کاپیتان امریکا" و "لیگ عدالت" احیاء کرده و به این وسیله جامعه خود را از لحاظ روانی سر پا نگه داشته اند.


بر این اساس سینما و در کل محصولات نمایشی اثر مستقیمی بر تأمین امنیت روانی یک جامعه دارند. برای بررسی ابعاد و تأثیرات سینمای جمهوری اسلامی در ایجاد آرامش و اطمینان قلبی مردم ابتدا باید عملکرد آن را در برخی حوزه های کلان مد نظر قرار داد.

* سینما و حال خوب جامعه

در تمدن و به طور کل در سبک زندگی اسلامی، امنیت روانی و آرامش قلبی برآمده از ایمان و تقوای فردی و جمعی است. انسان زمانی به بیشترین کارایی و توانایی روح خود دست پیدا می کند که هم خود به تقوای الهی رسیده باشد و هم تقوای جمعی مردم او را احاطه کرده و آسودگی خیال را برای وی ارمغان آورد.

با توجه به اهمیت ایمان و تقوا در برقراری امنیت روانی در یک جامعه انتظار می رود که بتوان حداقل چند کار سینمایی شاخص در سینمای ایران را نام برد که توانسته باشند با ترویج مولفه های ایمان و تقوا نقش مثبتی در ایجاد اطمینان قلبی مردم ایران ایفاء کرده باشند. متأسفانه نه تنها تکثر کارها و تولیدات شاخصی در این زمینه وجود ندارد، بلکه عموماً در آثار نمایشی اعم از سینمایی، تلویزیونی و یا تئاتر، هیچ نشانه ای از یک انسان مؤمن مطمئن نمی توان یافت که به شکلی هنرمندانه به تصویر کشیده شده باشد و بدتر از آن بجز معدودی از آثار، هیچ نشانه ای از وجود خدا دیده نمی شود.


طبیعی است انسانی که در عمده آثاری که تماشا می کند، حضور خدا را در زندگی کاراکترها و رویدادهای جاری جامعه نمی بیند، به تدریج در زندگی خود نیز از خدا و ارتباط عاطفی و قلبی با خدا فاصله گرفته و در نتیجه دچار ناامنی روانی می شود، این موضوع درباره کودکان و نوجوان دارای بار منفی شدیدتری است. این در حالی است که در علم روانشناسی سکولار غربی نیز پژوهش هایی پیرامون تأثیر مثبت ارتباط با خدا و باورهای مذهبی بر درمان بیماری ها صورت گرفته است.

به این ترتیب می توان گفت بخشی از سینمای ایران، به عمد یا به سهو! مهمترین عامل ایجاد امنیت روانی در انسان را نادیده گرفته است و به عمد یا به سهو! برخی آثار نمایشی مروج بی ایمانی و بی تقوایی بوده اند.

* سینمای ایران و امنیت اخلاقی

امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی رابطه مستقیمی با امنیت روانی افراد جامعه دارند. ناامنی اخلاقی از آنجا که مصداقی از بی تقوایی بوده و در تضاد با نیازهای فطری انسان است، امنیت روانی فرد را خدشه دار می کند. ناامنی اخلاقی مظاهر گوناگونی داشته و ناهنجاری های گفتاری و رفتاری مختلفی را در محیط پیرامونی انسان شامل می شود، اعم از فحاشی و هتاکی، استعمال دخانیات و مواد مخدر، تجاوز به نوامیس و ... در اینجا نیز انتظار می رفت بتوان معدود آثار نمایشی متعهدی را یافت که با هدف نشان دادن جامعه ای طراز و بهره مند از امنیت روانی، سعی در رفع ناامنی های اخلاقی و اجتماعی داشته باشند؛ اما متأسفانه در این حوزه نیز اثر قابل قبولی را نمی توان نام برد.


برخی آثار سینمایی ایران به بهانه نمایش واقعیت های جامعه! پر است از دیالوگ های سخیف، رکیک و بعضاً جنسی، لودگی، استعمال مشروب، سیگار و یا مواد مخدر، استماع موسیقی غربی، تجاوز، روسپی گری، روابط اجتماعی ناسالم و .... . این طبیعی است که دشمنان تلاش کنند چهره ای مخدوش از انسان مسلمان ایرانی و حتی تاریخ ایران زمین ارائه کنند اما نکته عجیب این است که جامعه ی تصویر شده در آثار مدعیان روشنفکری و مصلحا ن دروغین جامعه، جامعه ای است دارای آسیب های اجتماعی فراوان، سیاه، ناامید با مردانی خشن، ظالم، چشم چران، ناتوان از اداره خانواده و زنانی بدبخت، آسیب پذیر، مظلوم، کتک خور همراه با جوانانی خسته، بی هدف، فراری از ایران و دارای مشکلات بسیار. این تصویر سیاه و مخدوش به عمد یا به سهو! ادامه خط تحقیر انسان مسلمان ایرانی است که به جدیت از سوی دستگاه رسانه ای نظام سلطه دنبال می شود.


* سینمای ایران و جوانان

جوانان نیروی فعال و محرکه و اصلی ترین گروه در تعیین سرنوشت حال و آینده یک کشور هستند و وضعیت روانی آنها به سرعت به بخش های مختلف جامعه تسری پیدا می کند. به عبارت دیگر شادی جوانان، شادی تمام جامعه را در پی داشته و سرخوردگی و رخوت آنان نیز سبب رکود در جامعه می شود. به همین علت است که عمده تمرکز آثار هنری و رسانه ای غرب بر روی جوانان و نوجوانان و ارائه الگو و طراز جهانی برای ایشان می باشد و در این فرآیندهای رسانه ای قهرمانان هالیوودی از نقش و جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند.

این قهرمانان از یکسو مصرف داخلی داشته و به جوان و نوجوان غربی حس اعتماد به نفس، غرور، شکوه، ابهت، شجاعت، مسئولیت پذیری و امثال هم می دهند و از سوی دیگر در بعد خارجی، ضمن ترویج سبک زندگی امریکایی در قالب زندگی قهرمانان، نوجوانان و جوانان سایر کشورها و فرهنگ را به پذیرش رهبری و اطاعت از این قهرمانان آنگلاساکسون دعوت می کنند.


اما در مقابل، جوانان در سینمای ایران با وجود حضور در بسیاری از فیلم ها، سهم قابل توجهی از سینما ندارند. این قشر عموماً موجوداتی خسته، درمانده، گرفتار، ناامید و یا عیاش و بی هدف هستند که بیشتر برای بیان نظرات و در راه منویات تولیدکنندگان اثر به کار گرفته می شوند و نه مطالبات حقیقی شان. به علت آنکه اساساً دستگاهی در جمهوری اسلامی خود را موظف به بررسی اثرات محصولات فرهنگی بر قلب و مغز مخاطبان نمی داند، آمار دقیقی درباره تأثیر فیلم های سینمایی بر ناامنی روانی، ناامیدی، سستی و رخوت، فرار از کار و تلاش، فرار از تأهل، فرار از ایران، فرار از هویت اسلامی ایرانی و موضوعاتی از این دست وجود ندارد.

* سینمای ایران، زن و خانواده

زنان نیز از تأثیرگذارترین گروه ها در جامعه انسانی بوده و وضعیت روانی آنها ارتباط مستقیمی با حرکت کلان جامعه دارد. از طرف دیگر زنان و دختران به لحاظ برخورداری از ویژگی های عاطفی و روحیات لطیف، از آثار نمایشی دراماتیک تأثیرپذیری بیشتری دارند. اما یکی دیگر از مواردی که نمی توان نمونه قابل قبولی برای آن در تولیدات سینمایی ایران و به تبع آن، سریال های تلویزیونی، تئاتر و ... یافت، الگوی زن طراز مسلمان ایرانی است. زنی که آرامش قلبی آن در عفاف و حیا ریشه دارد و نه رفاه مادی و تعلقات دنیوی.

یکی از وجوه تفاوت انقلاب اسلامی با سایر حرکت های اجتماعی در جهان، حضور گسترده و کم نظیر زنانی بود که برای تحقق این انقلاب با رعایت حجاب اسلامی از منازل خود خارج شدند و پس از آن نیز تا تثبیت نظام جمهوری اسلامی و سپس دفاع از این نظام در دوران جنگ تحمیلی غرب و ایادی او، در حمایت از آرمان های انقلاب ذره ای عقب نشینی نکرده اند. زنانی که در رژیم فاسد پهلوی به بدلی از زن غربی تنزل پیدا کرده و از ریحانه بودن خویش دور افتاده بودند. اما به هر میزان که این زنان به حمایت از نظام اسلامی پرداختند، به همان مقدار از سوی جریان روشنفکری حاکم بر هنر نادیده گرفته شدند، نه مشکلاتشان به تصویر کشیده شد و نه وقار و نجابتشان به نمایش درآمد. در محصولات فرهنگی و هنری تولید شده در جمهوی اسلامی در مقابل وکلاء، پزشکان، ژورنالیست ها، مدیران و مادرانی که رو گرفتی از زن غربی بودند، هرچه زن فقیر، گرفتار، دزد، بی سواد و پریشان بود با چادر و حجاب اسلامی به نمایش درآمد.

این جریان به تأسی از هنرمندان و رسانه های غربی به تقبیح و تمسخر زنی پرداخت که صرفاً چادرش یکی از مهم ترین نمادهای انقلاب اسلامی و پس از آن بیداری اسلامی در سراسر جهان بوده و هست. جریان روشنفکری نه تنها رشد و تعالی زن مسلمان را در ایران و سایر کشورهای اسلامی نادیده گرفت بلکه به تمسخر او، از بردن روحیه خودباوری وی و منفور جلوه دادنش در نزد نسل های آینده پرداخت و این در حالی بود که نظام اسلامی از روز نخست با برجسته کردن مظالم صورت گرفته بر علیه زن در جوامع غربی، فرهنگ منحط مغرب زمین را زیر سوال برده و زن مسلمان ایرانی را به عنوان الگویی برای تمام زنان جهان مطرح کرد. این جریان به واسطه ی مخالفت با حدود الهی و ارزش های فرهنگ اسلامی ایرانی حتی حاضر نشد زن ایرانی را فارغ از مسلمان بودنش به عنوان یک انسان والا، پرورش دهنده ی انسان های شایسته و عنصر اصلی تشکیل دهنده خانواده نگاه کرده و او را تکریم نماید.


نتیجه آنکه امروز بخش عمده ای از زنان کشور نقش سازنده ای در آبادانی و پیشرفت کشور ندارند، این زنان که اکثر آنها خانه دار، مسلمان و چادری هستند، در ۳۷ سال گذشته کمتر الگو و طرازی از قشر خود را بر پرده سینما و صفحه تلویزیون ندیده اند، عمده این زنان از جایگاه خود در برپائی یک تمدن شکوهمند مطلع نیستند و اساساً حقی و نقشی برای خود در این زمینه تعریف نمی کنند. بسیاری از این زنان وضعیت روانی مخدوشی دارند، چرا که رسانه ها به ویژه سینما و تلویزیون آنها را به مصرف گرائی، تجمل گرائی، چشم و هم چشمی، سرگرمی های سخیف و بودنی مغایر با مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، سوق داده اند.

«شايد بشود گفت كه مجموعه‌ى زنان كشور ما از همه جاى دنيا بهترند. وقت كار كه مى‌رسد - كار سياسى، كار فرهنگى و كار تشكيلاتى - جلو هستند؛ وقت جهاد كه مى‌رسد، فرزندان خودشان را به دست خودشان به جبهه مى‌فرستند و وقت خانه‌دارى و تربيت اولاد كه مى‌رسد، كدبانوهاى خانه‌دارند!»
(بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت ميلاد حضرت مهدى (عج) - ۱۳۷۶/۰۹/۲۵)

در واقع تخریب حجاب اسلامی به ویژه چادر در آثار نمایشی تأثیر مخربی در امنیت روانی دختران جوان و نوجوان ایرانی داشته است. در زمانی که در نتیجه ی فعالیت های رسانه ای سنگین غرب، زنان محجبه در اغلب کشورهای شرقی و غربی با محدودیت های غیرانسانی و تنگناهای بسیاری مواجه هستند، در جمهوری اسلامی نیز پس از ۳۷ سال به علت تلاش های فراوان برخی اصحاب هنر و رسانه، دختران نوجوان و جوان از چادر گریزان بوده و آن را مانعی برای کسب مدارج علمی و انجام فعالیت های اجتماعی و حتی در موارد بسیاری بدست آوردن شغل مناسب می دانند. چادر زن مسلمان در زمانی در آثار فرهنگی و هنری به سخره گرفته می شود که اگر زن ایرانی همین چادر را کنار بگذارد، بسیاری از مخالفت های شدید غرب در مسأله حقوق بشر در قبال جمهوری اسلامی رنگ می بازد، چرا که چادر و حجاب اسلامی عاملی جدی در برابر آندلوسیزاسیون ایران و جوامع اسلامی است.

می توان گفت تنها جرم زنان مسلمان ایرانی که دستاوردها و پیشرفت های ایشان در حوزه های گوناگون به چشم روشنفکران غرب پرست و هنرمندان غیرمتعهد نمی آید، پای بندی به اسلام و ارزش های اسلامی است. زنان ایرانی از جمله مظلوم ترین قشرها در محاسبات فرهنگی و هنری هستند و برای نمونه تنها زمانی بر پرده ی سینما حاضر می شوند که یک کارگردان فمینیست بخواهد ظالم بودن مردان و جامعه مردسالار را به نمایش بگذارد و یا هنرمندی بخواهد احکام اسلامی را زیر سوال ببرد.


زن و دختر مسلمان ایران در دهه چهارم عمر جمهوری اسلامی در آثار فرهنگی و هنری به ویژه بر پرده سینما حضور ندارد چرا که جریان روشنفکری حاکم بر عرصه هنر و رسانه چنین چیزی را نمی پسندد، زیرا نظام سلطه با آن شدیداً مخالف بوده و اجازه نمی دهد الگوی زن مسلمان ایرانی تکثیر شود. نه تنها زن، که مرد، کودک و نوجوان طراز انقلاب اسلامی نیز در دهه های گذشته، نه به جهانیان، که حتی به نسل های آینده این سرزمین معرفی نشده اند. کودکانی شیفته ی بازی ها و کاراکترهای غربی، نوجوانانی بزهکار و درگیر بحران های روحی، جوانانی بیکار، پریشان، عصبی، خسته، ناامید، بدبخت و بی خانواده، مردانی عیاش، خیانت کار، دغل باز، دروغگو، پول پرست، متعصب و دیکتاتور، سالمندانی تنها، بی هدف، بی اثر و دست و پاگیر از جمله الگوسازی های محصولات فرهنگی و هنری داخلی برای اقشار گوناگون جامعه است.

« در فيلم هاى ما، كأنّه يك سكولاريزمِ عملى و نوعى دين‌زدايى وجود دارد! بعضى فيلم هاى توليد شما، باز كمى بهتر است و فيلم هاى توليد جاهاى ديگر از اين جهت بدتر هم هست؛ يعنى كأنّه نوعى دين‌زدايى از صحنه‌ى زندگى و عمل وجود دارد و دين وجود ندارد! البته بعضى از سريال ها و فيلم ها خوب است؛ اما بعضى هم اين اشكال را دارند.»
(بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - ۱۳۸۱/۱۱/۱۵)

نه تنها زن مسلمان بلکه به طور کلی وضعیت روانی زن ایرانی از سوی هنرمندان غیرمتعهد شبه روشنفکر و برخی مسئولان نادیده گرفته می شود. در این میان حتی امنیت روانی خانواده ها نیز جایگاهی نداشته و برخی آثار به اصطلاح هنری آشکارا به ایجاد ناامنی روانی در خانواده ها می پردازند. اگر در گذشته بدحجابی و جاذبه های زنانه مصداق بارزی از ایجاد ناامنی اخلاقی و روانی در فیلم های سینمایی بود، امروز نمایش عشق های مثلثی و مربعی، خیانت به همسر، اختلافات همسران، کتک زدن زن توسط شوهر و در مواردی خشونت وحشیانه و ضرب و شتم علیه زن، هجوم مشکلات مادی، مشقات فرزندآوری، قتل به دلایل ناموسی، تحقیر زنان، روسپی گری و تن فروشی، چشم چرانی و هوس رانی مردان، تجاوز و ... به موضوعات مورد توجه سینماگران تبدیل شده اند.


پرداختن به این موضوعات نتایج مختلفی در جامعه دارد: به هوسرانی در جامعه دامن زده و با ایجاد بی اعتمادی، امنیت روانی همسران را تهدید می کند. خانواده ها را از داشتن فرزند می ترساند. دختران جوان و نوجوان را از ازدواج با مرد ایرانی و زندگی در ایران متنفر می کند. قبح فحشاء و روسپی گری را از بین می برد. روابط ناسالم را گسترش می دهد و ... که تمامی این موارد، به یک مقصد ختم می شوند و آن هم از بین بردن امنیت روانی خانواده ها و تزلزل در بنیان خانواده ایرانی.

جالب اینجاست که اکثر مدعیان فمینیست و فعالان حقوق زن موافق چهره ترسیم شده فعلی از زن ایرانی بر پرده ی سینما هستند، چرا که این تصویر از یکسو خوراک تبلیغاتی جشنواره های خارجی و محافل رسانه ای است و از سوی دیگر روحیه و امید زن و دختر مسلمان ایرانی را از بین می برد.

در مجموع شاید نتوان خانواده طراز و سالمی را در عموم تولیدات و کارنامه ۳۷ ساله سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی یافت. خانواده ای که در آن مرد، زن و فرزندان در کنار یکدیگر با نشاط و امید زندگی کرده و مشکلات را با اتکال به خداوند پشت سر بگذارند، خانواده ای که مشاهده سبک زندگی آنها، سبب تقویت امنیت روانی مخاطبان فیلم شود.

منبع: سینما پرس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
به عنوان یک فرد عادی جامعه و نه فرد مذهبی و دین بنده شرمم می آید که با این وضع به همراه خانواده به سینما بروم و این فیلمهای سخیفی که فقط شهوترانی و فساد و دروغ و کینه ونفرت و ... را به اسم و به بهانه بیان واقعیات جامعه ترویج می دهد،تماشا کنم.
شرم بر این سینمای فاسدی که در اختیار افراد سودجوی منفعت طلب فاسد قرار دارد.
Iran, Islamic Republic of
مؤمن مطمئن باش دغدغه دینی مذهبی داری که پول برا دیدن این فیلمها نمیدی...
پس آدم مذهبی هستی...
فیلمساز 44 ساله ای هستم که یک فیلم بلند هم در سال 1372 با محوریت مبارزات علیه رژیم پهلوی ساخته ام.فیلمهای کوتاه ومستندهای متعددی هم ساخته ام. اما دردم همین مقاله ای است که شما محبت کرده اید . سینماگران انقلابی هیچ وقت جایی در عرصه ی فعالیتهای سینمایی نداشته اند و حتی برخی از آنها که مومن هم بوده اند پس از ساخت چند اثر ، به آن سمت غش کرده اند.
انا لله و انا الیه راجعون باید بر سر ....خواند که چگونه اجازه فعالیت را به این افراد می دهند
ترکیه لایئک هم فیلم هایی با مضامین اسلامی مانند قصه های عبرت آموز می سازنند فیلم سازان و هنرپیشه های ما این فیلم ها می سازند
فیلم سازانی و هنر پیشه گانی ورزشکاران مانند فوتبالیست که قراردادهای چند ده میلیاردی برای هنر پیشگی در یک فیلم چند دقیقه ای و یا یک فصل توپ زدن
که باید الگوی رفتاری جوانان ما باشند تبدیل شدن به مظهر فساد زنبارگی تجاورز و بی غیرتی خیانت به همسر و دهها مورد بد رفتلری
چه در هنر و چه در زندگی واقعی آنها که..
واقعا جای تاسف دارد برای مملکت اسلامی ما که در ابتدا با تبلیغ کالاها در برنامه تلویزنونی مخالف بود تا تبدیل می شویم به تولید کننده فیلم نیمه ....واقعا باید گفت وا مصیبتا
حمید
یکی از جاهاییکه زمینه سازو بستر تغییر فرهنگ و لاآبالی گری و خلاف ارزشهای جامعه کار میکند کارکرد سینماست که بخصوص در این دولت چیزی به نام دین و دینداری جامعه اصلا مطرح نیست